سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بوی باران


دکتر اسعد رشیدی


• در آرامش بامدادی
پس پشت نرده‌های سیاه و بلندی
پرده‌ی نمناک و نازکی می‌لرزید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۴ مهر ۱٣۹۶ -  ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۷


 
در آرامش بامدادی
پس پشت نرده‌های سیاه و بلندی
پرده‌ی نمناک و نازکی می‌لرزید
و باد
بوی سوزش دانه‌های شور و درشتی را
می‌راند بسوی جنگلی
که تازه از خواب برخاسته بود.

انگار ...
نهال تُرد و خُردی
هراسیده و بی‌تاب،
چشم به آسمانی ابراندود دوخته بود،
ایستاده
خاموش و شکیبا
تا آهنگ کوبش بارانی ریز و بی‌قرار
لحظه‌ای فرو نشیند
و گوش بسپارد
به آوای نُت پریشان تراشه‌هایی
که به پرواز درآمده بودند،
می‌گذشتند فراز
پرتو بیمارگونه‌ی آفتاب پائیزی
که دِمی از تابش بازمانده بود.

می‌شنید غژغژ تیغه‌های برهنه و سوزانی
بر کمرگاه زیتون‌زاری دیرسال
که تکیه داده بود بر شانه‌های
کوهستانی پوشیده در مِه
و یک‌به‌یک و از پی‌هم
بخاک می‌غلتیدند.

از یاد خواهد بُرد!
لغزش ملایم رودی آتشین
که از گونه‌های کبودش می‌گذشت
و دهان کوچکش را تلخ می‌کرد.

١٤/٩/٢٠١٧


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست