سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نگاهی به یک واژه"نویسا"


بهمن پارسا


• اخیرا دوستی مقاله یی برایم ارسال داشته که مربوط است به خرد و خرد بر تر !در شاهنامه. پس از مدّتی بالاخره فرصتی دست داد و آنرا خواندم و به هر حال کسی زحمتی کشیده و چیزی نوشته، امّا آنچه از این نوشته نظرمرا سخت به خود جلب کرد و دستمایه ی نوشتن این یادداشت و یا مرور شد بیتی است از سنایی غزنوی ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۶ آذر ۱٣۹۵ -  ۶ دسامبر ۲۰۱۶


 
 اخیرا دوستی مقاله یی برایم ارسال داشته که مربوط است به خرد و خرد بر تر !در شاهنامه. پس از مدّتی بالاخره فرصتی دست داد و آنرا خواندم و به هر حال کسی زحمتی کشیده و چیزی نوشته، امّا آنچه از این نوشته نظرمرا سخت به خود جلب کرد ودستمایه ی نوشتن این یادداشت ویا مرور شد بیتی است از سنایی غزنوی که درآن متن آمده است:
اگر بودی کمال اندر "نویسایی"و خوانایی /چرا آن قبله ی کل "نانویسا" بود و نا خوانا.
اینک سخن بر مدار همین یک واژه خواهد چرخید"نویسا" .با توّجه به این که ،گویا، گوینده نیست، ویا خوانا، خواننده نیست،و یا که جویا ،جوینده نیست. به این نتیجه میرسیم که نویسا ، "نویسنده" نیست، نه اینکه نتواند بنویسد، بلکه اگر هم مینویسد، از سر ِ بیکاری، ویا تفنّن است و فکر وذهن مجموع و حاضری پشتوانه ی سطورش نیست و اساسا در چنین شرایطی به دنبال یافتن غایتی در اینگونه نوشته ها بودن اتلاف وقت است، چرا که"نویسا" خود در پی غایتی نبوده، نیست، نمیتواند باشد! به لحاظ اینکه دانش این امر را ندارد. به دلیل اینکه آب از سرچشمه ی استادی ننوشیده، گُل هست، ولی خود روست، یعنی اگر به چشمه ی خورشید هم سر زند، خود روست. گیاه هست ،امّا گیاه هرز است، وباید که باغبانی حرس کندش. "نویسا" از تمامی لوازم نوشتن تا پیش از پیدایش تارنما و رایانه و اینگونه وسایط و وسایل فناوری نوین، نهایتا قلمی داشت و دواتی، وبعدتر خود را به خودکار بیک مسلح کرد، وشروع کرد به نوشتن، وامروزه بی نیاز از آن ابزار کهنه میآید می نشیند روی صندلی مقابل ِ میزی و حروف را با استفاده از تکمه های ماشین ِ تایپ، که بخشی از رایانه های روی میزی و یا روی زانوان است ردیف میکند . حدود دانش ِ "نویسا" در همه ی جای جهان محدود است به گذرانیدن یک دوره اختصاصی در دانشگاه بین المللی "آسِد ابو شیمبل خلجانی" و همینکه از این مرکز علمی-ادبی معتبر به درجه ی فرهیختگی نایل آمد، میتواند موافق روشها و اسلوبهای اساتید آن دانشگاه محترم، بی خیال ِ هرگونه فعل و فاعل، نهاد و گزاره، ظروف متفاوت ِ زمان و مکان، قیود و دیگر لوازم دست وپا گیر مخصوص"نویسنده" هرچه میخواهد دل ِ تنگش بگوید. به همین دلیل است که جمله بندی های "نویسا" تابع هیچ اصل و قاعده، ویا روشی نیست. یعنی ابدا در قید این نیست که آنچه را مینویسد مشخَصّ به شخصیتی نماید،وچون اینگونه مینگارد نوشته اش در بی زمانی و هرزمانی سیر میکند، دچار بی زبانی و هرزبانی است.
"نویسا" کسی را که به تراوشات قلمی وکلامی وی ایراد نماید دوست ندارد، ویا به عبارت دیگر در فرهنگ ِ "نویسا" میان منتقد، پرسشگرو اهل نظر و دشمن یا خصم ِشخصی تفاوتی موجود نیست، لذا آنان را خصم میانگارد و به خصومت می پردازد. چون این قبیل آدمها- نویسایان- خود بهتر از حال خویش باخبرند چندان امنیّتی احساس نمیکنند و در عین ِ اینکه میدانند بالای چشمان ِ ایشان نیز مثل هرکس ِ دیگری یک جفت ابرو هست، اگر کسی اشاره به آن ابرو دهد بر او آن خواهد رفت که به سعدی رفت ، آنجا که در "جدال ِ مدّعی با سعدی" میفرماید:(وسنّت جاهلان است، که چون به دلیل از خصم فرومانندسلسله ی خصومت بجنبانند. ). "نویسا" مثل ِ سیریشم وطنی، ویا چسب دوقلوی انگلیسی به نوشته میچسبد و خفه اش میکند، و نوشته تمام تلاش خود را میکند تا از دستان این مخلوق خاصّ گریخته و فریادی کند که "آی خلایق مرا از شر این دانشمند برهانید" ادبیّات ِ"نویسا" در محدوده ی سرزمین ِ زبان ِ لکّاته ها و لجّاره در نوسان است به همین جهت نه از هزل و هجو چیزی میداند و نه از طنز و مطایبه. نوشته هایش معمولا یاد آور زبان "چارپادارا ن "است همان که در زبان ِ عوام به زبان ِ "چارواداری" شهرت دارد. هرچند نویسایان علی العموم در چنته ی خود تعدادی نام از بلند نامان جهان ِ علم و ادب دارند وبه مورد ِ مصرف نیز میرسانند، امّا این امر در همین حد باقی می ماند و راه به جایی نمیبرد ، چرایی اش اینکه نویسا اهل ِ مداقّه و تفکّر عمقی نیست، وتا خواسته باشید شیفته ی تفنّن است و خیالش هم بر این است که دارد مثلا تعمّق و تفکّر میکند. خلاصه اینکه موجود خارق ِ عادتی است این "نویسا".
امروزه روز تعداد پرشماری از این "نویسایان" وطنی با استفاده از موقعیّت و امکانات موجود در خارج ِ از ایران در هرکشوری تولید و توزیع شده اند و خوشبختانه از این نظر دیگر جای نگرانی نیست. فقط ایراد کار آنجاست که برای این تعداد "نویسا" به اندازه ی کافی خواننده وجود ندارد که البـتّه امید میرود کشور های غربی تعدادی از شهروندان خود را جهت آموختن زبان فارسی به کشورهایی که این زبان در آنجا رایج است ارسال دارند که پس از اموختن زبان فارسی، شروع کنند به خواندن آثار "نویسایان" ایرانی ِ مقیم خارج. وتمامی ِ هیجان ِ این قضیه در این قسمت اخیر است زیرا قشری جدید در عرصه ی ادب ِ عالم ظهور میکند، "خوانایان" که تا "نویسایان" ومتاعشان بی مشتری نباشد.
همانطور که آدم یک مقوله است و مردم مقوله یی دیگر و این دو را نمیباید که خلط کرد، "خوانا" و"نویسا" را هم نیز نباید با "خواننده" و "نویسنده" یک جا گرفت. زیرا که اختلاطی از این قبیل باعث خشم "نویسا و خوانا" خواهد شد و در پایان از یاد نباید برد که حافظ فرموده: زهد ِ رندان ِ نوآموخته راهی به دهی است….
******************
۶ دسامبر ۲۰۱۶


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست