سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

توهم به آخوند = تکرار۵۷ - بهنام چنگائی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲٣ ارديبهشت ۱٣۹۶ -  ۱٣ می ۲۰۱۷


نظام خودرأی مذهبی در حال کله پا شدن است و باید با همبستگی طبقاتی و یکصدائی اجتماعی به فروریزی آن شتاب داد. زیرا: با بحران های عمیق اجتماعی ـ سیاسی ـ اقتصادی، چشمگیرترشدن جنگ درونی قدرت و ثروت، و بازترشدن شکاف پُرناشدنی سران جناح ها و باندها، گرفتاری در بن بست های دیپلماسی دشمنی افکنانه، سیاست ماجراجویانه جهانی، فرقه گرائی مذهبی ـ منطقه ای، ژرفش ناامیدی توده ای و اوج نارضایتی گسترده کارگری ـ معلمی ـ شهروندی علیه مشروعیت دولت دینی بی سابقه است. و ستیز با بقای بیشتر نظام تکقطبی به مرحله ی حساس خود فراروئیده است. بهمین خاطر دیدیم که خامنه ای ناگزیر شد زنگ خطر خیزش توده ای را همراه با "تهدید" آشکار و توامان برای آماده باش سپاه و بسیج برای سرکوب مخالفان بصدا درآورد. یکبار دیگر علائم جنبش اعتراضی مردم بسان ٨٨ نمودار شده و می تواند کلیت حکومت را به چالش جدی مرگ بکشاند. تحریم و اعتراض به انتصابات چنین ظرفیتی را دارد.
همینک فضای تحریم انتخابات و مقاومت جانانه ی پیشروان کارگران، معلمان، زندانیان سیاسی و حقوق بشری در اعتصاب غذای طولانی هستند، و از سوی دیگر روشن شدن خواست تحریم توده ای علیه تکرار مضحکه ی انتخابات فرمایشی و بی هوده بودن آن، از دید مردم سرخورده برجسته تر شده، و در سراسر کشور موج مخالفت با شرکت در آن بالا گرفته است. و عملا در این مقطع به اصطلاح انتخابات که جز (انتصابات استصوابی منحصرا مطیع و منتخبِ شورای نگهبان) نبوده و نیست؛ ایستادگی رژیم در این فاز ناتوانی و دور و تسلسلی، برابر خواست مردم معترض آسان نیست و جلب آعتماد آنها در رفتن دوباره به پای صندوق های رأی گیری، بیش از هر زمانی سخت تر و شکننده تر شده است. کل طیف های حکومتی این واقعیت را می دانند و با تمام توان و بهمراه ایجاد تشعشع های تبلیغاتی، تنها معطوف به مجاب کردن مردم در رأی دادن به این یا آن می باشد.
و در این بزنگاه سرنوشت ساز فردائی شگفتا که طیفی از چپ مدافع شرکت در انتخابات می باشد. چپی که هنوز توهم به آخوند، دولت دینی و اسف انگیزتر از همه باور به امکان فراروئی مسالمت آمیز از ساختار متمرکز اسلامی به یک نظام مردمی و دمکرات، آنهم با "رأی دادن" دارد. خصوصا با بهانه تنش زدائی و تأکید بر منافع ملی و ترس و گریز از ضرورت خیزش انقلابی، او اصرار در تشویق توده ها به رای دادن به روحانی ِامنیتی، برابر رئیسی ِ"مأمور کشتارهای " ۶۷" می کند. تاکتیک خونبار و بی آبروئی که می تواند در راه تکرار و تدارک فاجعه ی ۵۷ دیگر و خونین تری باشد و تاریخ گذشته مبارزه ی چپ ما را علیه شاه و شیخ به مسخره گیرد.
توهم اینبار به رژیم نه اگر خیانت، لااقل خوشبینی خطرناکی ست که جای تعمق و تاسف بسیار برای ما نیروهای مترقی، دمکرات، سکولار، چپ و کمونیست مستقل و سرنگونیخواه دارد. تعمق زیرا: این چپ ِقتلعام شده و مجرب، نباید دوباره راه همان چپ به اصطلاح بی تجربه، ساده نگر و رفرمیست ۵۷ را برود و فجایع آن دوره را تکرار کند که این "بخش" امروز می خواهدبرود و تاریخ را فراموش کند. خطا و نادانی ایکه در آن دوران، آن چپ دچارشد. زیرا: آنها هویت رژیم آتی و اهداف گرانندگان جنایتکار آنرا آنروزها اصلا نمی شناختند؛ و تنها با آرزوی شکوفائی زندگی توده ای، و گذر از استبداد شاهی ناخواسته بدام خمینی ریاکار افتادند. و اما تأسف! چراکه" تاکتیک آنروزگاری و سازش آن چپ با ارتجاع، بسرعت به خون کشیده و مردود شمرده شد. و فرصت جبران را آن چپ و قربانیان نیافتند.
امروز چطور؟ بازتاب آن سیاست مماشات چپ و همراهی مرگبار با پاسداران حماقت در طول تاریخ گذشته، و هنوز نیز پس چهار دهه همچنان توسط کل اپوزیسیون لیبرال راست، راست ملی، میانه روها و خصوصا همین چپ امروز که تغییر موضع داده، بارهای بار به نقد و نفی و تنبیه کشیده شده، و خصوصا دو جریان چپ مقتدر آنزمان، بخاطر آن همکاری ها از زیر تیغ اینان " متوهم امروز" درنرفته و بارهای بار مورد توهین و تحقیر همین طیف های انشعابی عمدتا " اقلیتی" قرارگرفته و ای بسا بسیاری از آنها، هنوز حزب توده و اکثریت را خائن به انقلاب مردمی ۵۷ دانسته و می دانند. خوب تفاوت موضع امروز این طیف با آن طیف دیروزی در چیست؟ با این تفاوت که تاکتیک پیشین ناشی از بی تجربگی بود؛ و سیاست اتحاد جمهوریخواهان امروز آگاهانه می نماید؟! پس پرسیدنی ست که بخشی از همین چپ مخالف رفرمیسم، دیگر چپ های مستقل و طیف های چپ همگام با اتحاد جمهوریخواهان در این سمتگیری غلط و مهلک امروزی می خواهد بکدام اهدافی مردمی خود دست یازند که قربانیان حزب توده و سازمان اکثریت بدست نیآورده اند؟ از این چند مورد مشابه فرخ نگهدارها بگذریم که جدا استثائی هستند. باقی چپ از گذشته بسیار آموخته؛ زیرا مواضع طیف گسترده ی از سازمان اکثریت و حزب توده شرکت در اتخابات را تحریم کرده است.
بنا بر این اگر از لعن، اخ و سرزنش های گذشته ی همه ی طیف های متشکل در"اتحاد جمهوریخواهان ایران"علیه حزب توده و اکثریت بگذریم و از دلایل همکاری و همدستی آنها با خمینی دروغگو فاکتور بگیریم و تنها به نتایح تاریخی جبران ناپذیر آن همکاری ها فکر کنیم و فجایع آنرا هم فراموش نکنیم؛ آنگاه خانواده ی چپ بایستی اینک بسیار هوشیارتر و سازش ناپذیرتر از همیشه نماید و از گرایش به چنین پشتیبانی هائی مخاطره آمیزی با هر دلیل و بهانه ای که داشته باشد پرهیزکند. آنهم با رژیمی که دینی ست و دعوی ریاکارانه قوانین آسمانی دارد و لاجرم استعداد اندکی تغییر در آن توسط نه اراده توده ای که توسط خامنه ای هم متصور نیست. خصوصا حکومتی که پس از ٣٨ سال مردم و کشور را بر لبه پرتگاه نابودی، گرسنگی و جنگ ویرانگر مذهبی و تحریم های کمرشکن قرارداده؛ و خود نیز با سیاست ولائی در شکننده ترین مقطع تاریخی خویش است. آیا توهم این چپ به آخوند و ساختار تمامیتگرای مذهبی جدا شگفت انگیز نیست؟
نه دوم خردادی های سال ۷۶ که به جنبش اصلاح‌ طلبی انجامید و سپس سبز خالص پوشید و دشمن رنگینی شد؛ و نه اینان که همینک بر مسند قدرت و خلافت مطلق نشسته‌اند؛ هیچکدام بفکر دغ دغه ها و نگرانی های روزانه و سالیان سال نان و کارِ کارگران و زحمتکشان را که به فلاکت درآمده اند نداشته و ندارند. بیشترین فشار و سرکوب و ستم بخصوص بر کارگران، جوانان و زنان ناامیدی واردشده است که آنها دیگر به بهبود زندگی در این ساختار باورندارند و از فسادها، چپاول ها، ستم ها، سرخوردگی ها و نابرابری های فراوان حکومت دینی بجان آمده، و نیروی دگرگون سازی و سرنگونی این رژیم بی آبرو هستند و بی گمان در پی فرصتی می باشند تا آنرا به زباله دان تاریخ بسپارند. این چپ بیمار و گمراه بهتر است با این نیروهای فرداساز باور بیاورد و همراه آنها شود و بیاری شان بر رقبای اصول گرا و اصلاحی برتری پیدا کرده و اراده ی طبقاتی را نمایندگی کند و نه یک کاست بی هویت را.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست