سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بوسه به چشمان پسرم
چند سروده ی کوتاه


خسرو باقرپور


• همخانه و همسایه که دیده ست؟ بگو!
زیباتر از این سایه که دیده ست؟ بگو!

این ماه مرا سایه ی سر خواهد بود
چتری ز مَه و سایه که دیده ست؟ بگو ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۰ تير ۱٣۹۶ -  ۱۱ ژوئيه ۲۰۱۷


* بوسه به چشمان پسرم

ای رنگِ شادمانی و آبادی؛
جان - واژه یِ ترانه ی آزادی،

آبی؛ صدایِ خوبِ تو در یاد است؛
آوازه ای که یادِ پدر دادی!


* سایه

همخانه و همسایه که دیده ست؟ بگو!
زیباتر از این سایه که دیده ست؟ بگو!

این ماه مرا سایه ی سر خواهد بود
چتری ز مَه و سایه که دیده ست؟ بگو!


* بوسه

شمعِ مرده ام! روشن!، همرهِ شب ات بودم
همچو نرمه باران بر آتش تب ات بودم.

سالیانِ تلخِ من؛ ساعتِ عسل می شد؛
گر چو بوسه ی زنبور بر گُلِ لب ات بودم.


* بارانچکه

منال از دوریم ای لولی ی مست
شکستی این دل و رفتم من از دست.

چو بارانچکه ای افتاده در آب،
چو تیری از کمان در رفته از شست.  
 

* دیدارِ یاران

من غریبِ غم و خلوتگهِ یاران میهن
دلِ آشفته ی من در کفِ ایشان ایمن.

بر بیابانِ جهان دیده ببندم زین پس؛
تا میّسر شَوَدم خوابِ گلستان دیدن.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست