سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

جعفر عظیم زاده:
در حمایت از اسماعیل عبدی و همه زندانیان شریف و آزادیخواه


• دور نیست روزهایی که همه انسانهای شریف را بر روی دوشهایمان از زندانها آزاد خواهیم کرد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٣۰ اسفند ۱٣۹۵ -  ۲۰ مارس ۲۰۱۷


 جعفر عظیم زاده، از رهبران اتحادیه ی آزاد کارگری ایران، که برای حقوق کارگران در ایران مبارزه می کند، در پیام نوروزی خود نوشت:

قبل از آخرین روزهای تحویل سال نو، هر کاری کردم دستم برای نوشتن به یاد یاران در بندم یاری ام نکرد. اسماعیل عزیز، این معلم برجسته و اسطوره ایستادگی را بار دیگر به بند کشیدند. بهنام ابراهیم زاده مظهر مقاومت ما کارگران در برابر ستم را نزدیک به هفت سال است به بند کشیده اند و ارش صادقی، امیر امیر قلی، سعید شیرزاد، مهدی شاندیز، علی معزی، علی شریعتی، نرگس محمدی، عبدالفتاح سلطانی و دهها انسان عزیز و شریف دیگر در لحظاتی که همه مردم ایران در سراسر کشور به دیدار هم می شتابند و چند روزی را فارغ از همه درد و رنجهایی که دارند میگذرانند به زنجیر کشیده اند و آنان دور از عزیزانشان در باشکوه ترین روزهای سال در کنج زندانهای کشور بسر می برند.
یاد این انسانهای بزرگ، گرامی ترین، عزیزترین و در عین حال دردناک ترین لحظه های من در عید نوروز است.
دهه هاست اقلیتی ناچیز در این مملکت منافع چپاولگرانه خود را امنیت کشور نامیده و شریف ترین انسانها را با این بهانه مسخره و پوچ و واهی به بند کشیده اند. این غیر قابل تحمل ترین چیزی است که میتوان تصورش را کرد.
مشتی دزد و غارتگر با سیطره بر سرنوشت مردم یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان، دستمزدهای چندین برابر زیر خط فقر کارگران را تا واپسین روزهای سال نمی پردازند. میگویند کلیه فروشی انسانها برای سیر کردن شکم ایرادی ندارد. فقر و گرسنگی، گورخوابی و کارتن خوابی، تکدی گری کودکان و بزرگسالان و تن فروشی زنان در خیابانها بیداد میکند. حداقل مزد و زندگی و معیشت نزدیک به ۵۰ میلیون نفر از جمعیت یک جامعه هشتاد میلیونی را آنطور که منافع چپاولگرانه شان اقتضا میکند تعیین میکنند و آنوقت انسانهای شریف و مسئولی همچون اسماعیل عبدی ها باید در گرامی ترین روزهای سال در کنج زندانها باشند.
آیا این وضعیت قابل تحمل است؟ آیا میشود بی سابقه ترین شکلی از فقر و فلاکت را بر مردمان یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان تحمیل کرد و آنوقت زبانشان را نیز برای حرف زدن و انتقاد از کام کشید؟ اگر چنین وضعیتی در طول تاریخ بشر ضامن بقا سیستمی بوده است اینجا نیز در ایران چنین خواهد شد!؟ اما تاریخ درس دیگری به همه ما انسانها آموخته است: نمیشود و هیچ کس و هیچ خدائی نیز نمیتواند هم فقر و فلاکتی بی پایان را بر مردمان یک کشور ثروتمند تحمیل کند و هم زبانشان را ببرد و آنان را در کنج زندانها به بند کشد.
دور نیست روزهایی که ما کارگران و معلمان و عموم مردم شریف ایران، اسماعیل عبدی ها، بهنام ابراهیم زاده ها و جوانان برومندی همچون امیر امیر قلی، ارش صادقی و وکلای متعهدی همچون عبدالفتاح سلطانی و زنان برابری طلبی همچون نرگس محمدی ها را بر روی دوشهایمان از زندانها خارج کنیم.

جعفر عظیم زاده – سی ام اسفند ماه ۱٣۹۵


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست