سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

پروتکل ناشناخته حضور زنان در کابینه؛ یا چادر یا حذف
نفیسه آزاد


• در اتفاقی که برای خانم جنیدی افتاد باید به این مسئله توجه کرد که چرا هر زنی که بخواهد بعد از طی کردن پیچ و خم‌های فراوان پستی را بپذیرد باید به پروتکل‌هایی تن بدهد که او را در سهم ناچیزی که برای حقوق شخصی‌اش باقی مانده محدود می‌کند؟ و این جدای از درستی و نادرستی تصمیم شخص او برای پوشیدن یا نپوشیدن چادر است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۴ شهريور ۱٣۹۶ -  ۵ سپتامبر ۲۰۱۷



 لعیا جنیدی، معاون حقوقی رئیس جمهور چند روز پیش اعلام کرد آقای روحانی به دلیل پروتکل کابینه از او خواسته برای پذیرفتن سمت جدید چادر بپوشد و او هم قبول کرده است. طی ماه‌های قبل بحث‌های زیادی در ارتباط با لزوم انتخاب وزیر زن در جریان بود، در نهایت رئیس جمهور هیچ زنی را به عنوان وزیر معرفی نکرد و تنها سه زن را به عنوان مشاور و معاون خود برگزید در حالیکه در نطق خود در مجلس اعلام کرد «زنانی را برای وزارت در نظر داشته است که به هرحال نشده آنها را انتخاب کند»

پیشرفت علمی و اجتماعی زنان در ایران در سال‌های اخیر چشم‌گیر بوده، سهم آنها از فارغ‌التحصیلان دانشگاه بسیار زیاد –در حد پنجاه درصد- و حضور اجتماعی آنها در فضاهایی که اجازه داده شده است –مثل کمپین‌های انتخاباتی یا اعتراضات اجتماعی- بالا بوده است، اما برای کسب قدرت سیاسی در ساختار رسمی همچنان پشت درهای بسته باقی مانده‌اند. از بیش از ۲۰۰ کرسی مجلس شورای اسلامی تنها ۱۷ عدد، از وزرای کابینه هیچ و از رسیدن به مقام قضاوت محروم، حق کاندیداتوری برای ریاست‌جمهوری هم همچنان در ابهام.

هر زنی که در ایران زندگی، تحصیل یا کار کرده باشد می‌داند و تجربه کرده است که استانداردهای پوشش همیشه بیشتر از حتی قانون بر زنان اعمال می‌شود. شما برای مشغول به کار یا تحصیل شدن فقط نباید حجاب را رعایت کنید بلکه باید حجاب را به «شکل خاصی» رعایت کنید. مثلا نمی‌توانید حجاب را با لباس‌های رنگی، دامن یا روسری رعایت کنید بلکه باید مانتو، مقنعه و شلوار آن‌هم با رنگ‌های تیره بپوشید. برای طی کردن سلسله مراتب و رسیدن به درجات بالاتر حتما سختگیری‌های بیشتری می‌شود تا آنجا که پوشیدن چادر برای گرفتن پست معاونت ریاست‌جمهوری اجباری می‌شود، در حالیکه در قانون هیچ ذکری از الزام پوشیدن چادر نشده و پروتکلی که خانم جنیدی به آن اشاره می‌کند احتمالا یک قاعده نانوشته اما کاملا جدی است.

برای بحث در مورد «درستی» یا «نادرستی» تصمیم خانم جنیدی توجه به همه اینها مهم است. در توئیتر از آدمها پرسیدم که آیا تصمیم خانم جنیدی در پذیرفتن این پروتکل درست بود یا نه؟ از ۱۴۸۳ نفری که به این سوال پاسخ دادند ۴۹ درصد پاسخ دادند که او تصمیم درستی نگرفته است و از ۵۱ درصد باقیمانده ۲۸ درصد معتقد بوده‌اند که این موضوع اصلا مهم نیست. البته که من نمی‌خواهم این نظرسنجی را به کل مردم ایران تعمیم دهم اما به عنوان یک نمونه کوچک می‌تواند پایه بحث باشد.

اول: تصمیم درست چه می‌توانست باشد؟

بیایم در فضای واقعی بررسی کنیم که تصمیم «درست» چه می‌توانست باشد. در صورت نپذیرفتن چادر به احتمال قریب به یقین یکی از این دو اتفاق می‌افتاد کنار گذاشته شدن از پست معاونت که یا زن دیگری با پذیرفتن پروتکل و پوشیدن چادر آن را می‌گرفت یا از خیل مردان درصف گرفتن پست یکی معاونت را می‌پذیرفت، در چنین شرایطی صحبت از درستی یا نادرستی کمی پیچیده یا حتی بلاموضوع است.

دوستانی بر این نظر بودند که خانم جنیدی وقتی از گرفتن حق خودش ناتوان است چطور ممکن است بتواند گام مثبتی در راستای احقاق حقوق دیگران بردارد در طرف مقابل کسانی بودند که فکر می‌کردند فتح پست‌های اجرایی عالی برای زنان به هر قیمتی باید اتفاق بیافتد تا بتوانند گام مثبتی بردارند و کاری بکنند.

زنان برای فتح کردن فضاهای عمومی و حقوقی که سال‌ها از آنها به دلیل سیطره مردسالاری دریغ شده بود محدودیت‌های زیادی را حداقل در ابتدا پذیرفته‌اند. مثلا وقتی برای اولین بار دانشگاه‌های غربی قبول کردند که زنان در دانشگاه حضور داشته باشند محدودیت‌های زیادی را بر آنها تحمیل کردند تا جایی که تا سال‌ها از دادن مدرک دانشگاهی و پست استادی به آنها امتناع می‌کردند. ذره ذره پیشروی زنان در این فضاها با پذیرفتن این محدودیت‌ها و بعد «پس زدن» آنها اتفاق افتاده است. بحث کردن درباره درستی یا غلطی تصمیم آن زنان، امروز کار بیهوده‌ای به نظر می‌رسد شاید همه ما فکر کنیم که مجبور بودند وگرنه دانشگاهی در کار نبود.

اگر حضور زنان خواست و اراده اجتماعی درصد زیادی از مردم و دولت-مردان بود بحث درستی و نادرستی تصمیم خانم جنیدی برای پذیرفتن چادر متفاوت می‌شد. اما در طی روزهایی که بحث بر سر وزیر زن و پست‌های عالی مدیریتی برای زنان در جریان بود به نظرم می‌رسید که چنین خواستی حتی در مترقی‌ترین نیروهای اجتماعی نیز خواسته جدی و غیرمشروطی نیست. بحث بر سر حضور زنان همواره با اما و اگرهای زیادی همراه بوده و می‌بینم که نه رئیس جمهور بابت انتخاب وزیر زن زحمت چندانی به خود داد، نه مجلس جز دو سه تذکر، اعتراض جدی به این موضوع کرد و نه حتی در جامعه موج اعتراض جدی ایجاد شد. به نظر می‌رسد آقای روحانی به این باور رسیده است که جذب «رای زنان» برای رئیس‌جمهور شدن ضروری است در حالیکه مشارکت ‌آنها را برای اداره مملکت چندان ضروری نمی‌بیند.

می‌توان گفت تصمیم خانم‌ جنیدی را حتی با در نظر در گرفتن «درستی حق آزادی پوشش» و «حق زنان برای سهم داشتن از قدرت سیاسی بدون قید وشرط‌های اضافه» به این راحتی نمی‌توان نادرست دانست. اگر هدف گرفتن گرفتن سهم از قدرت ساختاری سیاسی باشد باز کردن این راه ظاهرا جز از راه فعلی مقدور نیست.

دوم: آیا اجبار برای پوشیدن چادر مسئله مهمی نیست؟

به نظر ۲۸ درصد از کسانی که به سوالم در توئیتر پاسخ داده‌اند، این موضوع اصلا مهم نبوده است.

شرایط پیچیده اجتماعی-سیاسی امروز ایران به زحمت توانایی تشخیص «شایستگی» در زنان را دارد، زنی که این پله‌ها را برای رسیدن به معاونت رئیس‌جمهور طی کرده باید در آخرین مرحله یک گام هم فراتر برود و پوشش خود را بر اساس «پروتکلی ناشناخته» تغییر دهد.

این اتفاقی است که هر روز برای هزاران زن در ایران می‌افتد و برای همین اتفاقی «مهم» است. محدودیت‌های اعمال شده بر زنان تقریبا در همه ساختارهای رسمی از محدودیت‌های قانونی هم بیشتر است و بسیاری از زنان-دست‌کم همه زنانی که صدا و رسانه ندارند- هر روز به دلیل حفظ جایگاه خود آن را تحمل می‌کنند.

برای من به عنوان زنی که در ایران تحصیل، کار و زندگی کرده‌ام اینکه این موضوع از نظر بسیاری از کسانی که به سوالم پاسخ دادند اصلا اهمیتی نداشت، چالش‌برانگیزتر بود تا درستی و نادرستی تصمیم خانم جنیدی. در واقع فرآیند حذف زنان از ساختارهای رسمی خیلی زودتر از دل همین پروتکل‌های فرای قانون آغاز می‌شود و برای همین از اساس تعداد زنانی که به مرحله انتخاب وزیر و وکیل و معاون و مشاور می‌رسند بسیار کم است.

در اتفاقی که برای خانم جنیدی افتاد باید به این مسئله توجه کرد که چرا هر زنی که بخواهد بعد از طی کردن پیچ و خم‌های فراوان پستی را بپذیرد باید به پروتکل‌هایی تن بدهد که او را در سهم ناچیزی که برای حقوق شخصی‌اش باقی مانده محدود می‌کند؟ و این جدای از درستی و نادرستی تصمیم شخص او برای پوشیدن یا نپوشیدن چادر است.

نقطه آغاز این بحث، به چالش کشیدن نیرویی است که این اجبار را بی‌اهمیت، معمولی، قانونی یا گریزناپذیر نشان می‌دهد. به نظرم جریان‌های اجتماعی باید این مسئله را از نقطه‌ای که به نظر می‌رسد تمام شده، شروع کنند. شاید دفعه دیگر اهرم فشار اجتماعی از مرز فقط انتخاب وزیر زن یا معاون زن به این برسد که زنان نباید برای گرفتن پستی در دولت از حقوق شخصی و قانونی خود بگذرند.

برگرفته از وبلاگ نویسنده


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست