سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

رویکرد تازه و خطرناک"حکومت اسلامی!


تقی روزبه


• نشانه ها فراوانند که همگی به ما در مورد بازتوزیع قدرت به سود ولایت مطلقه و مطلقه تر شدن آن هشدار می دهند. فی الواقع جمهوری اسلامی که با انباشت بحران های بزرگ و متعددی چون اقتصادی و شکاف های درونی و شکاف مردم و نظام و بحران جانشینی و فشارهای بین المللی روبه تزایدی مواجه است به این فکر است که با فراربه جلو و توسعه طلبی در منطقه بر بحران های سترک و بعضا وجودی خود پاسخ بدهد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۷ آذر ۱٣۹۶ -  ۲٨ نوامبر ۲۰۱۷


تحرکات و تهدیدهای جدید سپاه و پی آمدهای ناظر بر آن
این روزها، پس از آن که حسن روحانی با آن ها نشست و درحوزه های اقتصادی و سیاسی امتیازاتی بزرگی داد و دقیق تر آن که این امتیازات را برسمیت شناخت، و با توجه به تحولات تنش آفرین منطقه جمهوری اسلامی استراتژی و تاکتیک و لاجرم رویکردها تازه و تعرض آمیزتر و البته خطرناکتر و چالش برانگیزی را اتخاذ کرده است.
هم اکنون بخش مهی از سیاست خارجی در منطقه و حتی نسبت به اروپا و جهان بطور مستقیم توسط خامنه ای و عوامل او مثل ولایتی و یا سپاه و عوامل او مثل سردار سلیمانی اتخاذ و اعلام می شود. لااقل در سطح منطقه ظریف هیچ نقشی ندارد و سپاه میدان دار شده است. مسیر کلی آن است که نه فقط با آمریکا و متحدین منطقه ای او باید جنگید و مقابله کرد بلکه به اروپا هم نباید اعتماد کرد. یعنی دوره "دیپلماسی نرم تاکنونی" با دیگر کشورهای متخاصم وارد فاز سخت تر و عضله نشان دادن شده است. سخنان خامنه ای مبنی بر آن که در هرجای جهان که نیاز باشد حضور پیدا می کنیم و مقاومت می کنیم و باکی هم از بیانش نداریم، سپس سخنان تحریک آمیز و پرهزینه فرماندهان سپاه مبنی برحضور مستشاری در یمن که به معنی حضور گسترده تر در کنار مرزهای عربستان و دامن زدن به رقابت سنگین بین کشورها و رقبای منطقه و اعلام وجود و سازماندهی هسته های بسیجی و سازمان یافته و مسلحانه در همه جای منطقه و جهان و یا تهدید به افزایش برد موشک هائی که مرکز اروپا را هم در تیرس داشته باشد... و اینک -بار دیگر- کشاندن کودکان گسیل شده به جنگ به عرصه تبلیغات تلویزیونی، همه و همه حکایت از این رویکرد و استراتژی و تاکتیک های تازه دارد. حکایت از قصد رژیم برای حضور گسترده تر نظامی در منطقه برای باصطلاح حفظ دستاوردهای تاکنونی و کسب سودای نفوذ در دوره پسا داعش و سوریه پساجنگ داخلی و لبنانی که کفته می شود حزب اله بشدت سازمان یافته و شدیدا مسلح و ورزیده شده در جنگ های منطقه ای عملا در سیاست و دولت لبنان نفوذ فائقه بدست آورده است، و نیز نقاط دیگر دارد. این تصیمات خطرناک و بسیار ارتجاعی و سلطه طلبانه و شیعه گرایانه اگر پیش برده شوند می تواند مصائب بزرگی برای منطقه و مردم ایران فراهم کند. کشور را به نوعی به مسیر کره شمالی بیاندازد و حلقه محاصره تازه ای در حالی که هنوز ویرانی های عمیق بجامانده دوره هسته ای تمام نشده است وارد دوره تازه هم هسته ای و هم موشکی کند و حلقه آن را بگردن مردم ایران بیاندازد.
در چنین شرایطی تحلیل دقیق اوضاع و سازماندهی مقاومتی گسترده برای برون رفت از این رویکرد شوم مورد نیازاست برای فرو نیفادن در ورطه جنگ و خشونت و فقر و فلاکت، مردم ایران باید با صدائی بلند هم به مداخله های رژیم خودی نه بگوید و هم به مداخله ها و سیاست قدرت بزرگ و بخصوص دولت ترامپ که جز به عنوان حبل المتین نجات برای رژیم و خدمت به جمع و جورکردن آرایش به هم ریخته اش نیست. باید قویا از همزیستی مساللمت آمیز و همکاری خلق های منطقه و عدم مداخله مذهب در سیاست دفاع کرد و هرگونه جنگ طلبی و کاربرد خشونت برای حل اختلافات را محکوم کرد.
این دوره برزخی کنونی که در تنور آن نان سیاست های یک دوره چه بسا نامعلومی پخته می شود، می تواند سرنوشت سال های بعدی را رقم بزند. توسل به کودکان و گسیل آن ها به میادین جنگ (چون بزرگسالان تمایلی به آن ندارند) با سوء استفاده از فقر و فلاکت و بی خانمانی و ناآگاهی آن ها جنایت بزرگی است که رژیم در صورت پیشبرد استراتژی باصطلاح تهاجمی تر خود بار دیگر به آن رو بیاورد. چنین کودکانی طعمه های خوبی برای این آدم خواران بشمار می ورند. قاسم سلیمانی به عنوان فرمانده قدس را که مسئول مستقیم جنگ های منطقه و ارسال این کودکان و جوانان به میادین جنگی است باید به جرم نقض مقررات جنگی و جنایت علیه بشریت مورد افشاء سنگین قرار داد و چهره سازی های قلابی و منزجرکننده اش را درهم شکست و اجازه نداد که رژیم از رگ خواب باصطلاح ناسیونالیستی بخش هائی از مردم ولو آن که بصورت کاذب ریاکارانه هم صورت می گیرد، بهره برداری کند. چون که گسترش نفوذ منطقه ای تحت عنوان مذهب و برپا کردن هلال شیعه صورت می گیرد. و ناسیونالیسم با دوز کنترل شده و رقیق خود فقط مصرف داخلی دارد. این این توهم خطرناک و سودای خام رژیم را که گویا دوره پساداعش دوره عروج جنبش اسلامی از نوعی شیعی و ولایت فقیهی آن است باید به شکل مفتضحانه ای به شکست کشاند. ذر حقیقت شکست داعش و به عقب راندن شدن آن را که رژیم با نمایشات دروغین و با شرکت نمادین قاسم سلیمانی در آخرین نبرد می خواهد آن را به حساب خود واریز کند، و حال آن که با خضور خود هم چون مجاورت بنزین برای آتش منبع تغذیه آن بوده است، باید به نقطه عطفی در شکست بطور کلی جنبش فاشیستی اسلام سیاسی از هرگونه اش دانست. یعنی که نوع اسلامی-شیعی آن باید همزمان با گونه های دیگرش به موزه بروند. نباید فراموش کرد که این سیاست فقط به معنی جنگ و سرکوب و فلاکت و آوارگی بیشتر مردم منطقه و هم چنین تشدید فلاکت و اختناق در ایران است.
اساسا این رویکرد به معنی انتقال بازهم بیشتر قدرت از حواشی سیستم به مرکز- هسته ای اصلی- تمرکز قدرت و استبداد ولایت مطلقه، و لاجرم به محاق رفتن زندگی است. نشانه های ناظر براین تحولات و جابجائی در ساختار قدرت و آن چه که در زیر پوسته ساختار کنونی می گذرد فراوانند که همگی به ما در مورد بازتوزیع قدرت به سود ولایت مطلقه و مطلقه تر شدن آن هشدار می دهند. فی الواقع جمهوری اسلامی که با انباشت بحران های بزرگ و متعددی چون اقتصادی و شکاف های درونی و شکاف مردم و نظام و بحران جانشینی و فشارهای بین المللی روبه تزایدی مواجه است به این فکر است که با فراربه جلو و توسعه طلبی در منطقه بر بحران های سترک و بعضا وجودی خود پاسخ بدهد.
علیه سیاست مرگ و جنگ که "جمهوری" ولایت فقیه بدون آن قادر به تداوم حیات خود نیست، بپاخیزیم! زندگی را در یابیم!   

انتشار ویدئوی ارسال کودکان به سوریه
www.radiofarda.com/a/syria-iran-video-reactions/28883365.html


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست