نقدی به ساعت ورود خوابگاه دختران
«فرشته طوسی»
•
مشکل اصلی اینجا است که صدای دختران در دانشگاههای پیرامونی هر چه کمتر شنیده میشود و دغدغههای آنان سختتر به گوش مسوولان میرسد. برای مثال دانشجویان دختر دانشگاه رازی کرمانشاه در ساعت ۶:۳۰ عصر باید در خوابگاه حضور داشته باشند و دانشجویان دختر دانشگاه کردستان و شهرکرد هم در نیمهی دوم سال تا ساعت هفت شب باید در خوابگاه باشند وگرنه پیامدهای بعدی آن برای آنها گران تمام میشود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱۱ آذر ۱٣۹۶ -
۲ دسامبر ۲۰۱۷
در پی تکرار اعتراض این روزهای دانشجویان خوابگاه دخترانهی چمران به ساعت ورود به خوابگاه، «فرشته طوسی» یک فعال دانشجویی، در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز ساعت ورود به خوابگاه دختران را مورد نقد قرار داد. متن این یادداشت در پی میآید:
چهارم آذرماه روز جهانی خشونت علیه زنان بود و تا ۱۶ روز قرار است کل جهان به همین مناسبت نارنجی بمانند و زنان از تجربههای زیستهی خود راجع به خشونت بگویند تا آگاه سازی راجع به این حوزه صورت بگیرد اما وقتی خشونتها نهادینه شده است و درتمام سطوح زندگی ما وجود دارد، چگونه میبایست در مقابل آن ایستاد و تلاش کرد تا رویههای غلطی که در ساختارها وجود دارد اصلاح شود؟
تاریخ ما پر از زنانی است که تلاش کردهاند گام به گام برای حق تحصیل و آموزش مبارزه کنند؛ زنانی که از موانع بسیاری گذشتند، هزینه دادند و… تا بتوانند اجازهی تحصیل دختران را فراهم کنند، مدرسه بسازنند و ازحقوق برابرصحبت کنند، از حقوقی که به صورت تاریخی از آنها سلب شده بود این فعالین حقوق زنان میدانستند که آموزش مهمترین راه برای این است که بتواند زنان را از پیلهای که جامعه و هنجارها برای آنها تنیده است، رها کنند و به همین خاطر نباید هیچ چیزی مانع سواد آموزی وبه دانشگاه رفتن آنها بشود.
حالا بعد از گذشت دهها سال از آن روایتها، زنان پیشرویهای گستردهای کردهاند، تعداد زنانی که وارد دانشگاه میشوند هرروز بیشتر میشود و بسیاری به این نوع خود آگاهی رسیدهاند که باید برای رسیدن به جامعهی مدنی، حقوق برابرزنان تلاش کرد. اما تسهیلاتی و امکاناتی که برای زنان در دانشگاهها در نظرگرفته شده است نشان از این دارد که همچنان قوانین و ساختارهای موجود، نمیخواهد این را قبول کند که زنان را دیگر نباید محدود کرد.
محدودیتیها که دانشجویان زن با آن مواجه هستند، بر کسی پوشیده نیست و تقریباً همه با انواع آن برخورد کردهاند اما به نظر میرسد جز دغدغههای اصلی بسیاری از فعالین دانشجویی نیست، چرا که به آن عادت کردهاند و تبدیل به امری طبیعی شده است.
محدودیت ساعت رفت و آمد برای زنان دانشجو درخوابگاهها، یکی از این رویههاست. ساز و کاری که هر از چند یک بارمورد اعتراض دانشجویان در یکی از دانشگاهها قرار میگیرد. اعتراض دانشجویان خوابگاه فرهمند دانشگاه علامه طباطبایی و اعتراض دانشجویان خوابگاه شهید چمران دانشگاه تهران از این جملهاند. (در اکثر دانشگاههای تهران، دانشجویان دختر حدود ساعت ۸:۳۰ تا ۹ شب باید به خوابگاه برگردند)
اما مشکل اصلی اینجا است که صدای دختران در دانشگاههای پیرامونی هر چه کمتر شنیده میشود و دغدغههای آنان سختتر به گوش مسوولان میرسد. برای مثال دانشجویان دختر دانشگاه رازی کرمانشاه درنیمهی دوم سال ساعت ۶:۳۰ عصر باید در خوابگاه حضور داشته باشند و دانشجویان دختر دانشگاه کردستان و شهرکرد هم در نیمهی دوم سال تا ساعت هفت شب باید در خوابگاه باشند وگرنه پیامدهای بعدی آن برای آنها گران تمام میشود.
اینکه معاون دانشجویی یک دانشگاهی بنابر صلاح خود، تشخیص میدهد که دانشجویان دختر باید تا ساعت ۶:۳۰ عصر در اتاقهایشان باشند در حالی که برای پسرها هیچ محدودیتی وجود ندارد یا (نزدیک به نیمه شب است)، فارغ از اینکه موید نگاه مرد سالارانه است، این را نشان میدهد که ما همچنان برای پر کردن شکاف نابرابریهای موجود و تلاش برای رفع خشونت بر علیه زنان، مسیرهای طولانیای در پیش داریم.
ساعت رفت و آمد دختران در خوابگاهها، توسط هر دانشگاهی به صورت مجزا تعیین میشود به همین ترتیب، در بعضی از شهرها و دانشگاهها که دانشجویان آن به این محدودیتها اعتراض بیشتری کردهاند توانستهاند این بازههای محدود زمانی را منعطفتر کنند و سخت گیرهای کمتری بر دختران اعمال شود به همین منوال در هر جایی که معمولاً تعداد معترضان کمتری وجود دارد قوانین هم روز به روز سختتر میشود.
فرمهای تعهد و اطلاع به خانوادهها و یا احضار به کمیتههای انضباطی، از مواردی است که در صورت تأخیر و حضور نداشتن در ساعت مقرر برای دختران ایجاد میشود. عدم انعطاف این قوانین باعث شده است که بسیاری از دانشجویان دختر مجبور بشوند که نتوانند برنامه ریزی برای اوقات روزمرهی زندگی خود داشته باشند. معمولاً به خاطر اینکه این مراکز دانشگاهی ازشهر دور است و یا در کلان شهرها، شلوغی و ترافیک زیاد است، دانشجویان خوابگاهی دختر مجبورمی شوند که بعد از دانشگاه و کلاسهای روزمرهی خود سریعاً به خوابگاه برگردند و قید برنامههای دیگرخود را بزنند. درواقع دانشجویی که قرار بوده است با حضور در دانشگاه با دیگر حوزههای عمومی هم آشنا شود، عملاً محبور میشود که از دور نظاره گر یک سری برنامهها باشد و یا در تمام مدت دراین اضطراب باشد که در صورت سر پیچی، با چه عواقبی مواجه میشود.
یک دانشجوی کارشناسی ارشد را تصور کنید که درس میخواند و همزمان شاغل است و هر روز مجبوراست به خاطر کنترلی که بر او وجود دارد، به این قانونهای سلیقهای تن بدهد، در این صورت هر چه زودتر فقط به این فکر میکند چگونه میتواند انقدر مستقل شود که دیگر با این تحقیرهای روزمره رو به رو نشود.
عدهای در راستای توجیه کردن این موانع، از این صحبت میکنند که خانوادهها خواهان اعمال کنترل بر فرزندانشان هستند و درغیر این صورت اجازهی تحصیل به دخترانشان نمیدهند. در واقع در این سیستم توجیه گر، نظامهای خانواده و آموزش با هم دست به یکی میکنند که هژمونی خود را همه گیر کنند و برای نظمی که ایجاد کردهاند، از دلایلی مثل عدم امنیت در شهر و …استفاده کنند.
اما به نظر میرسد که با وجود تمام سخت گیریها، نظم نوین را، زنانی خواهند ساخت که دیگر نمیخواهند در قالبهای از پیش ساخته شده، کلیشهای و محدود کننده، زندگی کنند و همانند اسلاف خودشان راهی برای آگاهتر شدن مسئولان و مردم باز خواهند کرد، حتی اگر سالها این تغییرات زمان بر باشد.
|