سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

گزارشی از برگزاری مراسم چهل وششمین سالگرد حماسه سیاهکل در" تورتنو" کانادا



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۶ اسفند ۱٣۹۵ -  ۱۶ مارس ۲۰۱۷



بمناسبت چهل وششمین سالگرد حماسه سیاهکل برنامه ای ازطرف سازمان فداییان خلق ایران -اکثریت درتورنتو کانادادر۱۱ مارچ
برگزارشد علیرغم هوای سرد تعداد قابل توجه ای ازدوستداران جنبش فدایی دراین مراسم شرکت نمودند.
درابتدا مجری برنامه مریم ضمن خوشامدگوتی خلاصه ای ازچگونگی وا قعه ۱۹ بهمن ۱۳۴۹ را بازگو نمود.
چریک های فدایی در ۱۹ بهمن ٤٩ با حمله به پاسگاه سیاهکل اعلام موجودیت کردند و ضربات سنگینی را متحمل شدند. علیرغم این ضربات آنها” توانستند به مبارزات خود ادامه دهند و در مدت کوتاهی در سطح جامعه و کشور به عنوان نیرویی مخالف دیکتاتوری شاه مطرح شوند.و به سرعت حمایت بخش وسیعی از روشنفکران و دانشجویان و حمایت معنوی بخشی از نیروهای سیاسی و مردم را جلب کنند. رفقا در ادامه مبارزات خود
توانستند تاثیرات گسترده ای را در جنبش روشنفکری ایران به جای نهند و نسلی را به مبارزه قاطع با مناسبات حاکم به میدان آورند.
باور به توده ها ، مبارزه صادقانه در راستای خواسته های آن ها و مقاومت دلیرانه رفقا، فرهنگ مبارزه انقلابی را در جامعه باز تولید نمود که وحشت سردمداران رژیم را در آن سال ها بوجود آورد
ما امروز گرد هم آمده‌ایم تا یاد یارانی را گرامی داریم که در راه آرمان‌های مشترک و والای آزادی، عدالت‌اجتماعی، حاکمیتی مبتنی بر رأی آزادانه و آگاهانهٔ مردم از هیچ گام و اقدامی و از هیچ چیز خود دریغ نکردند و نامی خوش از خود در عرصهٔ روزگار به جای گذاشتند.”
.   و بیاد همه مبارزین راه ازادی وعدالت اجتمایی بخصوص شهدادی سیاهکل همه بپا خواستند ویک دقیقه سکوت نمودند

سپس نوبت به سخنران اول برنامه اقای مجید عبدالرحیم پور ، از اعضای رهبری سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بعداز حمید اشرف و عضو سابق شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران - اکثریت شد      
ایشان در اغاز سخنرانی هشتم مارس را به زنان و مردان حاضردر این مراسم و همچنین به زنان کشورمان تبریک گفت و موضوع سخنرانی خود را درررابطه با این نکته که توسعه اقتصادی و اجتماعی ، حفظ محیط زیست و تامین زندگی بهتر در ایران ما با هیچ نوع حکومت و حکمرانی دیکتاتوری میسر نیست چه از نوع سکولار دیکتاتور باشد، چه نوعی از حکومت مسلکی و بدترینش البته نوع دینی آنهم درقالب الگوی ولایت فقیه!
سپس با توجه به فرارسیدن انتخابات سال ۹۶ ابتدا نگاه گذرایی   به جهتگیری‌های فعلی قوای سیاسی در نظام، حول غلبه بر بحران در اقتصاد کشور پرداخت.
"شما واقف هستید که حکومت بعداز برجام که دست آوردی برای کشور ما بود ، بجای بازکردن فضای سیاسی و فرهنگی کوشش کرد فضا را محدودتر و به زعم خود، قدرت خودرا مستحکم ترکند .
آقای روحانی نیز که بر اقتصاد تولید محور و تولید دانش محور انگشت گذاشته بود، طی ۴ سال ریاست خود نتوانست چنین برنامه وبخش بزرگی از وعدهایش را به اجرا بگذارد و عملی کند.
سردمداران اصولگرا، مجلس خبرگان و رئیس مجلس در آستانه انتخابات سال ۱٣۹۶، مسائل اقصادی و معیشتی مردم را بخاطر جلب آرای مردم زحمتکش همانند دوره کاندیداتوری احمدی نژاد برجسته کرده اند .
آقای خامنه ای ضمن انتقاد از بی توجهی دولت نسبت به اقتصاد مقاومتی و معیشت مردم ، سیاست تمرکز رقابتهای انتخاباتی حول راه های برون رفت از وضعیت بد اقتصادی را در پیش گرفته است . او این راهبرد را ، راهی برای برونبرد حکومت و جامعه از بحران‌های عدیده قلمداد می کند.
رهبران جناح اصلاح طلبان جمهوری اسلامی نیز که مدتهاست برنامه و سیاست توسعه سیاسی را به کنجی از دهنشان سپرده اند بعید بنظر می رسد بخواهند توسعه سیاسی را به عنوان برنامه عملی خود در انتخابات آتی مطرح کنند.
بنظر می رسد رهبران این جناح با کلی گویی های درباره توسعه سیاسی ،آزادی، حقوق مردم در انتخابات پیش رو ، تحت عنوان خدالت روی مسایل اقتصادی و معیشتی مردم انگشت بگذارند.
...................
بلی دوستان حکومت و حکمرانان کشور ما به لحاظ اندیشه والگوی سیاسی ، فرهنگی، اجتماعی ، روش حکمرانی ومدیریت ، توسعه یافته نیستند و جامعه را دچار مشکلات عدیده کرده و می کنند.
همین دو سه هفته پیش بود که آقای خامنه‌ای به پیشنهاد آشتی ملی آقای خاتمی ، رییس جمهوری اسبق جمهوری اسلامی - که البته آشتی جناحی بود نه آشتی ملی - به تندی و در شکل بسیار غیر محترمانه‌ای جواب رد داد. وبدنبال آن مجلس خبرگان نیز دربیانیه خود ، طرح آشتی ملی را« طرح انحرافی » خواند و اعلام شد که مردم با فتنه گران آشتی نخواهند کرد.
اشاره‌ای به چند تجربه در کشور ما در زمینه توسعه اقتصادی
- در دوره پهلوی دوم
در دهه ۴۰ شمسی رژیم شاه پرچم اصلاحات از بالا را بلند کرد . محمد رضا شاه با نگاه سنتی به دولت و حکمرانی و نفی ضرورت آزادی و دمکراسی و حق مردم برای اداره امور جامعه وکشور می گفت: آزادی ، دمکراسی ، دمکراسی ، آزادی ، ما اینهارا نمی خواهیم. می گفت من یک نفر برای تصمیم گیری در همه مسایل کلان کشور کفایت می کنم و رسالت من همین است!
..............................
توسعه اقتصادی ناکام در دوره "سازندگی" رفسنجانی
تجربه ناکام توسعه آمرانه ( شاه محور) بار دیگر توسط رفسنجانی تکرار شد و اینبار البته در قالب نظام ولی محور. نوبت او رسیده بود که توسعه را اولا در رشد اقتصادی تعریف کند وثانیا بشیوه آمرانه و با مشت آهنین پیش ببرد. ایشان به شکل نابخردانه و عیر دمکراتیک می گفت کابینه‌ خوب ، کابینه‌ای است متشکل از افراد غیر سیاسی ولی سازنده!
او در این راستا حتی بقول خودش لازم دید تا گوش نیروهایی چون نهضت آزادی و ملی- مذهبی‌ها را هم بکشد و سیاست سرکوب نیروهای سیاسی و فرهنگی مدنی را پیش برد! ( اشاره به دستگیری و زندانی کردن ۲٣ نفر از ۹۰ نفر از امضا کنندان نامه خطاب به رئیس جمهور. مصاحبه تلویزیونی با مهندس سحابی ) .
نتیجه کار باز یک بن بست و شکست دیگر شد و این توسعه آمرانه نه پایگاه اجتماعی یافت و نه حتی در درون حکومت ولایی جایی!
در سال های اخر حکمرانی بد ایشان، جامعه با تورم چهل و چند در صدی و بیکاری فروان مواجه شد. و چندین شورش توده‌ای رخ داد.
توسعه در دوره خاتمی
دولت اصلاحات آقای خاتمی در دوم خرداد ۷۶ با شعار و برنامه توسعه سیاسی آمد و در تنگناهای نظام استبدادی ولایی گام‌هایی مثبتی نیز در این جهت برداشت. اما ایشان از برقراری هماهنگی و تعادل لازم بین دو وجه سیاسی و اقتصادی توسعه بازماند ودر وجه سیاسی خود را محصور الزامات تبعیت از ولایت معرفی کرد. متاسفانه نتیجه کار، سر کار آمدن دولت ضد توسعه احمدی نژاد شد.
تکرار ناکامی در دولت تدبیر و امید آقای روحانی
سرنوشت دولت روحانی نیز در زمینه توسعه اقتصادی بهتر از سرنوشت دولت رفسنجانی نبود. روحانی تاکنون نتوانسته است بر اقتصاد بیمار جامعه، هوا و نفس تازه بدمد و خون جدید بدهد. زیرا که بهبود و ارتقاء اقتصاد کشور به اقتصاد تولید محور و تولید دانش محور در چارچوب حکومت و حکمرانی توسعه نیافته و بد و حضور نیرومند رانت خواران یغما گرد در قدرت سیاسی میسر نیست.
بنابراین لازم است ومی توان از تجارب و تکرار چندین باره در همین تاریخ یک سده‌ای کشورمان، این نتیجه کلان را گرفت و تکرارش کرد که توسعه اقتصادی به شیوه دولت مدرن مطلقه شاه محور و بشیوه حکومت وحکمرانی ومدیریت ولی محور مقدور ومیسر نبوده ونیست.
است.
باشد که همگی‌ در دست دست هم در جهت ودر خدمت همبستگی اجتماعی و ملی قرار بگیریم و کوشنده پیگیر ارتقا ایران به کشور و جامعه‌ای توسعه یافته و برخوردار از زندگی بهتر باشیم."

درادامه پیام هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)خوانده شد. درقسمت هایی ازپیام امده است.
"جنبش فدائی به فاصله کوتاهی پس از پیدایش، توانست اعتماد و حمایت بخش اعظم هواداران سوسیالیسم را در ایران به دست آورد. این استقبال گسترده اجتماعی ثمره ثبات قدم و وحدت کلام و عمل فداییان بود. اینکه از بهمن ۴۹ تا بهمن ۵۷تقریبا همه فدائیان نسل نخست در مبارزه و زندانها و میدان اعدام جان باختند، در جریان و پس از انقلاب ده ها هزار از جوانان ایرانی با شور و شوق به صفوف فدائیان پیوستند.
امروز، با تکیه بر بیش از چهار دهه تجربه جنبش فدایی، وظیفه مقدم خود می دانیم که برای تشکیل سازمان واحد از نیروهای چپ که نزدیکی برنامه ای و سیاسی دارند، گام برداریم. ما همراه با این نیروها برای فرا روییدن این همگرایی برنامه ای و سیاسی به وحدت تشکیلاتی می کوشیم. هدف ما ایجاد سازمانی واحد با مضمون حزبی است که از آزادی، دمکراسی، حقوق بشر، عدالت اجتماعی، سوسیالیسم، محیط زیست سالم، برابری جنسیتی و همبستگی دفاع کند. جای این نیرو در صحنه سیاست ایران خالی است. در شرایطی که حکومتی استبدادی کماکان به سرکوب مبارزات مردم ایران برای این اهداف انسانی ادامه می دهد، در شرایطی که دولت دست راستی آمریکا ایران را تهدید به جنگ می کند، نیروهای چپ و دمکرات ایران باید به برآمدی متحد علیه وضع موجود و خطراتی که تداوم این وضع ایجاد می کند، دست یابند. تلاش سیاسی امروز ما متوجه این هدف است. ما در این راه، دست همکاری به سوی همه رفقا و دوستانی دراز می کنیم که مانند ما دغدغه آزادی و عدالت و همبستگی دارند و می خواهند مردم ما فراتر از بد و بدتر، گزینه های دیگری نیز پیش رو بیابند."
سپس پیام شورای هماهنگی پروژه وحدت چپ در شمال آمریکامتشکل از اعضای سازمانهای اتحاد فداییان خلق ایران طرفداران پروژه وحدت، فداییان خلق ایران – اکثریت و کنشگران چپ خوانده شد. درگوشه هایی ازپیام امده است.
“با درود برآفتابکاران جنگل که در دل شب تیره استبداد نوید بخش روشنایی و پویایی و امید شدند و با احترام به تمامی جانباختگان راه آزادی و عدالت اجتماعی گرامیداشت این نقطه عطف تاریخی نمود وفاداری به آرمانهای والایی ست که ما را به هم پیوند می زند. مبارزه در راه استقلال، آزادی ، صلح ، عدالت اجتماعی و سوسیالیسم مبارزه مشترک ماست و امروز در این مقطع تاریخی حساس از حیات سیاسی میهن مان و در شرایط بغرنج داخلی و بین المللی که وظایف خطیری در مقابل همه نیروهای مترقی و آزادی خواه قرار داده است ضرورت وحدت ، همکاری و همراهی ما برای رسیدن به اهداف مشترکمان بیش از همیشه احساس میشود. پراکندگی نیروهای مترقی و دمکرات چپ یکی ازبزرگترین معضلات جنبش ماست . امید که امروز یاد آوری شهامت و جانباختگی پیشگامان جنبش فداییان ، شهامت پذیرش تنوع نظربرای رسیدن به اهداف مشترکمان را در ما تقویت کند و زمینه ساز مشارکت فعال تر و موثر ما در جنبش مردم میهنمان برای احقاق حقوق انسانی شان باشد ."

سپس پیام حزب کمونیست کانادا خوانده شد. در گوشه هایی ازپیام امده است.
"ما۴۶سال مبارزه شمارا علیه دیکتاتوری وامپریالیست تحسین می کنیم.وباتوجه به رویداد های پس از نشستن دونالد ترامپ برمسند ریاست جمهورامریکاضرورت هبستگی نیروهای چپ وکمونیست درمبارزه علیه امپریالیست وبرقراری صلح و سوسیالیسم بیش از پیش احساس می شود."

سپس پیام شورای هماهنگی کومله در کانادا توسط نماینده کومله خوانده شد.   درگوشه هایی ازپیام امده است.
۴۶ سال ازمبارزه قهرمانانه رفقای فدایی می گذرد.انها نوری بودند که درتاریکی درخشیدند.دردوران سیاه پهلوی شجاعانه رزمیدن و توانستند وسیع ترین نیروهای اجتمایی را بخا طر همین جان گذ شتگی ها در فردای انقلاب درکنار خود داشته باشند. دردوران سیاه جمهوری اسلامی ایران ٬ چپ ونیروهای سوکولاربیش ازگذشته باید در جبهه ای واحد درکنار هم به رزمند."

پیام سازمان حزب توده ایران واحد کانادا نیز توسط نماینده حزب خوانده شد.دراین پیام اماده است.
"لطفا تبریکات صمیمانه سازمان حزب توده ایران در کانادا را به مناسبت چهل و ششمین سالگرد بنیانگذاری جنبش فدائیان خلق ایران پذیرا باشید. در فاصله زمانی نزدیک به نیم قرن پیش جوانان از خود گذشته ای دست به عمل قهرمانانه ای زدند که پژواک آن بعد از این فاصله زمانی همچنان زنده و پر قدرت است. و این نمی تواند به علتی غیر از مطرح کردن نیازهای زمان خود و جامعه ایران در هدفی که در برابر خود گذاشته بودند یعنی استقلال و رهایی میهن از چنگال امپریالیسم، آزادی از دیکتاتوری رژیم سلطنتی، دمکراسی و عدالت اجتماعی برای ایرانیان و سرانجام سوسیالیسم باشد. ولی تصدیق می فرمائید که بعد از گذشت این زمان نسبتا طولانی هنوز راه به پایان نرسیده و شما رفقای عزیز در ادامه این راه پای می فشارید.”

سپس نوبت به سخنران دوم برنامه خانم مرضیه شفیع (شمسی) رسید. ر.شمسی به علل و عوامل رشد و گرایش مشی مسلحانه دربین جواناان وروشنفکران درزما ن شاه پرداخت.
درآن سالها که خفقان و سکون بر جامعه ما حاکم بود ، وضعیت اقتصادی مردم بد بود و جامعه دچار مشکلات متعدد بود و ما به اعتراض بر خاستیم ، این اعتراضات با شدیدترین برخوردهای رژیم مواجه می شد. هرصدای اعتراضی به اتهام براندازی نظام، خیانت به وطن ، منجر به دستگیری ، ضرب و شتم و شکنجه و در نهایت به اعدام مبارزین منجر می شد. چه باید می کردیم. باید به خفت وخواری و آنهمه بی عدالتی و دیکتاتوری تن می دادیم یا نه می گفتیم ؟
اماعلیرغم وجود مشکلات متعددی که سر راه مبارزین قرار داشت و علیرغم تجربه کم و جوان بودن ، رفقای ما این شجاعت اخلاقی و این اگاهی را داشتند که به ستم و زور و دیکتاتوری نه بگویند ما بمدت ٨ سال با رژیم شاه مبارزه کردیم و فراز و نشیبهای زیادی را پیمودیم . رفقای زیادی را از دست دادیم و جانهای شیفته ای در این راه از دست رفت .
علیرغم اینهمه تلاش ، عده ای تلاش می کنند نشان دهند که ما نتوانستیم در میان مردم راه پیدا کنیم ، بی ریشه و بی بته بودیم و هیچ نقشی در تاریخ مبارزاتی کشورمان نداشتیم . ولی واقعیت اینست روش سنتی و خطا مبرا بودیم .   
واقعیت این است که ما نیز مانند نیروهای سیاسی ازادیخواه کشورمان در آنزمان هر چقدر اگاه و هر چقدر نسبت به جامعه خود ، مدرن و پیشرفته بودیم ولی نگاه و عملکرد ما نسبت به امر مبارزه ، آ زادی و دمکراسی که لازمه پیشرفت و رفاه یک کشور است، آمیخته با فکر و فرهنگ سنتی بود   با این وجود ، علت رشد و ماندگاری ما و روییدن به یک جریان بالنده این بود که در خود و پوسته سنتی خود باقی نماندیم . توانستیم تا انجا که مقدور بود و هست با زمان معاصرپیش برویم. نگاه انتقادی ما بخود و پیرامون خود ، این امکان را به ما می داد که بتوانیم افکار، گفتار ، رفتار و اعمال خود را د ر هر گامی ، مورد بررسی قرار بدهیم و نکات منفی ومثبت انها را از هم تفکیک کنیم و نقاط مثبت را تقویت و بکار بگیریم   در تاریخ همیشه فداکاری و از جان گذشتگی درراه زندگی بهتر برای مردم و پیشرفت جامعه ومیهن ، مورد ارج و احترام بوده و هست . تمام قهرمانانی که بخاطر ازادی و عدالت بپاخاستند ، نامشان در تاریخ ماندگار شده و از انها با احترام یاد می شد. جان مایه حرکت ما عشق به ازادی و عدالت و مردم و تلاش برای یک جامعه پویا ورشد یافته وزندگی بهتر برای مردم کشورمان بوده و هست.”

درانتهای قسمت اول برنامه گروه موزیک سرودهای ماندگار وخاطره انگیز زندانی ای اوج فریاد یک جنگل ستاره و دایه دایه وقت جنگه را به اجراه دراوردند که مورد استقبال حضار قراگرفت..
٬ ابتداقسمت دوم برنامه به پرسش وپاسخ ازر.مجید ور.شمسی اختصاص داده شد که به سوالات حضارپاسخ دادند.برنامه با اجرای چند ترانه زیبای سنتی که مورد استقبال حاضرین قرارگرفت به پایان رسید.

متن سخنرانی رفیق مرضیه شفیع در مراسم یادمان بنیانگذاری جنبش فدائی درتورنتو کانادا
سلام به همه خانمها و آقایان ، رفقا و دوستان گرامی!
ودرود به فدائیان و دیگر جانباختگان و همه مبارزان راه آزادی و عدالت .
دوستان شما واقف هستید که هیچ انسانی دوست ندارد و نباید اجازه دهد که کرامت انسانی خود و دیگر هم وطنانش ، مورد توهین و بی حرمتی قرار بگیرد. بدترین توهینها ، کتک زدن و مورد ضرب و شتم قرار دادن انسان است.
درآن سالها که خفقان و سکون بر جامعه ما حاکم بود ، وضعیت اقتصادی مردم بد بود و جامعه دچار مشکلات متعدد بود و ما به اعتراض بر خاستیم ، این اعتراضات با شدیدترین برخوردهای رژیم مواجه می شد. هرصدای اعتراضی به اتهام براندازی نظام، خیانت به وطن ، منجر به دستگیری ، ضرب و شتم و شکنجه و در نهایت به اعدام مبارزین منجر می شد. چه باید می کردیم. باید به خفت وخواری و آنهمه بی عدالتی و دیکتاتوری تن می دادیم یا نه می گفتیم ؟
دوستان همه می دانیم که نیروی جوان نسبت به مسائل پیرامون خود وجامعه حساس است و تن به زور نمی دهند و عکس العمل نشان بخرج می دهند.
می خواهم به تجربه جالب و مهمی دراین زمینه در آلمان اشاره کنم.
اگر خاطرتان باشد، چندسال قبل درکشور فرانسه ، جوان رنگین پوستی با پلیس در گیر شد وموردتعقیب قرار گرفت . او به هنگام فرار ، دچار برق گرفتگی شد و جان خود را از دست داد. این موضوع عاملی شد که اکثر جوانان پاریسی و مخصوصاسیاه پوستان و خارجیها که شاهد برخور نزاد پرستانه پلیس فرانسه با خود بودند واز طرف دیگر بیکاری و فقر و مشکلات ناشی از ان به تنگ امده بو دند ، با پلیس و نیروهای انتظامی در گیر شدند و ماهها فرانسه درگیر جنگ شهری شد و میلیونها یورو خسارت ببارآمد.
من درست یادم هست درهمان هفته اول که این اتفاق افتاد، دولت المآن جلسه فوق العاده تشکیل داد و تمام مقامات مسئول را فرا خواند . آنها بودجه ویژه ای برای رسیدگی و رفع مشکلات جوانان ، گسترش دوره های اموزشی ، دادن کار به جوانان خارجی درنظر گرفتند .
یعنی دولت بشیوه عقلانی و دور اندیشانه برای اینکه از سرایت خشم جوانان فرانسوی به المان جلوگیری کند در صدد چاره جویی و درس گرفتن از جنگ شهری در فرانسه بر امد و جلوی چنین حرکاتی را در المان گرفت .      
هدف من ازطرح این مثال این است که بگویم رژیم محمد رضا شاه بجای توجه به نیاز ها و خواستهای جوانان و مردم ، با مشت اهنین و خشن بر طبل سرکوب و خشونت می کوفت. ما در ان شرایط بود که بپا خاستیم و به رژیم دیکتاتوری شاه نه گفتیم .
گفته می شود که ما مشتی جوان پرشور و نا اگاه و عاشق سلاح بودیم . این یک قضاوت نادرستی است.
متاسفانه تعداد زیادی از افراد جنبش چپ نیزاین موضوع را تایید می کنند. و کوشش می کنند جنبش ما را مورد تحقیر قراردهند و بی ارزش جلوه دهند.
رفقا و دوستان ! اگر ما هر پدیده را خارج از زمان و مکان مورد بررسی قراردهیم ، آن بررسی و قضاوت نادرست از اب در می اید. اگر کمی به سالهای دهه ۴۰ بر گردیم ، کشور ما حدود ٣۲ میلیون جمعیت د اشت . تعداد با سوادان کشوربسیار کم بود. ۷۰ در صد روستاییان بیسواد و فقط ٣۰ در صد شهری ها با سواد بودند.
از این ٣۰ در صد شهری در صد زیادی از د سترسی به رادیو تلویزیون و رسانه های گروهی محروم بودند . در صد کسانیکه به دانشگاهها راه می یافتند کم بود. ما در سال ۱٣۵۰ فقط ٨۰ هزار شرکت کننده در کنکر دانشگه ها داشتیم که در صد زیادی پشت درهای بسته دانشگاهها می ماندند. روشنفکران ما هم از دسترسی به کتابها و اطلاعات که از نظر رژیم ممنوعه بود محروم بودند طبیعی بود که دانش و اطلاعات مااز جهان معاصر محدود باشد . جامعه در انزمان دچار فقر اندیشه و فقر فرهنگی بود و این پد یده متاسفانه همچنان ادامه دارد.از طرف دیگرجامعه ما دچار خفقان سیاسی و فرهنگی بوده و این خود اندیشه و عملکرد هر جریان سیاسی را محدود می کند.
اماعلیرغم وجود مشکلات متعددی که سر راه مبارزین قرار داشت و علیرغم تجربه کم و جوان بودن ، رفقای ما این شجاعت اخلاقی و این اگاهی را داشتند که به ستم و زور و دیکتاتوری نه بگویند.                                                                                                                      ما بمدت ٨ سال با رژیم شاه مبارزه کردیم و فراز و نشیبهای زیادی را پیمودیم . رفقای زیادی را از دست دادیم و جانهای شیفته ای در این راه از دست رفت .   علیرغم اینهمه تلاش ، عده ای تلاش می کنند نشان دهند که ما نتوانستیم در میان مردم راه پیدا کنیم ، بی ریشه و بی بته بودیم و هیچ نقشی در تاریخ مبارزاتی کشورمان نداشتیم . ولی واقعیت اینست که ما در همان مدت هشت ساله به دانشگاها و مدارس و کارخانه ها و محیط کار و زندگی مردم را ه ، به سراسر کشور از کردستان و ترکمن صحرا تا جنوب و شمال راه یافتیم و نیروگرفتیم.
البته این به ان معنی نیست که ما از هرگونه اشتباه و راه و روش سنتی و خطا مبرا بودیم.
واقعیت این است که ما نیز مانند نیروهای سیاسی ازادیخواه کشورمان در آنزمان هر چقدر اگاه و هر چقدر نسبت به جامعه خود ، مدرن و پیشرفته بودیم ولی نگاه و عملکرد ما نسبت به امر مبارزه ، آ زادی و دمکراسی که لازمه پیشرفت و رفاه یک کشور است، آمیخته با فکر و فرهنگ سنتی بود.
با این وجود ، علت رشد و ماندگاری ما و روییدن به یک جریان بالنده این بود که در خود و پوسته سنتی خود باقی نماندیم. توانستیم تا انجا که مقدور بود و هست با زمان معاصرپیش برویم.                                                                                                                  نگاه انتقادی ما بخود و پیرامون خود ، این امکان را به ما می داد که بتوانیم افکار، گفتار ، رفتار و اعمال خود را د ر هر گامی ، مورد بررسی قرار بدهیم و نکات منفی ومثبت انها را از هم تفکیک کنیم و نقاط مثبت را تقویت و بکار بگیریم.                                                                                                      در تاریخ همیشه فداکاری و از جان گذشتگی درراه زندگی بهتر برای مردم و پیشرفت جامعه ومیهن ، مورد ارج و احترام بوده و هست . تمام قهرمانانی که بخاطر ازادی و عدالت بپاخاستند ، نامشان در تاریخ ماندگار شده و از انها با احترام یاد می شد.                                                             جان مایه حرکت ما عشق به ازادی و عدالت و مردم و تلاش برای یک جامعه پویا ورشد یافته وزندگی بهتر برای مردم کشورمان بوده و هست.
یاد همه انان که در راه ازادی ، پیشرفت کشور، عدالت و زندگی بهتر مبارزه کردند و جان باختند گرامی باد.   


متن سخنرانی مجید عبدالرحیم پور   
سلام به حضار محترم، خانم‌ها ، آقایان، دوستان و رفقای عزیز!
قبل از ورود به موضوع سخنرانی ، هشتم مارس را به زنان و مردان حاضردر این مراسم و همه زنان کشورمان تبریک می گویم.
با درود به فدائیان و دیگرجانباختگانِ راه آزادی و عدالت ، سخنم را با کلامی ازحسن ضیاء ظریفی یکی ازپایه گزاران جنبش فدایی شروع میکنم.
حسن ضیاء ظریفی در سال ۱٣۴۷ ، ۱۰ سال قبل از انقلاب ، درداگاه گفت : « مهمترین مساله در کشور آزادی و دموکراسی است. پیشرفت و ترقی واقعی مملکت، تکامل واقعی جامعه ایرانی در گرو حل مساله آزادی و دمکراسی است. در گرو حل این مساله است که در اخذ تصمیمات، مردم، نه در حرف، بلکه واقعاً در عمل به حساب آید».
دوستان درین فرصت کوتاه می خواهم صرفاً بر یک نکته راهبردی در زمینه توسعه همه جانبه درکشورمان انگشت بگذارم . این نکته که توسعه اقتصادی و اجتماعی ، حفظ محیط زیست و تامین زندگی بهتر در ایران ما با هیچ نوع حکومت و حکمرانی دیکتاتوری میسر نیست چه از نوع سکولار دیکتاتور باشد، چه نوعی از حکومت مسلکی و بدترینش البته نوع دینی درالگوی ولایت فقیه!
برای ورود به این موضوع ، با توجه به فرارسیدن انتخابات سال ۹۶ ابتدا نگاه گذرایی می اندازم به جهتگیری‌های فعلی قوای سیاسی در نظام، حول غلبه بر بحران در اقتصاد کشور.
* * *
شما واقف هستید که حکومت بعداز برجام که دست آوردی برای کشور ما بود ، بجای بازکردن فضای سیاسی و فرهنگی کوشش کرد فضا را محدودتر و به زعم خود، قدرت خودرا مستحکم ترکند .
آقای روحانی نیز که بر اقتصاد تولید محور و تولید دانش محور انگشت گذاشته بود، طی ۴ سال ریاست خود نتوانست چنین برنامه وبخش بزرگی از وعدهایش را به اجرا بگذارد و عملی کند.
سردمداران اصولگرا، مجلس خبرگان و رئیس مجلس در آستانه انتخابات سال ۱٣۹۶، مسائل اقصادی و معیشتی مردم را بخاطر جلب آرای مردم زحمتکش همانند دوره کاندیداتوری احمدی نژاد برجسته کرده اند .
آقای خامنه ای ضمن انتقاد از بی توجهی دولت نسبت به اقتصاد مقاومتی و معیشت مردم ، سیاست تمرکز رقابتهای انتخاباتی حول راه های برون رفت از وضعیت بد اقتصادی را در پیش گرفته است . او این راهبرد را ، راهی برای برونبرد حکومت و جامعه از بحران‌های عدیده قلمداد می کند.
رهبران جناح اصلاح طلبان جمهوری اسلامی نیز که مدتهاست برنامه و سیاست توسعه سیاسی را به کنجی از دهنشان سپرده اند، بعید بنظر می رسد بخواهند توسعه سیاسی را به عنوان برنامه عملی خود در انتخابات آتی مطرح کنند.
بنظر می رسد رهبران این جناح با کلی گویی های درباره توسعه سیاسی ،آزادی و حقوق مردم ، در انتخابات پیش رو ، روی مسایل اقتصادی و معیشتی مردم انگشت بگذارند.
از نظر من این تمرکز تبلیغات و رقابتهای انتخاباتی حول راه‌های برونبرد اقتصاد از وضعیت بد کنونی چه به پیروزی اعتدالیون و اصلاح طلبان در انتخابات بینجامد و چه به پیروزی اصولگرایان - حتی اگر به برخی گشایش‌های کم توان وکوتاه مدت اقتصادی و معیشتی مردم منجر شود – راه و چاره برونرفت جامعه و کشور از بحرانها و فسادهای عدیده و قرار گرفتن در مسیر توسعه همه جانبه و زندگی بهتر نیست. و اما پرسیدنی است که چرا؟
- زیرا با اندیشه والگوی سیاسی توسعه نیافته و روش حکمرانی و مدیریت توسعه نیافته نمی شود و نمی توان جامعه را در مسیر پیشرفت و توسعه یافتگی هدایت کرد . توسعه سیاسی و فرهنگی در کشور ما از ارکان و ریلهای اصلی توسعه همه جانبه و از الزامات قرارگرفتن جامعه در مسیر بهبود و توسعه اقتصادی و تامین معیشت وزندگی بهتر است ،
- توسعه اقتصادی و اجتماعی و حفظ محیط زیست و مقابله با رانت خواری و فساد درکشورما درگرو این است که برنامه و سیاستهای کلان حکومت و حکمرانان مبتنی بر خرد و عقلانیت انسان بنیاد و گیتیانه معاصر، علوم انسانی معاصر ومنطبق با نیازهای واقعی و معاصرجامعه ومردم در جهان معاصر باشد.
- دولت ، حکومت وحکمرانان ، قانونا و عملا موظف به حفاظت از آزادی های فردی و اجتماعی ، عدالت ، شفافیت ، قانونیت ،موظف به پاسخگوئی ، مسولیت پذیری ، تقویت گفت وشنود ، رعایت رقابت ، تعامل ، همکاری و سازش درجهت توسعه همه جانبه در جهت زندگ معیشت و زندگی بهتربرای مردم باشند.
- قرار گرفتن جامعه در مسیر توسعه همه جانبه و زندگی بهتر، درگرو این است که اهمیت ونقش نیروی انسانی بمثابه ثروت و سرمایه های اجتماعی و ملی درتولید و جلب مشارکت جمعیت میلیونی کشور برای تولید و ساختن کشور، به عنوان اصول اولیه برنامه و سیاست توسعه همه جانبه، پذیرفته و به اجرا گذاشته شود.
- پذیرفته شود که کار و کار کردن مهمترین عامل معنا بخشیدن به زندگی انسان است
- پذیزفته شود که با لاترین سرمایه و نیروی محرکه کشور برای توسعه اقتصادی و همه جانبه ، نیروهای کار فکری و فیزیکی و مدیریت خلاق و تولید گر وکارآفرین است.
- پذیرفته شود که تامین مزد و حقوق بیشتر و شرایط کاری مناسب و بهتر برای نیروی های فکری وفیزیکی کار از الزامات رشد و توسعه اقتصاد تولید محور و ساختن جامعه بهتر و زندگی بهتراست.
- توسعه همه جانبه در کشور ما در گرو این است که سیاست خارجی کشورما، در مقطع کنونی مبتنی برعقلانیت، توان واقعی ملی ، مصالح ملی ، تشنج زدأیی ، همزیستی مسالمت آمیز، دوری از توسعه طلبی و زیاده خواهی در منطقه وجهان ، تعامل و ایجاد ارتباطات سازنده و مفید اقتصادی با دولتهای منطقه و جهان در جهت توسعه و تامین زندگی بهتر باشد.
بلی دوستان حکومت و حکمرانان کشور ما به لحاظ اندیشه والگوی سیاسی ، فرهنگی، رویکرد به زندگی ، روش حکمرانی ومدیریت ، توسعه یافته نیستند و جامعه را دچار مشکلات عدیده کرده و می کنند.
همین دو سه هفته پیش بود که آقای خامنه‌ای به پیشنهاد آشتی ملی آقای خاتمی ، رییس جمهوری اسبق جمهوری اسلامی - که البته آشتی جناحی بود نه آشتی ملی - به تندی و در شکل بسیار غیر محترمانه‌ای جواب رد داد. وبدنبال آن مجلس خبرگان نیز دربیانیه خود ، طرح آشتی ملی را« طرح انحرافی » خواند و اعلام شد که مردم با فتنه گران آشتی نخواهند کرد.

اشاره‌ای به چند تجربه در کشور ما در زمینه توسعه اقتصادی
- در دوره پهلوی دوم
در دهه ۴۰ شمسی رژیم شاه پرچم اصلاحات از بالا را بلند کرد . محمد رضا شاه با نگاه سنتی به دولت و حکمرانی و نفی ضرورت آزادی و دمکراسی و حق مردم برای اداره امور جامعه وکشور می گفت: آزادی ، دمکراسی ، دمکراسی ، آزادی ، ما اینهارا نمی خواهیم. می گفت من یک نفر برای تصمیم گیری در همه مسایل کلان کشور کفایت می کنم و رسالت من همین است!
بقول دکتر ابراهمیان ، کشورما در این دوره ی با یک جهش و انقلاب صنعتی مواجه بود ولی متاسفانه به دلیل حکمرانی بد شاه ، این جهش صنعتی نتوانست به توسعه‌ای همه جانبه و پایدار منجر شود. اقتصادی شاه محور، دچار رکود و تورم شد و توسعه   اقتصادی یک دهه بعد شکست خورد . مشت آهنین محمد رضا شاه درجلوگیری از توسعه سیاسی و فرهنگی و صرفا تازاندن اقتصاد، به صورت خود وتاج وتختش برگشت.

توسعه اقتصادی ناکام در دوره "سازندگی" رفسنجانی
تجربه ناکام توسعه آمرانه ( شاه محور) بار دیگر توسط رفسنجانی تکرار شد و اینبار البته در قالب نظام ولی محور. نوبت او رسیده بود که توسعه را اولا در رشد اقتصادی تعریف و محدود کند وثانیا بشیوه آمرانه و با مشت آهنین پیش ببرد. ایشان به شکل نابخردانه می گفت کابینه‌ خوب ، کابینه‌ای است متشکل از افراد غیر سیاسی ولی سازنده!
او در این راستا حتی بقول خودش لازم دید تا گوش نیروهایی چون نهضت آزادی و ملی- مذهبی‌ها را هم بکشد و سیاست سرکوب نیروهای سیاسی و فرهنگی مدنی را پیش برد! ( اشاره به دستگیری و زندانی کردن ۲٣ نفر از ۹۰ نفر از امضا کنندان نامه خطاب به رئیس جمهور. مصاحبه تلویزیونی با مهندس سحابی . توطئه به دره فرستادن روشنفکران و...) .
نتیجه کار باز یک بن بست و شکست دیگر شد و این توسعه آمرانه نه پایگاه اجتماعی یافت و نه حتی در درون حکومت ولایی جایی!
در سال های اخر حکمرانی بد ایشان، جامعه با تورم چهل و چند در صدی و بیکاری فروان مواجه شد. و چندین شورش توده‌ای رخ داد.

توسعه در دوره خاتمی
دولت اصلاحات آقای خاتمی در دوم خرداد ۷۶ با شعار و برنامه توسعه سیاسی برسر کارآمد و در تنگناهای نظام استبدادی ولایی گام‌هایی مثبتی نیز در این جهت برداشت. اما ایشان از برقراری هماهنگی و تعادل لازم بین دو وجه سیاسی و اقتصادی توسعه بازماند ودر وجه سیاسی خود را محصور الزامات تبعیت از ولایت معرفی کرد. متاسفانه نتیجه کار، سر کار آمدن دولت ضد توسعه احمدی نژاد شد.

تکرار ناکامی در دولت تدبیر و امید آقای روحانی
سرنوشت دولت روحانی نیز در زمینه توسعه اقتصادی بهتر از سرنوشت دولت رفسنجانی نبود. روحانی تاکنون نتوانسته است بر اقتصاد بیمار جامعه، هوا و نفس تازه بدمد و خون جدید بدهد. اینکه دولت آتی دست کدام یک از نیروهای نظام قرار خواهد گرفت و چه برنامه و سیاست اقتصادی در پیش گرفته خواهد شد ، هنوز روشن نیست .
بنابراین لازم است ومی توان از تجارب و تکرار چندین باره آن در تاریخ یک سده‌ای کشورمان، این نتیجه کلان را گرفت و تکرارش کرد که توسعه اقتصادی توسط حکومت توسعه نیافته شاه محور و حکومت توسعه نیافته ولی محور مقدور ومیسر نبوده ونیست.
لازم است تاکید کنم که در ایران بپا خاسته برای انقلاب مشروطیت در صد و ده سال پیش، نهضت ملی – دمکراتیک در دوره دولت صدق در هفتاد و پنج سال پیش ، درس آموخته از تجارب بزرگ انقلاب بهمن ، دوم خرداد ۱٣۷۶ و جنبش سبز ۱٣٨٨ ، نیروی چند ده میلیونی کشورما، حق خود می داند تا بطور آزادانه در اداره کشور شریک و سهیم باشد.
این نیروی بزرگ و آگاه ، مدافع هموار کردن راه و تسهیل شرایط‌ برای شرکت آزاد و فعال در سیاست و انتخابات است. این نیرو خواهان سازمان یافتگی جامعه ، تقویت و گسترش شبکه های اجتماعی جدید (سازمانهای مردم نهاد - سمن ها ) درجهت نیرومند کردن جامعه ، انتقال مسالمت آمیز اقتدار از حکومت به جامعه ، نظارت بر و کنترل حکومت است.
لازم است همیجا بگویم که جامعه و مردم ما این ظرفیت ، تجربه ، شایستگی وحق را دارند و می توانند کشور وجامعه خودرا در مسیر ارتقاء به توسعه همه جانبه و زندگی بهتر قراربدهند .
ما برای نیل به جامعه و زندگی بهتر، نیازی به لشکرکشی هیچ دولت بزرگ یا کوچکی نداریم. از جنگ و لشکرکشی برای ما آزادی ، اقصاد تولید محور، کاروعدالت اجتماعی و زندگی سبز و بهتر در نمی آیید.
- در این مرحله ومقطع از سطح رشد جامعه و شرایط بحرانی آن ، لازم است برای برون رفت جامعه از بحرانها و خطرات خارجی ، همه قلمها و قدمها را برای آزادی و دمکراسی بکار بگیریم ،
- آزادی ومشارکت همگانی در سیاست و اداره امور جامعه وکشور، ارکان و و ریل های مردمی، مناسب و مطمین برای برون رفت کشوروجامعه از وضعیت بد اقتصادی ، فساد و استبداد و رفع خطرات خارجی و قرار گرفتن در مسیر بهبود و توسعه اقتصادی و تامین معیشت و عدالت اجتماعی و زندگی سبزو بهتر است.
باشد که همگی‌ در دست دست هم در جهت ودر خدمت همبستگی اجتماعی و ملی قرار بگیریم و کوشنده پیگیر ارتقا ایران به کشور و جامعه‌ای توسعه یافته و برخوردار از زندگی بهتر باشیم.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست