سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

قربانیان پنهان
تاثیرات خشونت خانگی بر فرزندان


پروین ملک


• حتی خشونت لفظی بین والدین می تواند حس تشویش و اضطراب را در کودک بیدار کرده و در او احساس ناامنی ایجاد کند. اگر در این‌گونه مواقع کودک احساس کند که خودش عامل اختلاف و عدم توافق و در نتیجه منشأ بروز خشونت بین والدینش بوده، امکان آسیب پذیری او بیشتر شده و احتمال اینکه از اعتماد به نفس پایینی برخوردار شود و نشانه هایی از افسردگی بروز دهد افزایش می یابد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۷ شهريور ۱٣۹۶ -  ۲۹ اوت ۲۰۱۷



 
خشونت خانگی پدیده جدیدی نیست و از پیشینه ای تاریخی برخوردار است، اما می توان گفت توجه به آن به عنوان مسئله ای اجتماعی، مقوله ای جدید است. خشونت خانگی بین یک زوج اتفاق میافتد که با هم روابط احساسی دارند. این رابطه بین یک زن ومرد ، یا دوزن همجنسگرا و یا دو مرد همجنس گرا میتواند اتفاق بیافتد. خشونت خانگی الگوی رفتاری است که یک نفر در یک رابطه برای کنترل دیگری از آن استفاده می کند.این خشونت میتواند بصورت لفظی ، احساسی ، فیزیکی ، اقتصادی وسوء استفاده جنسی باشد و در هر خانواده ای جدا از وضعیت اقتصادی ، فرهنگی ، مذهبی ، تحصیلی و اجتماعی میتواند اتفاق بیافتد.
در ایران خشونت خانگی عمدتا جرم وابسته به جنسیت محسوب میشود که در بیشترین موارد ، مردان به زنان روا می دارد و در واقع از رفتار جنس غالب جامعه نشات میگیرد. رفتار حکومت برای کاهش نزاع های خانگی پایان دادن خشونت نیست بلکه مدارا و سازش است. این بدین معناست که خشونت در خانه و در پشت درهای بسته اتفاق میافتد. قوانین خانواده هم بیشترین قدرت را به مرد داده است و زن از حق طلاق محروم است ووظیفه تمکین دارد. در ایران فقط وقتی که خشونت خانگی بصورت آزار فیزیکی و جرح و جراحت در بدن ظاهر شود قربانی میتواند به مراجع قانونی شکایت کند.
خشونت خانگی از جمله روابط ناسالمی است که می تواند اثرات بسیار وخیمی روی روحیات و نوع رفتارکودک بگذارد و شخصیت انسان بالغی که قرار است در آینده باشد را شدیدا تحت تاثیر قرار دهد. در چهار سال اول زندگی کودک ۹۰ درصد مغز کودک در اثر تجربه های کسب شده رشد میکند. کودکانی که شاهد خشونت خانگی هستند ترس ، بی اعتمادی و ناامنی را تجربه میکنند.
برخلاف باور همگانی که محیط خانه را محیطی امن تصور میکند، «خانه» میتواند بیش از هر مکان دیگری برای کودکان ناامن و خطرناک باشد. شواهد نشان می‌دهند که کودکان در خانه خود بیش از هر جای دیگر در معرض خشونت قرار می گیرند. آنان یا به صورت مستقیم قربانی خشونت والدین و نزدیکان خود می شوند و یا به طور غیر مستقیم و تنها با مشاهده اعمال خشونت بین والدین ، آسیب می بینند. حتی خشونت لفظی بین والدین میتواند حس تشویش و اضطراب را در کودک بیدار کرده ودر او احساس ناامنی ایجاد کند. اگر در این‌گونه مواقع کودک احساس کند که خودش عامل اختلاف و عدم توافق و در نتیجه منشأ بروز خشونت بین والدینش بوده، امکان آسیب پذیری او بیشتر شده و احتمال اینکه از اعتماد به نفس پایینی برخوردار شود و نشانه هایی از افسردگی بروز دهد افزایش می یابد.
نتیجه تحقیقات روی کسانی که در کودکی شاهد خشونت بین والدینشان بوده اند نشان می دهد که درصد زیادی از این افراد در سنین بلوغ و بالاتر، رفتارهای خشونت آمیزی در رابطه با دیگران از خود بروز داده و مشکلات روحی و روانی، درماندگی، و خود آزاری (اقدام به خودکشی، اعتیاد) در میانشان رایج است.
کودکان به طرق مختلف خشونت خانگی را تجربه میکنند. کودکان می بینند و میشنود که چگونه پدر و مادر باهم مشاجره میکنند و یکی دیگری را بشدت مجروح میکند و شاهد ناسزا و داد و فریاد آنها هستند. وسایل زندگی را تخریب میکند. این کودکان در هراس دائمی هستند که خشونت لفظی و جسمی دوباره کی تکرار خواهد شد.
کودکان زیادی شاهد خشونت خانگی هستند. کودکان عملا آزار جنسی و فیزیکی و همسر آزاری را بصورت کبودی و زخم در بدن مادر و یا خون روی زمین را میبینند و آگاه هستند و مثلا ترس مادر را میبینند وقتی که پدر احتمالا مست وارد خانه میشود. کودکان از طریق مشاهده و تقلید مدل های متفاوت رفتاری را یاد میگیرند و آن را بروز میدهند.
براساس آماری که در امریکا سال 2008 تهیه شده بیش از 275 ملیون کودک خشونت خانگی را تجربه کردند.آمار مشخصی از میزان کودکان قربانی خشونت های خانگی در کشور ما وجود ندارد و اکثر در بطن خانواده پنهان میگردد.اگر خویشاندان و یا همسایه ها شاهد این خشونت باشند باز هم صحبت و دخالت نمیکنند چون نمی خواهند وارد حریم خصوصی کسی بشوند. خشونت خانگی ار لحاظ رفتاری ، اجتماعی و فیزیکی و احساسی روی کودکان تاثیر میگذارد. کودکان که در محیط خشونت زندگی میکنند همیشه نگران و مضطرب هستند . از لحاظ اجتماعی خیلی گوشه گیر هستند و اکثر از رودرروئی گریزانند. این کودکان از لخاظ فیزیکی همیشه خسته اند چون خوب نمیخوابند و مشکل وزن دارند و دائما از سردرد شکایت میکنند. از لحاظ احساسی خیلی زود عصبانی میشوند و اکثر در حالت عادی خیلی ساکت و کم حرف هستند. کودکانی که شاهد خشونت خانگی هستند معمولا مغزشان از کودکانی که در محیط امن زندگی میکنند رشد کمتری دارد . گاهی اوقات از دل درد و یا زخم معده و استرس های دائمی رنج می برند. اضطراب از دیگر عوارض روان شناختی شایع در کودکان قربانی خشونت خانگی است.

عوامل شناختی ورفتاری در سنین بالاتر

اکثر این کودکان شب ها کابوس می بینند و شب ها رختخوابشان را خیس میکنند. جویدن ناخن ، مکیدن شست یکی دیگر از تاثیرات خشونت خانگی روی کودکان است. گاهی با صدای بلند گریه میکنند و یا داد میزنند. خود آزاری مانند بریدن ساعد و یا کندن مو و ابرو و مژه از تاثیرات خشونت خانگی روی کودکان است. این کودکان اکثرا زود عصبانی میشوند و خیلی ترسو هستند و در سن های بالاتر به گروه گنگ ها میپیوندند و گاهی هم از خانه فرار میکنند. امکان معتاد شدن به الکل و مواد مخدر در این کودکان زیاد است و در آینده یا خودشان مستقیما قربانی خشونت خانگی میشوند و یا خود عامل خشونت میشوند . این کودکان اعتماد به نفس ضعیفی دارند و احساس ترس و اضطراب ،خجالت ، و نا امنی می کنند.


عکس العمل کودکان به آزار خانگی

کودکان و والدین که در محیط خشونت خانگی زندگی میکنند راه های مختلفی را برای حمایت جستجو میکنند. والدین ممکن است که به فامیل ، دوستان و یا گروه های مذهبی روی بیاورند. اما کودکان برای مدت های مدیدی ممکن است که هیچ علامتی از اضطراب و ناراحتی نشان ندهند. عوارض ناشی از خشونت همیشه باقی بماند اگر چه کودک خود مستقیما مورد آزار قرار نگرفته باشد.
وقتی این کودکان در بزرگسالی نقش مادر و پدر می گیرند، ارتباط خوبی با فرزندانشان نخواهند داشت زیرا تحت تاثیر ضربه های عاطفی دوران کودکی قرار خواهند گرفت. کودکان دختر مهارت های فرزند پروری را از مادر و کودکان پسر از پدر دریافت می کنند.کودکانی که شاهد خشونت خانگی بوده اند و آزار ، آسیب دیده ، رنج کشیده اند و از نظر ذهنی شکنجه شده اند، ممکن است شیوه های فرزندپروری مشابه والدین خود را پیش بگیرند و خشونت گرا شوند و حتی در تربیت فرزندانش از خشونت فیزیکی استفاده کنند.
گاهی این کودکان در آینده به سبب تجربیات تلخ گذشته ، روابط عاطفی به شدت قوی با فرزندانشان برقرار می کنند و در اضطراب دائمی بسر میبرنند و حس می کنند که باید همیشه فرزندشان را مورد حمایت قرار دهند. اما این رابطه هم بیمارگونه است و جلوی رشد اجتماعی کودک را می گیرد.

برای این کودکان چکار می شود کرد

اول باید قبول کنیم که خشونت خانگی به کودکان صدمه میزند. مقصر کسی است که عامل خشونت در خانه است. از فردی که مورد خشونت قرار گرفته حمایت کنید. مادری که قربانی خشونت خانگی است باید به کودک خود توجه واز او حمایت کند. رابطه ای قوی با کودک برقرار کند. به کودکان بگوئید که در مشاجره ،ضرب و شتم و خشونت خانگی آنها مقصر نیستند. فرصت حرف زدن به آنان بدهید و کمکشان کنید که یک نقشه امن در زمان خشونت در خانه داشته باشند .برای مثال به منزل همسایه بروند . به فرزندانتان بگوئید که تنها نیستند. برنامه ای را تنظیم کنید که کودک شما با دیگر افراد خانواده مثل پدر بزرگ و یا مادر بزرگ روابط احساسی قویی برقرار کند. فرزندانتان را تشویق کنید که در فعالیت های متفرقه مدرسه شرکت کنند و هر کاری که باعث خوشحالی و غرورشان میشود انجام دهند. شما بعنوان یک مادر قربانی میتوانید به کودکانتان که شاهد همسر آزاری پدر هستند کمک کنید. شما میتوانید به بهترین صورت آنها را کمک کنید تا احساس امنیت و آرامش کنند.

منابع :

www.urbanchildinstitute.org
link.springer.com
www.aafp.org
   chicagopolicyreview.org


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست