فدائیان خلق (اکثریت): به مناسبت روز جهانی زبان مادری
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
٣ اسفند ۱٣۹۵ -
۲۱ فوريه ۲۰۱۷
* آموزش به زبان مادری در ایران، نیازمند تداوم مبارزه سیاسی علیه تبعیض است!
روز ۲۱ فوریه برابر با سوم اسفند ماه، روز جهانی زبان مادری نامگذاری شده است. سازمان یونسکو در کنفرانس عمومی خود طی سال ۱۹۹۹ بود که با هدف پشتیبانی از تنوع زبانی و فرهنگی در جهان و دفاع از حق انسانها و گروههای قومی و ملی برای برخورداری از زبان مادریشان جهت بهرهگیری آزادانه و همه سویه از دانش و فرهنگ، دست به چنین اقدام شایستهای زد. این سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) در روز ۱۷ نوامبر همان سال با پذیرش پیشنهاد کشور بنگلادش برای انتخاب ۲۱ فوریه به عنوان "روز جهانی زبان مادری"، درخواست مزبور را رسمیت داد و ۱۸۸ کشور عضو سازمان ملل متحد از جمله ایران با دادن رای به آن خود را نسبت به الزامات این اقدام جهانی متعهد دانستند.. پس از این نامگذاری بود که شهر پاریس در سال ۲۰۰۰ میلادی، با حضور دبیر کل سازمان ملل میزبان اولین مراسم روز جهانی زبان مادری شد و در آن نمایندگان بسیاری از کشورها و همچنین زبانشناسانی از کشورهای مختلف شرکت کردند. در همین راستا هم بود که مجمع عمومی سازمان ملل به دلیل اهمیت آموزش زبان مادری، سال ۲۰۰٨ را سال جهانی زبانها اعلام داشت.
نامگذاری یک روز به عنوان "زبان مادری" در سطح بین المللی، از یکسو بیانگر اهمیت این موضوع در زیست بشری است و از سوی دیگر نشانه واکنش جهانی در برابر ستم و تبعیضی که بگونه گسترده در بسیاری از کشورها بر میلیونها انسان اعمال می شود. امروز اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان علوم اجتماعی، متکی بر کار کارشناسانه بر این تاکید دارند که محروم کردن کودکان از آموزش به زبان مادری نه تنها جامعه را از رشد طبیعی و موزون باز می دارد، بلکه باعث اختلالات زیاد روانی و احساسی در بخشی از مردمان کشور می شود. در کشور ما که در آن ملیتهای غیر فارس رسماً و عملاً محروم از آموزش به زبان مادری هستند، میلیونها نفر از کودکان ما در سن مدرسه و برای اولین بار با زبان تحصیلیشان که اجباراً فارسی تعیین شده است مواجه می شوند. این یک واقعیت علمی اثبات شدهای است که چنین کودکانی به دلیل عدم آشنایی به زبان فارسی و مواجهه تحمیلی با آن، نشسته بر سر نخستین نیمکت درس دچار شوکی آسیب زننده به شخصیت کودکانهشان می شوند. فقط هم به این دلیل ساده، که نمی توانند خود را با وضع غیر عادی تحمیلی تطبیق دهند.
زبان مادری بستر فرهنگی هر مردمی است که به آن زبان سخن میگویند. زبان از شاخصهای مهم هویتانسان است و بازگو کننده دنیای آدمی. زبان پدیدهای است که همچون موجودی جاندار با مردمانش زندگی میکند و نه تنها آنها را در بازنمایاندن جهان ذهنیشان یاری میدهد که خود نیز در کنارشان میبالد و شکوفا می شود. مرگ یا تضعیف هر زبان به معنای مرگ بخشی از فرهنگ بشری است. تبعیض در حوزه زبان، اعمال ستم است هم به دارنده آن زبان و هم خود آن زبان. در کشور ما سیستم حکومتی مبتنی بر تبعیض که بطور آگاهانه و مبتنی بر نگاه امنیتی- سیاسی، با محروم کردن بخش بزرگی از مردمان آن از آموزش به زبان مادری، نه فقط مانع بزرگی در سر راه رشد و تعالی بخش هایی از ایران به شمار می رود بلکه از غنای ثروت معنوی کل کشور نیز جلوگیری می کند. درست از طریق چنین زورگویی و اجحاف و تبعیض هم است که بخش بزرگی از امکانات توسعه و رشد سرزمین ما به هدر می رود. حال آنکه آموزش همه کودکان به زبان مادریشان مناسبترین امکانی است که می تواند بهترین فرآیند آموزش و فراگیری را برای نوباوگان ما و در نتیجه برای فردای مردم کشورمان فراهم آورد.
یکی از شاخصهای سطح رشد یافتگی و گسترش دمکراسی در کشور را می توان و باید با وجود و یا عدم وجود و نیز حد و اندازه آموزش آغازین کودکان به زبان مادری مردمانش سنجید. کشور ما از دیر زمانی محروم از آموزش به زبان مادری ملیتهای غیر فارس است. علیرغم خواست و تلاش روشنفکران و فعالین سیاسی ملیتهای غیر فارس و مدافعان حقوق ملی- قومی در ایران برای عملی شدن خواست و مطالبه آموزش زبان مادری همگانی، حکومت اما با نگاه امنیتی و سیاسی به موضوع آموزش به زبان مادری و برخورد خشن و سرکوبگرانهاش با فعالین این مناطق، بخش بزرگی از مردم ایران را از یک حق طبیعی و ملی خود محروم کرده است. حال آنکه جمهوری اسلامی موظف به رسمیت شناختن حق آموزش به زبان مادری در تمامی سطوح آموزش و پرورش است هرگاه که خود را متعهد به رعایت آن امضایی بداند که روز ۱۷ فوریه ۱۹۹۹ زیر میثاق جهانی "روز جهانی زبان مادری" نهاده است.
در ایران ما که از صد سال پیش از تحمیل سیستماتیک آموزش فقط به زبان فارسی رنج می برد، چنین رسم شده که درباره موضوعی به این مهمی و همواره هم مورد غفلت تعمدی، فقط در مقاطع انتخاباتی یاد شود! آقای حسن روحانی رئیس جمهور هم چنین کردند. ایشان با آنکه موضوع رسیدگی به مطالبات و خواسته های مردم مناطق ملی- قومی را در برنامه تبلیغاتی خود قرار داده بودند، اما طی چهار سال دولت داریشان، عملاً کاری در جهت خواست مردم این مناطق انجام ندادند.
خواستها و مطالبات مطروحه در این زمینه در مناطق ملی – قومی کشور، بویژه مطرح از سوی روشنفکران و فعالین مدنی این مناطق حتی در سطح اجرای اصول ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی خود همین حکومت که در آن حق تحصیل به زبان مادری برای غیرفارس زبانها به رسمیت شناخته شده است، تا به امروز کماکان بی پاسخ مانده و اجرای این اصول قانونی همچنان در حالت تعطیلی قرار دارد. و این در شرایطی است که در بیشتر مناطق ملی - قومی کشور روشنفکران و فعالین سازمانها و نهادهای مدنی بسیاری هستند که بدون چشمداشت و کمک دولت خود آستین ها را بالا زدهاند تا فراخور امکانات و تواناییهای شان برای آموزش کودکان به زبان مادری مناطقشان همت به خرج دهند. این انسانهای دلسوز انسان و فرهنگ اما، مدام از سوی گزمههای حکومت و ایدئولوژی تبعیض و زور موجود، مواجه با انواع تهدیدها هستند و در نتیجه نمی توانند کار چندانی را هم پیش ببرند.
واقعیت اینست که در کشور ما این مطالبه طبیعی و اولیه بدل به یک امر سیاسی شده است. زیرا مقاومت سیاسی حکومت و انواع طرفداران رنگارنگ آن در این زمینه، مانع از تحقق این خواست و آرزوی طبیعی مردمانی می شود که بسیارانی از مردمان همین کشورند. این مقاومت ظالمانه مبتنی بر تبعیض آشکار را می باید که درهم شکست و برای آموزش به زبان مادری، هم کار فرهنگی کرد و هم بویژه مبارزه سیاسی. جز این، راهی نیست.
گروه کار ملی- قومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
سوم اسفند ماه ۱٣۹۵ برابر با ۲۱ فوریه ۲۰۱۷
|