سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

گردهم آئی با شکوه سی و یکم مرداد ماه بازنشستگان نماد ورشکستگی نظام ولایت فقیه افشاگر رسانه های همگانی - ارژنگ بامشاد



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲ شهريور ۱٣۹۶ -  ۲۴ اوت ۲۰۱۷


پنج تا هفت هزار نفر از بازنشستکان فرهنگی، پرستاری، پیراپزشکی، کارگری و نیروهای مسلح روز سه شنبه سی و یکم مردادماه در جلو مجلس شورای اسلامی گرد آمدند تا فریاد اعتراض خود با شعار "مجلس ، دولت ، خجالت، خجالت" را به مجلس نشینان بی غم و دولت مردان بی درد برسانند. آنها از شهرهای گوناگون کشور به تهران آمده بودند، از شهرهای هم مرز افغانستان، عراق و آذربایجان، تا شهرهای شمالی و جنوبی کشور؛ از راه های دور و نزدیک؛ از زنان و مردان میانسال تا مهین دخت قلی پور، بانوی سرافراز ۸۳ ساله ، همه آمده بودند. برای سفر از راه های دور، از دریافتی ناچیز حقوق بازنشستگی شان هزینه کردند تا نشان دهند که این گردهم آئی تا چه میزان برایشان اهمیت داشته است. آنها می خواستند به حاکمیت نشان دهند که بی توجهی شان را بیش از این بر نمی تابند و "ما بازنشستگانیم، از یاد رفتگانیم" را بیش از این تحمل نخواهیم کرد. بازنشستگان در شرایطی با برنامه ریزی، نظم و طرح های روشن و حساب شده برای این گردهم آئی تدارک دیده بودند، که حاکمیت مدام دندان های خونین خود را نشان می دهد. معلمان ، کارگران و فعالان مدنی را به زندان می اندازد و شرایط زندان را نیز آنچنان بر آنها سخت می کند تا جان در دست، به اعتصاب غذا روی آورند. حاکمان وحشت زده از صدای پای مردم، با نمایش فیلم های "سیانور" یا "ماجرای نمیروز"در سینماهای کشور یا با دفاع از قاتلان و قاضیان مرگ دهه‍ی خونین شضت و آن قتل عام های ضدبشری می خواهند به مردم دندان های خونین خود را نشان دهند تا کسی فراموش نکند که آنها پیشتازان داعش در منطقه هستند. روشن است که جمعیت بازنشستگان امروز کشور، به عنوان جوانان آن زمان، آن سال های خونین را به خوبی به یاد دارند. با این حال وقتی این جمعیت چشم گیر بازنشستگان که چنگالهای خونین حاکمیت بر پیکر جنبش مردمی کشور را دیده اند و امروز حیات و ممات شان به آب باریکه ای بنام حقوق بازنشستگی بند است، این چنین قدم در راه می گذارند، باید بر شهامت و شجاعت آن ها درود فرستاد. آنها به روشنی وضعیت خود و حاکمیت را با شعار" ظلم و ستم باقیه، سفره‍ی ما خالیه" به تصویر می کشیدند تا نشان دهند ارزیابی روشنی از اوضاع دارند. برای این که نشان دهد علیرغم دارودرفش جلادان، منادیان فریب و دروغگویان حاکم، جان شان به لب رسیده و دیگر قصد تحمل این وضعیت رقت بار را ندارند، فریاد سر می دادند "تا حق خود نگیریم، از پای نمی نشینیم".

این شیرزنان و شیرمردان پیشکسوت و پیشاهنگ، با پلاکاردها و با شعارهایشان چهره وحشتناک نظام ولایت فقیه را به نمایش گذاشتند. آنها نشان دادند علیرغم آنکه یک عمر، برای آموزش، پرورش، سلامتی ، رفاه و امنیت مردمان این سرزمین زحمت کشیده اند، اکنون در شرایط بازنشستگی باید در فقر و فلاکت زندگی کنند و برای رتق و فتق امور روزانه زندگی شان از دوست و همسایه قرض بگیرند و شرمنده این و آن باشند. آنها نیک می دانند که حاکمیت ولایت فقیه وضعیت اقتصاد را به چه روزی انداخته که فریاد می زدند:" هزینه ها دلاریه! حقوق ما ریالیه!". زن و مرد بازنشسته ای می گفتند که شش پسر، دختر و عروس و داماد هایشان، همگی با آنها زندگی می کنند زیرا علیرغم تحصیلات کارشناسی ارشدشان، بیکار هستند و باید با چندرغاز حقوق بازنشستگی پدر و مادر سر کنند. این چنین بود که بازنشستگان عمق فاجعه و اندازه وقاحت حاکمان را در شعارهایشان بیان می کردند وقتی فریاد می زدند:" سفره‍ی ما خالیه، پز شما عالیه". زمانی که میگفتند "یه اختلاس کم بشه، مشکل ما حل می شه" ریشه های غارتگری حاکمان را نشانه می رفتند. روشن است که از چشم این فرهیخگان جامعه، ابعاد سوءمدیریت و حیف و میل ها ، اختلاس ها، غارتگری ها و هزینه های غیرضرور کردن حاکمیت پنهان نمانده و نمی ماند. آنها نیک می دانند که حتی سردواندن ها و تشکیل جلسات گوناگون و متعدد مذاکرات با نمایندگان بازنشستگان نیز راهی برای حق الزحمه ها و حقوق های میلیونی نمایندگان دولت است که گاه نشست ها را در هتل های مجلل برگزار می کنند تا نمایندگان بازنشستگان را به دریافت های قطره چکانی و کش دادن حل مشکلات صندوق های بازنشستگی در ده سال آینده قانع کنند. حل مشکل صندوق های بازنشستگی در ده سال آینده، وعده ای که معاون وزیر کار داده، نمی تواند دردی از بازنشستگانی که امروز به نان شب محتاجند و برای سلامت خود نگران، دوا کند. آن ها امروز به زندگی شایسته‍ی شآن انسانی نیاز دارند از این رو فریاد می زنند: " مشعیشت، منزلت، سلامت، حق مسلم ماست!"

گردهم آئی بازنشستگان در سی و یکم مردادماه که از مدت ها پیش در کانال های تلگرامی شان تبلیغ شده و به خوبی تدارک دیده و با نظم و شکوه تمام برگزار شد، اما، با سکوت خبری رسانه های ولائی، اعتدالی و اصلاح طلب روبرو شد. صدا و سیمای حاکمیت، کلمه ای در باره بازنشستگان و مشکلات شان نگفت و حتی خبر این تجمع را زیرنویس نکرد. رسانه ای که کوچکترین حرکت اعتراضی در آمریکا را با هزینه های گزاف پوشش می دهد تا نارضائی مردم آمریکا از حاکمیت این کشور را نشان دهد، برای بازنشستگان ایران در قلب پایتخت، وقت ، کادر فنی و خبرنگار نداشت. مسئولان روزنامه های اصلاح طلب و اعتدالی و کانال های متنوع تلگرامی و حساب های توئیتری شان هم گویا به خبرنگاران و روزنامه نگاران دلسوزی که در این رسانه ها کار می کنند، دستور اکید داده بودند که سخنی از این حرکت به میان نیاورند وحرفی از بازنشستگان منعکس نکنند. آنها که از هزاران کانال و به هزاران شیوه، بغض محسن هاشمی، منعکس می کردند، فراموش نمودند که بغض سربازکرده‍ی بازنشستگان را بازتاب دهند. بازنشستگان و همان مردمی که با رای آنها، این جماعت کرسی نشین، امروز پز کرسی های مجلس، شورای شهر و ریاست شورا را میدهند. این جماعت نمک به حرام هم خوب می دانند که مردم از بغض معاویه به آنها رآی داده اند، از این رو در دهن کجی به مردم، با مقام "عظمای" ولایت و رسانه های حلقه به گوشش همداستان و همسو هستند.

تنها رسانه های ولائی و دولتی چشم بر حرکت بزرگ بازنشستگان و مشکلات آنها نبستند، رسانه های برون مرزی که با بودجه های کلان دولت های امپریالیستی اداره می شوند، نیز از کنار این حرکت باشکوه ، درخشان و مستقل بازنشستگان به راحتی گذشتند. آنها ترجیح دادند در زمانی که باید این حرکت و ابعاد آن رسانه ای می شد، برای دستفروشان هشتک بزنند یا در باره پسماندهای بیمارستانی در قلب تهران گزارش دهند. رسانه هائی که پرواز روسری های سفید را با آب و تاب پوشش می دهند، حضور هزاران زن و مردم بازنشسته‍ی این کشور را نادیده گرفتند، زیرا استقلال این نیرو به مذاق صاحبان این رسانه ها خوش نمی آید. روشن است تمامی نیروهائی که دل در گروه "رژیم چنج" یا تغییر رژیم توسط قدرت های خارجی و در خدمت قدرت های امپریالیستی و مرتجع دارند، نمی توانند از حضور مستقل، متحد و مستحکم مردم دلشاد باشند.

گردهم آئی با شکوه ،همبسته و متحد بازنشستگان، نشان داد که آنها باید به نیروی خود و هم سرنوشت تانشان تکیه کنند. حضور تعدادی از بازنشستگان در خانه اسماعیل عبدی و شعار "معلم زندانی آزاد باید گردد" یا "جای معلم زندان نیست" نشان داد که آن ها به اهمیت همبستگی و دفاع از همدیگر بخوبی واقفند. اکنون بسیاری از شاغلان آینده خود را در سیمای بازنشستگان می بینند. از این روست که وحدت و همگرائی میان بازنشستگان و شاغلان، یکی از حلقه های اساسی قدرتمندشدن این حرکت های اعتراضی و بر حق است. روشن است که بازنشستگان ابزاری جز حضور فعالشان در گردهم آئی ها ندازند، این نیروهای شاغل هستند که می توانند چرخ های اقتصاد را بخوابانند؛ حمل و نقل شهری را فلج کنند، بیمارستان ها را به تعطیلی بکشانند؛ دانش آموزان را به خیابان ها بیاورند و نافرمانی مدنی را توده ای کنند. در این صورت است که می توان این حاکمیت متکبر، ریاکار، چپاولگر را که تصور می کند تنها با زور سرنیزه می توان حکومت کرد را به عقب نشنی واداشت. اینجاست که بازنشستگان لشکری در کنار بازنشستگان کشوری با تجارب خود و با پیوندهای گوناگون خود با نیروهای شاغل در این عرصه ها، بخوبی می توانند بازوی سرکوب نظام ظلم را نیز از کار بیاندازند. این ملت، وقتی متحد و یک پارچه شود و تمامی نیروهای خود را به حرکت درآورد می تواند میهن اشغال شده اش را از دست غارتگران حیله گر، مداحان دروغ، واعظان تزویر و ستاشگران شمشیر پس بگیرند. راه دیگری در میان نیست.

پنجشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۶ برابر با ۲۴ اگوست ۲۰۱۷


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست