سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

" مصطفا تاجزاده ، ایران ، سوریه و مغالطه پیرامون انتخابات آزاد "- شبگیر حسنی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٨ بهمن ۱٣۹۶ -  ۲٨ ژانويه ۲۰۱٨


در چند روز اخیر فیلمی در فضای مجازی منتشر شد که در آن ، مصطفا تاجزاده ، فعال سیاسی اصلاح طلب ، به بررسی و تحلیل اعتراضات اخیر پرداخته است .
در این یادداشت تلاش می کنم تا به بررسی برخی از ادعاها و استدلال های وی بپردازم.   
دو محور اساسی سخنان تاجزاده به شرح ذیل است :
یک . احتمال سوریه شدن ایران در صورت تلاش برای سرنگونی جمهوری اسلامی .
دو. معرفی صندوق رای به مثابه تنها راهکار برای برون رفت از وضعیت فعلی .
احتمال سوریه شدن ایران در صورت تلاش برای سرنگونی جمهوری اسلامی:
جان مایه ی کلام تاجزاده آن است که در صورت تلاش مخالفان برای براندازی حکومت ایران ، با وضعیتی مشابه سوریه مواجه خواهیم شد و این احتمال همگان – بخوانید اپوزیسیون - را وادار می کند که از ورود به چنین عرصه ای بپرهیزند .
وی مدعی است هر کشوری در خاورمیانه که دارای شکاف های قومی ، زبانی ، اقتصادی ، فرهنگی و ... باشد ، در صورت تلاش برای تحمیل یک سلیقه خاص ، با توسل به زور ، مستعد سوریه شدن است .
اگر این ادعا را بپذیریم که تحمیل یک سلیقه خاص به کل جامعه منجر به سوریه ای شدن شرایط کشور می شود ، باید به این پرسش پاسخ دهیم که کدام طرف معارضه مایل به تحمیل یک سلیقه خاص به همگان است ؟ حاکمیتی که کوچکترین انتقاد و مخالفت را در هیچ حوزه ای برنمی تابد یا منتقدان آن؟ چه کسانی مایل به تحمیل سلیقه و باور خود ، حتی در شخصی ترین موارد مانند نوع پوشش و رابطه ی جنسی به کل جامعه هستند ؟ کدام سوی این تعارض از حضور باورمندان به یکی از ادیان مورد قبول و مصرح در قانون اساسی ممانعت به عمل می آورد ؟ چه کسانی از حضور مسلمانان غیر شیعه - آتئیست ها و لائیک ها پیشکش -   در نهاد های حاکمیت برآشفته می شوند؟ حاکمیت یا منتقدان آن؟ حذف نیمی از جامعه برای حضور در پست هایی مانند ریاست جمهوری ، وزارت ، استانداری و ... احترام به سلایق گوناگون است یا تحمیل یک نگاه ویژه به کل جامعه ؟   جنجال بر سر مساله ی پیش پا افتاده ای مانند ورود زنان به ورزشگاه ها تحمیل یک سلیقه خاص و بسیار محدود به کل جامعه نیست ؟ چه کسی مایل یا قادر است با توسل به زور و خشونت نظر و سلیقه ی خود را به سایرین تحمیل کند ؟ اگر حتی احتمال دست داشتن برخی از عوامل هوادار ج ا در انجام برخی از حرکات و اقدامات خشونت آمیز انجام گرفته نظیر آتش زدن سطل های زباله یا برخی ساختمان های مذهبی و دولتی ، در جریان اعتراضات را که البته به هیچ وجه در ابعاد و اندازه های خشونت اعمال شده از سوی حاکمیت نیست را نادیده بگیریم و عامل تمامی آن اقدامات را معترضان بدانیم ، تعمیم عملکرد نادرست بخش بسیار کوچک و ناچیزی از معترضان به تمامی آنان به هیچ وجه صحیح نیست و اتهام استفاده از ابزار خشونت به معترضان کاملا نادرست است و اگر یکی از طرفین معارضه برای تحمیل خواست و سلیقه خود دست به خشونت گسترده زده است بی تردید عامل این خشونت منتقدان و مخالفان نیستند   و بهتر است ایشان پیش از جوالدوز زدن به منتقدان و معارضان سوزنی نیز به حاکمیت بزنند.
تاجزاده در بخش دیگری از سخنان خود به تفاوت وضعیت فعلی و شرایط کشور در سال 57 پرداخته و مدعی شده است که شرایط متفاوت در سال 57 موجب شده بود تا کشور در آن زمان در معرض خطر جنگ داخلی و تجزیه نباشد .

وی برای نشان دادن تفاوت دو دوره دست کم به سه مورد اشاره می کند :
1-وجود رهبری واحد در سال 57 و فقدان آن در شرایط فعلی :
در مورد وجود رهبری واحد در انقلاب پنجاه و هفت باید به این واقعیت اشاره کرد که تا سال ها پس از خرداد 42 هم ، رهبری مطلق در اختیار هیچ فرد یا جریانی نبود و در میان اقشار مختلف مردم گروههای متفاوتی صاحب نفوذ بودند و رهبری فره مند تنها مدت کوتاهی پیش از انقلاب بروز کرد و اتفاقن یکی از عللی که موجب انسداد سیاسی جدی و ایجاد شرایط مساعد برای استقرار یک نظام با مختصات غیر دموکراتیک شد ، پیدایش یک رهبری فره مند و هژمونیک شدن یک خوانش ویژه از خواست ها و ماهیت انقلاب بهمن بود لذا وجود گرایش های متنوع و رنگارنگ در اپوزیسیون فعلی و فقدان رهبری واحد فردی اگرچه ممکن است متضمن خطرات جدی برای آینده کشور باشد و موجب ظهور و قدرت گرفتن نیروهای ناشناخته و ارتجاعی شود اما از سوی دیگر نیز ممکن است بتواند مسیری متفاوت از گذشته را برای گذار به شرایط دموکراتیک کشور ترسیم نماید .
2-تفاوت شکاف اصلی در سال 57 و اکنون :
در آن زمان شکاف واقعی میان تمام " ملت " و حاکمیت بود و رژیم شاه پایگاه اجتماعی نداشت ولی امروز شکاف اصلی میان " قشرهای واقعی مردم " است و دقیقن به همین دلیل هر گونه تلاش برای سرنگونی ما را به سوی وضعیت جنگ داخلی و تجزیه کشور سوق خواهد داد . در پاسخ باید گفت که اتفاقن در زمان انقلاب ضد سلطنتی سال 57 نیز شکاف های طبقاتی ، قومی ، زبانی و ... وجود داشتند و به محض از میان رفتن فشار نیروی سرکوب رژیم شاه این شکاف ها فعال شدند : جنبش خلق بلوچ ، اعتراضات خونین در ترکمن صحرا ، مبارزات خلق های کرد و عرب و ... همگی بیان گر صحت این ادعا هستند.
3-فقدان پایگاه مردمی رژیم شاه :
تاجزاده مدعی است که یکی از عللی که می تواند موجب ایجاد شرایطی مشابه سوریه در ایران شود وجود پایگاه مردمی جمهوری اسلامی در میان برخی از اقشار مردم است و شاهدش بر این مدعا حضور مردم در انتخابات ریاست جمهوری و تظاهرات حامیان نظام است . ابتدا باید گفت که در دوره ی رژیم گذشته نیز توده هایی از مردم در انتخابات گوناگون شرکت می کردند و این مشارکت لزوما به مفهوم حمایت تمام مشارکت کنندگان از حاکمیت تلقی نمی شد و نمی شود ؛ در چند انتخابات اخیر جناح های گوناگون حاکمیت و حتی رهبر جمهوری اسلامی از مخالفان نیز دعوت کردند تا برای اعتلای کشور در انتخابات مشارکت کنند و البته آقای تاجزاده خود بهتر از هرکسی می داند که شعار مشهور" انتخاب میان بد و بدتر " برای دریافت رای هواداران جمهوری اسلامی نیست بلکه تلاشی است برای به میدان آوردن بخش های ناراضی و مخالف نظام و لذا استناد به آمار مشارکت کنندگان در انتخابات و مقایسه آن با تعداد کسانی که در انتخابات شرکت نکرده اند معیار صحیحی برای سنجش میزان هواداران جمهوری اسلامی نخواهد بود .
تمثیل زهر و آب حیات :
علاوه بر موارد فوق ، آقای تاجزاده استدلال دیگری را برای هشدار دادن به مخالفان نظام طرح می کند و می کوشد تا با برجسته کردن خطر جنگ داخلی و تجزیه کشور ، مخالفان را نسبت به نتیجه مهلک احتمالی اقدام برای براندازی هوشیار کند   :
وی برای تبیین دیدگاه خود به تمثیل تمسک می جوید و با ارایه یک مدل دو گزینه ای بحث خویش را پیش می برد ؛
" در مقابل فردی دو ظرف حاوی مایع ناشناخته وجود دارد که محتوی یکی از آنها سمی به غایت کشنده است و ظرف دیگر حاوی آب حیات برای عمر جاودان است حال آیا عاقلانه است که فرد بین این دو ظرف دست به انتخاب بزند ؟ " در حقیقت جناب تاجزاده احتمال سوریه ای شدن شرایط کشور را به نوشیدن سم کشنده تشبیه می کند و به درستی بر غیر عاقلانه بودن انتخابی که یک گزینه ی محتمل آن مرگ حتمی است دست می گذارد . اما من در این جا مایلم به شیوه ی خود ایشان عمل کنم و با استفاده از مثال ایشان در مقام پاسخ گویی برآیم . به این منظور من مدلی سه گزینه ای را مطرح می کنم ؛ در مدل پیشنهادی من همان شرایط مثال آقای تاجزاده برقرار است و تنها یک فرض دیگر به داستان اضافه می کنم ؛ فردی که قرار است به انتخاب میان دو ظرف حاوی آب حیات و سم مهلک اقدام نماید از بیماری کشنده و لاعلاجی رنج می برد که علاوه بر مرگ حتمی ، شکنجه و زجر و درد کشنده روزانه را به وی تحمیل می کند حال اگر چنین فردی به انتخاب میان آن دو ظرف دست بزند ، آیا لزومن می توانیم مدعی شویم که کار غیر عقلانی مرتکب شده است ؟

احتمال بروز تجزیه کشور ، جنگ داخلی و ظهور داعش :

اما گذشته از تمام مطالب فوق ، نمی توان کتمان کرد که احتمال دخالت خارجی یا تجزیه کشور و بروز جنگ داخلی ، به هیچ روی منتفی نیست اما تنها یکی از شقوق ممکن است همچنان که در سال 57 نیز به روی کار آمدن حاکمیتی با ماهیتی بسته تر از رژیم سلطنتی یکی از احتمالات بود و اگر شیوه ی استدلال و منطق جناب تاجزاده پذیرفته شود آنگاه باید هر گونه تلاش برای ایجاد تغییرات اجتماعی را حتی از طریق صندوق های رای متوقف نمود زیرا این احتمال منتفی نیست که نیروهایی ارتجاعی تر یا دست کم به همان میزان ارتجاعی از درون صندوق رای بیرون بیایند کما این که حزب نازی نیز از طریق انتخابات آزاد به حاکمیت رسید !
اما آقای تاجزاده در بخشی دیگر از تحلیل خود با اشاره به فجایع رخ داده در سوریه و عراق ، خطر ظهور نیروهای ارتجاعی چون داعش را یادآور شدند . علاوه بر تفاوت های جدی بافت فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی ایران با کشورهای مذکور که در تحلیل ایشان نادیده گرفته شده است ، لازم است در این خصوص دو نکته را یادآور شوم ؛ اول آن که در صورتی که داعش می توانست حاکمیت خود را بر عراق یا سوریه اعمال کند احتمالن پس از چند دهه ناچار بود تا با عدول از مواضع اولیه خود به الزامات کشورداری تن دردهد و دوم آن که لحظه ای گمان کنیم که نه تنها نیرویی مشابه داعش در ایران شکل گرفته بلکه قدرت را بی هیچ معارضی در اختیار دارد حال این نیروی ارتجاعی چه اقداماتی را انجام می دهد و عوارض حاکمیت آنها برای کشور چه خواهد بود؟ مثلا برای معترضان کارگری حکم شلاق صادر می کند ؟ یا چوبه های دار را در میادین شهر ها برپا خواهد کرد ؟ شاید هم مخالفان را بدون برگزاری دادگاه به جوخه های مرگ می سپرد ؟ احتمال دارد که در حوزه های خصوصی زندگی مردم نظیر نوع پوشش دخالت کند ؟ یا مثلا غیر مسلمانان را از دست یابی به سمت های حکومتی منع کند ؟ شاید هم حکم به تعطیل دانشگاه ها بدهد ؟ یا احتمالن برده داری را مجددا مثلا در قالب طرح های بیگاری از دانشجویان احیا خواهد کرد ؟ البته این احتمال نیز وجود دارد که منابع ملی را غارت نماید و کودکان این سرزمین در سرما و گرما ناچار از کار جانفرسا در کارگاه ها یا سر چهارراه ها شوند؟ بی تردید استخدام در ادارات دولتی نیز ضوابط خاص و گزینش های خود را داشت و حقوق اقوام و اقلیت های قومی یا مذهبی محلی از اعراب نخواهند داشت ! زنان نیز بی تردید جنس دوم خواهند بود ! اگر داعش بر سرکار بیاید قطعن در مورد چگونگی اعمال قدرت و هزینه کردن بودجه پاسخ گو نخواهد بود !
جناب تاجزاده ! به قدرت رسیدن یا تداوم حکومت یک جریان ارتجاعی نظیر داعش بی تردید تصویر موحشی است که باید از ظهور یا تداوم آن پرهیز کرد !

معرفی صندوق رای به مثابه تنها راهکار برای برون رفت از وضعیت فعلی :

اما محور دیگر سخنان آقای تاجزاده ارایه راهکار بدیل برای براندازی بود و این بدیل چیزی نیست به جز اجماع حول برگزاری انتخابات آزاد !
اگر فرض کنیم که کاربرد عبارت " انتخابات آزاد " توسط ایشان و نیز نزد اپوزیسیون ، تنها اشتراک لفظ نیست آن گاه باید از ایشان پرسید که کدام طرف معارضه از برگزاری انتخابات آزاد امتناع می کند : حاکمیت یا مخالفان ؟
گمان کنیم که بنا به فتوای ایشان جبهه ای از منتقدان و معارضان و برخی از اصلاح طلبان حول شعار و آرمان مشترک انتخابات آزاد تشکیل شود حال اگر این جبهه نخواهد تنها به عنوان یک نیرو در سطح فضای مجازی باقی بماند و فقط بر روی کاغذ حیات داشته باشد باید در گام بعدی برای فرارفتن از سطح شعار اقدام کند و برای ایجاد شرایط مناسب برای تحقق شعار انتخابات آزاد بکوشد . حال ببینیم موانع برگزاری یک انتخابات آزاد در کشور چیست ؟ قانون اساسی ؟ اختیارات نهادهای انتصابی ؟ نظارت استصوابی ؟ نگاه فقهی ویژه ای که فقها و حقوقدانان شورای نگهبان به آن معتقدند یا منافع برخی نهاد های نظامی و امنیتی و حلقه های بهره مند از رانت حکومتی ؟ نگاه خودی و غیر خودی ؟ آیا موارد مذکور همان پارامترهای سازنده " جمهوری اسلامی " نیستند ؟ اگر روزی موانع مذکورازیر راه برگزاری انتخابات آزاد برداشته شوند با قلب ماهیت " جمهوری اسلامی " مواجه نیستیم ؟ آیا پدیده ای که پس از حذف این موانع بر جای می ماند " جمهوری اسلامی " است ؟
ای کاش جناب تاجزاده در زمینه راهکارشان برای تحق شعار انتخابات آزاد نیز اطلاع رسانی نمایند!


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست