سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مرگِ هاشمی رفسنجانی و آزمونی دیگر


خسرو باقرپور


• موضع گیری ی چهره ها و نیروهای "منفعت طلبِ" حاضر در فضای سیاسی و رسانه ای ی ایرانی؛ پیرامونِ مرگ آقای هاشمی ی رفسنجانی، به مثابه یکی ار ارکانِ کلیدی ی قدرت سیاسی ی فاسدِ مسلط در ایران، برای چندمین بار چهره ی کریهِ این "منفعت" طلبانِ بی آزرم را از سیمای اهلِ سیاستی که سیاستی اخلاقی، عدالت پژوهانه و آزادی خواهانه را پی می گیرند تفکیک کرد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۱ دی ۱٣۹۵ -  ۱۰ ژانويه ۲۰۱۷


از ویژگی های بارز جنبش روشنفکری و از کلاسیک ترین تعاریف برای روشنفکر؛ همانا نقد قدرت مسلط است.
تلاشِ اندیشه گی و عملی برای بر هم زدن "نظم" مسلط بر جوامعی که بیداد و آزادی کشی روا می دارند و به ایجاد موانع "رسمی و دولتی" برای مبارزات عدالت جویانه در برابر قدرت حاکم اقدام می کنند، از بدیهی ترین شاخصه های جنبش های اجتماعی ی ترقی خواهانه و "چپ" است.
"چپ" یعنی: نیرو و اندیشه ای که نظمِ غیرعادلانه و آزادی ستیزانه ی نظاماتِ آزادی گریز و عدالت ستیز را بر نمی تابد و در عرصه ی عمل و اندیشه و سیاست از اقشار و طبقات و اندیشه هایی دفاع می کند که زخم خورده ی مناسبات غیر عادلانه ای هستند که قدرت های حاکم برقرار کرده اند.
درست است که در ذهن و زوایای تاریخ معاصر، "چپ" با اندیشه ی سوسیالیستی پیوندی تاریخی دارد، اما "چپ" پیش از آفتابی شدنِ سوسیالیسم به مثابهِ راهکاری اندیشه گی در راه تحقق عدالت و آزادی نیز، وجود داشته است. نمونه ی غیر قابل انکار آن نیز حضور "چپ" ها به مثابهِ هوادارانِ "تغییرِ وضعِ موجود" در اولین پارلمان فرانسه است که تنها انتخابِ قسمت چپِ سالنِ پارلمان برای نشستن، بیانگر مواضعِ سیاسی ی آنان بود.
روشنفکر و جنبش روشنفکری، مرز جغرافیایی نمی شناسد و رزم در عرصه های پیش گفته را بی اعتنا به این که در کدامین سرزمین می زید، پیش می برد.
اگر از عرصه ی "روشنفکری" با تعریفی که برای آن در بالا ارائه دادم گذر کنیم و گام در وادی ی "سیاست" بنهیم، باید به ابتدایی ترین نکات در سیاست که همانا هنرمندی در تشخیصِ "منافع" و "ممکنات" و تلاش برای عملی کردن آن ها در چهارچوبِ روابطِ سیاسی ی متخذه است نگاهی بیافکنیم.
راست این است که برای نحله ای از اهل سیاستِ حزبی و غیر حزبی ی حاضر در عرصه ی سیاست ایرانی، "منفعت" اصلی ترین عامل برای موضع گیری های سیاسی است. پرداختن و توجه به این "منافع" چنان عمده و اصلی شده است که تمامِ معیار های اخلاقی و اندیشگی و "روشنفکری" را در نوردیده است. عرصه ی مهم و نمایانِ این انحطاطِ شرم آور نیز پدیده ی دیرینی است که با عنوانِ "کرنش به قدرت" چهره نمایی می کند. این نحله که هم در سیاست حزبی و هم در غالبِ نیروهای "مستقل" و فردی خودنمایی می کند، هماره عقربه های جهت یابش را به سویِ "قدرت" تنظیم می کند. برای او هیچ فرقی ندارد که این قدرت، در چهارچوب مرز های ملی ی ایران اعمال قدرت می کند یا قادری توانمند در عرصه ی جهانی است. او به منافع خود می اندیشد و واژگان و معیار هایی چونان: "اخلاق"، "شرافتِ سیاسی"، "عدالت" و ... محلی از اعراب ندارد.
موضع گیری ی چهره ها و نیروهای "منفعت طلبِ" حاضر در فضای سیاسی و رسانه ای ی ایرانی؛ (که برخی از آنان نیز داعیه ی همتباری با جنبش چپ ایرانی دارند) پیرامونِ مرگ آقای هاشمی ی رفسنجانی، به مثابه یکی ار ارکانِ کلیدی ی قدرت سیاسی ی فاسدِ مسلط در ایران، برای چندمین بار چهره ی کریهِ این "منفعت" طلبانِ بی آزرم را از سیمای اهلِ سیاستی که سیاستی اخلاقی، عدالت پژوهانه و آزادی خواهانه را پی می گیرند تفکیک کرد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست