سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

انشای صادق صداقت
روز انتخابات چه کردید؟


هادی خرسندی


• بسم الله الرحمان القاصم الجبارین. روز انتخابات چه کردید؟ اینجانب صادق صداقت روز انتخابات به اتفاق خواهر، مادر، برادر و پدر خویش عازم حوزه ی رأی گیری شده، و چون پول اتوبوس نداشته پیاده راه رفته ولی موقع رد شدن از خیابان، یک عدد منکراتی با موتور به خواهر اینجانب زده و گفته چرا جورابت نازک میباشد و فحشا میباشد. بنابراین پدرمان گفته ما باید به کاندیدایی رأی بدهیم که به آزادی فردی احترام بگذارد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ٣۰ ارديبهشت ۱٣۹۶ -  ۲۰ می ۲۰۱۷



بسم الله الرحمان القاصم الجبارین. روز انتخابات چه کردید؟ اینجانب صادق صداقت روز انتخابات به اتفاق خواهر، مادر، برادر و پدر خویش عازم حوزه ی رأی گیری شده، و چون پول اتوبوس نداشته پیاده راه رفته ولی موقع رد شدن از خیابان، یک عدد منکراتی با موتور به خواهر اینجانب زده و گفته چرا جورابت نازک میباشد و فحشا میباشد. بنابراین پدرمان گفته ما باید به کاندیدایی رأی بدهیم که به آزادی فردی احترام بگذارد. سپس دو نفر نیروی انتظامی حمله نموده برادر اینجانب را در حال جاسوسی برای آمریکا دستگیر نموده و برده و پدر اینجانب نیز گفت ما باید به کاندیدایی رأی بدهیم که از آزار و پرونده سازی برای شهروندان جلوگیری نماید. سپس از کنار یک زمین فوتبال رد شده ولی برادران بسیجی راه ما را بسته و از رد شدن مادرمان جلوگیری نموده زیرا از لای نرده ها زمین فوتبال معلوم بوده.
بنابر این ما راه خود را دور کرده و دور زده و پدر اینجانب نیز گفت ما باید به کاندیدایی رأی بدهیم که برای زنان حقوق شهروندی قائل باشد. سپس در آنطرف خیابان یک نفر را حزب اللهی ها کتک میزدند و پدرمان جلو رفته و اعتراض کرده و آنها به پدر اینجانب گفته بد بهایی برو کنار بگذار این بد یهودی را کتک بزنیم. بنابراین پدرمان گفته ما باید به کاندیدایی رأی بدهیم که به حقوق اقلیت های مذهبی احترام بگذارد.
در این موقع مادر اینجانب صادق صداقت تشنه شده و نوشابه خواسته و پدرمان پول نداشته و گفته باید به کاندیدایی رأی بدهیم که ما را از زیر خط فقر دربیاورد. سپس از کنار قبرستانی رد شده که چند مادر روی قبر بچه های خویش گریه مینمودند و پدرمان گفته ما باید به کاندیدایی رأی بدهیم که جلوی کشتن جوانان بی گناه را بگیرد.
از آنجا اینجانب صادق صداقت به اتفاق خواهر خود که می لنگید و برادر خود که نبود و مادر خویش که تشنه بود و پدر خود که خونسردی خود را حفظ کرده بود توی پیاده رو یک وجب از جا پریده زیرا یکی از اقازاده ها با اتومبیل مافوق سرعت، خیابان را لرزانده و اینجانبان خداوند باریتعالا را شکر و از شکر هم بیشتر نموده که جان سالم بدر برده بودیم. بنابراین پدرمان گفته ما باید به کاندیدایی رأی بدهیم که جلوی سواستفاده را بگیرد.
از آنجا به یک ردیف خانه ها و قصرها و کاخ های باحال رسیده و پدرمان گفته ما باید به کاندیدایی رأی بدهیم که خودش نیز دزد نباشد.
سپس حدود غروب خسته و گرسنه و تشنه به خانه برگشته و پدرمان راجع به فوائد پیاده روی ما را
نصیحت نمود
این بود انشای روز انتخابات چه کردید که توسط اینجانب صادق صداقت به رشته ی تحریر درآورده شد.

---------------

ضمنا از خدا پنهان نیست، از شما چه پنهان که روز یکشنبه چهارم جون یا ژوئن یا یونی، یعنی دو هفته دیگر در انتشارات فروغ در شهر کلن به شعرخوانی و معرفی کتاب «شعرانه» مصدع خواهم بود! ممنون 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست