کردها، به سوی منشوری برای همگرایی
امید طاهری
•
کردهای ایران در صورت ایجاد مرجعیتی سیاسی و مشروع در داخل [که اراده و اقدامات عملی آن مشهود و مکانیسم اجرایی آن، اگرچه آهسته اما پیوسته در جریان است]؛ این ظرفیت را دارند تا مشروط به درک متقابل، تعامل بر اساس منافع و مصالح مشترک به همراه تعادل در بهرهمندی از منابع و امکانات؛ نقطهای برای همگرایی، کانونی برای همکاری و وزنهای برای ایجاد تفاهم در میان اپوزیسیون ایرانی باشند.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۷ شهريور ۱٣۹۶ -
۲۹ اوت ۲۰۱۷
۱- کمونیستهای چینی، ترامپیستها، نئوکینگها، ژرمنها، فرانکها، تزاران و سزاواران [قدرتهای نوظهور اقتصادی-منطقه ای-جهانی] در فکر خیز بهسوی جایگاهی والاترند و فاتحان هریک بهنوعی خواهان تداوم، ترمیم و یا تغییر در موازنهاند. فتح نسبی در مقیاس جهانی، وابسته به میزان تسلط بر خاور نزدیک و آسیای دور؛ و در مقیاس کوچکتر به معنای احقاق حقوق و نهایت دستیافت ممکن، برای نقشآفرینان جدید در ایجاد توازن نوین است.
۲- جهان با بیش از ۲۰۰ جنگ داخلی-خارجی، نهصد میلیون گرسنه، شصت میلیون آواره و دهها میلیون پناهجو در امتداد لجاجتی عریان میفرساید. اوضاع در خاور دور ملتهب و در خاورمیانه برآیندی از تحکم، تملک و تحجر در عین تنوع است؛ و منطقه در قاب نماهنگی از درگیریهای تاریخی، اقتدار_بنیاد_گرایی، انکار هویتی و تصادمات ایدئولوژیک -استراتژیک [همگام با حضور و ظهور قدرتهایی با چالشهای درونمرزی و بستری مستعد برای صادرات برونمرزی آنها]، در کانون اصطکاکاتی قومی-مذهبی و منفعتی-مصلحتی میجوشد.
۳- ترامپ در راستای بازگرداندن عظمت به امریکا [ناگزیر از رویکرد نوین و نیازمند دسترسی و دستیابی به منابع تازه]، راهبردی ماجراجویانه را میجوید که از بازنگری بر قوانین نوشته و نانوشته [جهت منافع و سود فزاینده] تا حضور پررنگتر در منطقه و گرایش تاکتیکها از مراقبه، مسامحه و مدارا به سمت مواجهه، مقابله و معامله را دربرمی گیرد(در معادلهی جدید، تضعیف اقتصادی چین یک اولویت و تعامل با روسیه به معنای واگذاری کریمهی ازدسترفته و سوریهای سوخته است درازای طمع بر طعامی چربتر).
۴- ایران با پسزمینهای از جنگ، شورش، انقلاب و اعتراض، تاکنون رنگ امنیت و ثبات را به خود ندیده است. از کشورگشایی، سرکشی، خودکامگی، سرکوب، کشتار و تجزیه بگیرید تا ترور، توطئه، کودتا، سرنگونی، قلعوقمع و خلع و حصر؛ کلیدواژگانی اساسی در کارنامهی پادشاهان، حاکمان و دولتهای این جزیره ثبات بوده است. جمهوری اسلامی ایران اکنون با نظامی دیکتاتور، تمامیتخواه و تئو_برو_کرات به چکیدهای از این تاریخ مینمایاند؛ که با چیدمانی موزاییکی، در حاکمیتی چندگانه و ساختاری چندپاره خود را در مقابل مردمانَش میبیند.
- شعارهای استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی و "نه غربی و نه شرقی" که زمانی بنمایه های شناسهی نظام بودند، با تحویل پایگاههای نظامی به خارجیان و تعامل با غرب و تبادل با شرق به "هم غربی و هم شرقی" از سویی؛ و اسارت آزادی در تمام سطوح؛ مکانیسمهای انتخاباتی که جمهوریت را بیمعنا و اسلامی که تنها در گفتمانی شیعی-ولایی محصور گشته از سوی دیگر؛ بنیانهای انقلاب اسلامی را با بنیادهای جمهوری اسلامی ایران در تضاد قرار دادهاند.
۶- انزوای سیاسی در خارج، اختلافات عمیق و وسیع در داخل، شکاف طبقاتی و سقوط اخلاقی جامعه، در کنار توقعات و مطالبات مردمی [که در چهارچوب اراده، امکان و توان دولتی با شنل اصلاحات نمیگنجد]، زیرساختهای مادی-نظری-انسانی نظام را به پوچی میکشاند. ایران با اقتصادی سازمانی-فروریخته، تردیدهای فرهنگی-هویتی و فسادی درهمتنیده فرو میفرساید و رژیم با خود ارضاییهای نظامی-سیاسی و خودزنیهایی اقتصادی-فرهنگی-اجتماعی در آستانه فروپاشی است.
۷- عمق و وسعت مداخلات منطقهای، تداوم سیاستهای مخرب، توسعه تروریسم، ایجاد ناامنی و ابهام در فرجام برجام، ضرورت تغییر رژیم را به گفتمانی معمول و منطقی کرده؛ و تشکیل جبههای جهانی- منطقه ای-عربی، رویارویایهای مستقیم-نیابتی، تنشهای نظامی- دیپلماتیک، اعلام حمایت آشکار از براندازی، وضع تحریمات جدید و قرار دادن [سپاه قدس پاسداران] در لیست تروریستی، نمودهایی علنی از این تغییر رویکرد در قبال ایران است.
۸- همسو با اقدامات نظام، کوچکترین اتفاق، خطا یا اشتباه در محاسبات میتواند آغازگر جنگی خارجی باشد؛ و خفقان سیاسی، نارضایتی محرومان، گرسنگی و بیکاری، بروز و تشدید جنبشهای اجتماعی، اعتراضات ملی و اعتصابات عمومی-صنفی، کشور را به سمت جنگ داخلی میکشاند.
ایجاد تغییر و تحول در ساختار کنونی، اینک به دادخواستی عمومی و آشکار مینمایاند که در میان نیروهای داخلی و کشورهای خارجی، زمینهای مشترک را برای همگرایی بر واقعیتی اجتنابناپذیر پدید آورده است؛ اما ابهام در آنچه برای فردا چه میخواهیم و هراس ازآنچه در فردا چه خواهد شد، موانعی در پراکتیزه کردن چنین اراده ایست.
۹- چنین میدانگاهی، ضرورت تبیین و تشکیل آلترناتیوی فراگیر، فراجناحی و قدرتمند را بیشازپیش آشکار میسازد. با توجه به آنکه هرکدام از طیفها و رنگهای متفاوت، نمایندگی قشر و بخش خاصی از جامعه را پی میگیرند؛ همکاری و مشارکت بیشینه به معنای ایجاد نیرویی کارآمد است که از سویی توانایی ایجاد تحول را دارا بوده و از سوی دیگر، از احتمال بروز تنشهای اجتنابناپذیر در آینده میکاهد. احترام به حقوق تعریفشده انسانی و پایبندی به تکثر و تنوع، مشروط به بازتعریف مفاهیم اساسی، بستری گسترده و حجیم برای همکاری را فراهم خواهد کرد.
۱۰- اپوزیسیون ایرانی، خود را در خاستگاه و زیستگاهی وسیع و متنوع (ازلحاظ فکری-سیاسی-آرمانی) در طیفهایی پراکنده و گریزان از هم میبیند. پیوند آنها با بدنه و نسل جوان ازهمگسسته و تحت تأثیر ضربات پیاپی از سوی رژیم، به حاشیه و رکود راندهشدهاند. در نبود نقشه راه، چشمانداز، برنامه، ساماندهی و سازماندهی فراگیر؛ عرصهی مخالفت به میدان رقابتی برای گروهها تبدیل شده است.
هیچکدام از شوراهای ملی و مقاومت یا جریاناتی، که بهصورت یکجانبه تأسیس و اداره شدهاند در کنار نیروها، گرایشات و احزاب سراسری؛ تاکنون کارنامهی موفقی در زمینهی ایجاد همگرایی نداشتهاند.
۱۱- کوردها عاملی شناختهشده، موثر و کلیدی در تحولات منطقه هستند و در کانونی بحرانزا و تنشآفرین؛ بمانند نقطه ای برای تعادل و ابزاری جهت اعمال دموکراسی و ثبات نقش میافرینند. آنها با پیشینه مبارزاتی-مقاومتی در چند دهه؛ از سازمانهای مردمنهاد، ساختمان سیاسی و سامانهای جهت ارتباطات و دیپلماسی برخوردارند. بنا بر شرایط و تحولات در سایر بخشها؛ از انگیزه، تجربه، امکان و پشت جبههای مقبول بهرهمندند و آزمونهای عملی کوردستان عراق و کوردستان سوریه نشان داده است که در شرایطی متعادل مشروط به درک متقابل، مایل به همکاری و همزیستی بوده و احترام به تکثر و تنوع را جزو اصول خود قرار میدهند.
۱۲- کوردهای (ایران) باسابقهای روشن در مخالفت با جمهوری اسلامی و مواضعی روشن در قبال آن، هیچگاه در مسیر مبارزاتی خود انقطاع و انعطافی نشان ندادهاند. پویایی، حقانیت و موجودیت خود را همواره حفظ نموده و تداوم مبارزاتشان علیرغم تقبل هزینههای سنگین، گواهی براین ماجراست. آنها همسو با جامعه جهانی خواهان تغییر رژیم، همراه با مردم ایران خواهان آزادی و دموکراسی؛ و همگام با سایر بخشهای کوردستان، حقوق خود را طلبیدهاند.
۱۳- کوردها تنها جریان و طیفی هستند که سالهاست چه با اقدامات مسلحانه و چه با فراخوانهای عمومی و مدنی در سطح کوردستان، میزان نفوذ و اقتدار خود را اثبات کردهاند. آنها با همکاری جنبش سراسری درگذشته و ارتباط نزدیک با سایر ملیتهای ساکن در ایران توأم با پیوندهای جناحی-حزبی با جریانات، سازمانها و احزاب اپوزیسیون سراسری، چه در شعار و چه در عمل حسن نیت خود را نشان دادهاند.
۱۴- کوردهای ایران در صورت ایجاد مرجعیتی سیاسی و مشروع در داخل [که اراده و اقدامات عملی آن مشهود و مکانیسم اجرایی آن، اگرچه آهسته اما پیوسته در جریان است]؛ این ظرفیت را دارند تا مشروط به درک متقابل، تعامل بر اساس منافع و مصالح مشترک به همراه تعادل در بهرهمندی از منابع و امکانات؛ نقطهای برای همگرایی، کانونی برای همکاری و وزنهای برای ایجاد تفاهم در میان اپوزیسیون ایرانی باشند.جبههی مشترک کوردی میتواند مولدی برای ایجاد گفتمان تغییر در ایران بوده و زمینههای دیالوگ بر روی مباحث فدرالیسم، دموکراسی خواهی، سکولاریسم و تمرکززدایی قدرت و ثروت را برای طیفها و جریانات متکثر بگشاید.
۱۵- نیروهای کورد برخلاف سایر جریانات و احزاب سراسری که منافع خود را در گروی همجوشی کورکورانه با سایر مخالفین که اولویت خود را سرنگونی و تغییر رژیم قرار دادهاند، در فکر فردا روز بوده و بر این باورند که مهمتر از تغییر رژیم (که امری بدیهی است)، چگونگی تعامل در فردا و تبلور رویای آینده است. چشمپوشی اپوزیسیون ایرانی از ضرورت چنین فهم و رویکردی، مترادف یک نادانی بزرگ است که عواقب آن را میبایست در تاریخ فردای ایران جستجو کرد.
اپوزیسیون هیچگاه تا بدین اندازه خود را به امکان اعمال تغییر نزدیک ندیده و تنها کافیست با نگاهی عقلایی و درونگرا، اقشار و تودهها را با خود همراه، همگام و هماهنگ سازد و در این مسیر از همکاری و همسویی منافعش با معیارهای انسانی و خواست جهانی استفاده نماید. نقاب نظام فروافتاده و مشروعیت و مقبولیت نهادهای آن بیشازپیش مورد ابهام قرارگرفته، ترفندها رنگباخته و میزان نارضایتی در بالاترین حد است.
فراورد چهار دههای این فرایند موهوم، رهیافتی را شکل داده تا در صورت هر رویداد ناگهانی و یا اقدام سراسری، شالودههای نظام از هم بپاشد. بیگمان استفاده بهینه و مفید از فرصتها و چالشها بر طبق برنامهای مدون، همهپسند و همهگیر، ناممکنها را شدنی و فردایی بهتر و مهتر را رقم خواهد زد.
|