سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کلیشه‌های جنسیتی و سلامت اجتماعی زنان
خدیجه پاک‌ضمیر


• پیامدهای حاصل از تصویرسازی‌های جنسیتی و کلیشه‌های همراه آن همواره حیات زنان را در تمامی عرصه‌های خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی با خطراتی مواجه ساخته است و برآیند نهایی این مخاطرات همان به خطر افتادن سلامت زنان به ویژه سلامت روانی و اجتماعی آنان است. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ٣ مرداد ۱٣۹۶ -  ۲۵ ژوئيه ۲۰۱۷



بیدارزنی: سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۱۰ جنسیت را به عنوان یکی از تعیین‌کننده‌های اجتماعی سلامت معرفی می‌کند. با در نظر داشتن تمایز میان مفهوم جنس به معنای بیولوژیک نر و ماده و مفهوم جنسیت به معنای برداشت‌ها و دریافت‌های شخص از هویت زنانه و مردانه خود، چنین برداشت می‌شود که نقش‌ها و هنجارهای جنسیتی پذیرفته‌شده در یک اجتماع فراسوی تفاوت‌های بیولوژیک و زیست‌شناختی، یکی از شاخص‌های تعیین‌کننده‍ی مهم در سلامت روان زنان و مردان آن اجتماع محسوب می‌شود. جنسیت دربرگیرنده باورها، اندیشه‌ها و نگرش‌هایی است که فرهنگ حاکم در یک جامعه بر اساس آن افراد را به دو گروه زن و مرد تقسیم می‌کند و نقش‌ها و رفتارهای اجتماعی ویژه‌ای را برای آن‌ها تعریف می‌کند؛ نقش‌هایی که همراه خود جایگاه‌های متفاوتی را به لحاظ قدرت و منزلت برای دو جنس رقم می‌زند. اما آنچه در تمام تاریخ به چشم می‌خورد این است که این هویت جنسی و به دنبال آن تفاوت‌ها و نابرابری‌های جنسیتی برآمده از آن نه صرفاً متأثر از تفاوت‌های بیولوژیکی بلکه متأثر از ایدئولوژی، گذشته تاریخی، اقتصادی و فرهنگی جوامع بوده و ازاین‌رو همواره توانسته است خود را تولید و بازتولید نماید.

امروزه نیز وجود همین دیدگاه‌ها و ایستارهای جنسیتی حاصل از آن در جامعه مهم‌ترین عامل سدکننده پیشرفت زنان است. ایستارهایی که به صورت کلیشه‌های رایج در جامعه رسوخ کرده است و زنان را در موقعیت فرودست و مردان را در موقعیت فرادست قرار داده است. اغراق‌آمیز نخواهد بود اگر چنین پنداشته شود که بدون تغییر این کلیشه‌ها، هرگونه تلاشی در جهت تغییر در وضعیت زنان از سوی جنبش‌های زنان بدون نتیجه خواهد ماند. پیامدهای حاصل از این تصویرسازی‌های جنسیتی و کلیشه‌های همراه آن همواره حیات زنان را در تمامی عرصه‌های خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی با خطراتی مواجه ساخته است و برآیند نهایی این مخاطرات همان به خطر افتادن سلامت زنان به ویژه سلامت روانی و اجتماعی آنان است.

مرور پژوهش‌های صورت‌گرفته در خارج و داخل کشور در حوزه جنسیت و سلامت، به خوبی نشان می‌دهد که فشارهای اجتماعی و خانوادگی ناشی از این کلیشه‌ها بر جسم و روان زنان تأثیر گذاشته و سلامت آن‌ها را در ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی به خطر انداخته است. شارما و شارما (۲۰۱۰) در مطالعه‌ای نشان دادند که زنان به دلیل کلیشه‌های درونی منفی و فقدان دسترسی به منابع روانی و اجتماعی نسبت به مردان آسیب‌پذیرترند و یا در مطالعه صورت‌گرفته توسط یعقوبی و همکاران (۱۳۹۲) بر روی نمونه‌ای شامل ۱۰۳ زن، نتایج نشان می‌دهد که تبعیض جنسیتی به ‌خصوص تجربه‌های تبعیض‌آمیز مربوط به طول زندگی، نقش مهمی در پیش‌بینی افسردگی، اضطراب و استرس زنان دارد. تمامی این محققان در تبیین نتایج پژوهش‌های خود بر این تأکید دارند که انتظارات و هنجارهای اجتماعی جامعه درباره نقش افراد، بر سلامت اجتماعی آن‌ها اثرگذار است. از طرفی مقوله سلامت به ویژه سلامت روانی و اجتماعی ارتباطی مستقیم با چگونگی و کیفیت رابطه و پیوند شخص با جامعه‌اش دارد. زیرا ارزیابی شخص از عملکرد اجتماعی خود بر اساس نقش‌ها و هنجارهایی صورت می‌پذیرد که باورها و سنت‌های حاکم در جامعه آن را رقم زده است.

با در نظر گرفتن شاخص‌ها و ابعادی همچون مشارکت اجتماعی (داشتن چیزهای باارزش برای ارائه به جامعه)، یکپارچگی (احساس بخشی از جامعه بودن)، پذیرش اجتماعی (گرایش مثبت به افراد)، انطباق اجتماعی (قابل فهم و پیش‌بینی بودن اجتماعی)، شکوفایی اجتماعی (دانستن و اعتقاد داشتن به رشد جامعه به شکل مثبت) برای سلامت اجتماعی و همچنین با شناخت و در نظر گرفتن دو دسته‌بندی مهم در کلیشه‌های رایج جنسیتی شامل کلیشه‌های شغلی و کلیشه‌های تحصیلی به خوبی می‌توان به تأثیر همه کلیشه‌ها بر سلامت اجتماعی زنان پی برد. ماحصل کلیشه‌های شغلی، زنانه و مردانه شدن پاره‌ای از مشاغل، ممانعت از ورود زنان به مشاغل خاص، تمرکز نیروی کار زنان در مشاغلی همچون مشاغل خدماتی، بهداشتی و آموزشی، ممانعت از دستیابی زنان به مراتب بالا در رده‌های شغلی مختلف و حتی هدایت و تشویق زنان به سوی خانه‌نشینی بوده است و کلیشه‌های تحصیلی نیز نتایجی همچون دور ماندن زنان از تحصیل در رشته‌هایی خاص، شکل‌گیری تقسیم‌بندی‌های غیررسمی جنسیتی در پاره‌ای از رشته‌های تحصیلی در محیط‌های آموزشی را در برداشته است. نگاهی دقیق به این کلیشه‌ها (شغلی و تحصیلی) به خوبی روشن می‌سازد که بزرگ‌ترین آسیب حاصل از این کلیشه‌ها دور نگاه داشته شدن هرچه بیشتر زنان از امکانات و فرصت‌های اجتماعی و به تبع قرارگیری آنان در جایگاهی ضعیف و فرودست و در مقابل قرارگیری مردان در جایگاه اقتدار و فرادست است.


در همین راستا بسیاری از پژوهش‌های صورت گرفته در داخل و خارج کشور نشان می‌دهد که تقویت این کلیشه‌ها در زنان عامل مهمی در بازدارندگی آن‌ها از حضور در عرصه‌های مختلف اجتماع بوده است و در مقابل، تقویت آن‌ها در مردان در ارزیابی مثبت آن‌ها از عملکرد خویش در جامعه نقش به سزایی داشته است (تسچ رومر و همکاران (۲۰۰۷)، سفیری و همکاران (۱۳۹۴)). علاوه بر این نتایج، این پژوهش‌ها نشان می‌دهد که میان کلیشه‌های جنسیتی موجود و وجود ابعاد مختلف سلامت اجتماعی در مردان رابطه‌ای معنادار و مثبت دیده می‌شود؛ درحالی‌که چنین رابطه‌ای بین این دو متغیر در میان زنان دیده نمی‌شود. بدون شک آنچه در تبیین این نتایج می‌توان گفت این است که از آنجا که این کلیشه‌ها همواره با تعاریف مثبت و نیز با تأیید حضور مردان در عرصه‌های مختلف اجتماع همراه بوده است، طبیعتاً حس مفید بودن برای جامعه را در آن‌ها ایجاد و تقویت می‌نماید. کلیشه‌هایی که از مردان موجوداتی با ویژگی‌های همچون مدیر، رهبر، قوی، توانا، فعال و مستقل را به تصویر می‌کشد. خصایصی که جملگی بر مفید و باارزش بودن آن‌ها دلالت دارند. اما در مقابل همین کلیشه‌ها از زنان موجوداتی منفعل، احساساتی، آرام، صبور، وابسته به دیگران را نشان می‌دهد. پر واضح است که چنین ویژگی‌ها و خصوصیات تعریف‌شده‌ای برای زنان نمی‌تواند در ارزیابی مثبت آن‌ها از عملکرد خویش در جامعه موثر باشد.

دسته دیگری از پژوهش‌های صورت‌گرفته با هدف بررسی میزان اثرگذاری متغیرهای زمینه‌ای موجود نظیر پایگاه اقتصادی – اجتماعی، سطح تحصیلات در تقویت و پذیرش هرچه بیشتر این کلیشه‌ها در زنان روشن می‌کند که با افزایش سطح تحصیلات زنان و نیز بهبود وضعیت اقتصادی آنان، میزان پذیرش این کلیشه‌ها در آن‌ها کاهش یافته و این خود زمینه مناسب برای افزایش سلامت اجتماعی آنان را فراهم می‌سازد. ازاین‌رو می‌توان گفت با افزایش سطح آگاهی زنان و نیز مردان، همچنین با افزایش اقتدار و مشارکت هرچه بیشتر زنان در تمامی عرصه‌های اجتماع، ساختارهای سنتی مبتنی بر کلیشه‌های جنسیتی هرچه بیشتر برهم زده خواهد شد و به دنبال آن با بازتعریف و دستیابی زنان به هویت جنسیتی جدید، زمینه‌های سلامت اجتماعی آن‌ها بیش ‌از پیش فراهم خواهد شد؛ اما آنچه که نباید فراموش گردد این است که در رسیدن به این مهم آموزش و افزایش سطح آگاهی مردان به منظور ایجاد و تقویت نگاه‌های فراجنسیتی در آن‌ها، نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

منابع:

تأثیر تبعیض جنسیتی ادراک‌شده بر سلامت روان زنان، سیده فاطمه یعقوبی – طاهره الهی، مطالعات زنان، شماره ۶، پاییز ۱۳۹۲٫
بررسی تأثیر عقاید قالبی بر نابرابری جنسیتی در خانواده، عبدالرضا ادهمی – زهره روغنیان، پژوهش‌نامه علوم اجتماعی، شماره ۴، زمستان ۱۳۸۸٫
کلیشه‌های جنسیتی و سلامت اجتماعی، خدیجه سفیری- فاطمه منصوریان راوندی، مطالعات زنان، شماره ۲، تابستان ۱۳۹۴٫


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست