•
همسایهی من کاکلی مغرور دارد
با مویی کوتاه بر شقیقهها
فلفلنمکی و مجعد.
سبیلی پُرپشت دارد
که دانشِ اندوختهاش را میپوشاند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲۲ بهمن ۱٣۹۶ -
۱۱ فوريه ۲۰۱٨
همسایهی من کاکلی مغرور دارد
با مویی کوتاه بر شقیقهها
فلفلنمکی و مجعد.
سبیلی پُرپشت دارد
که دانشِ اندوختهاش را میپوشاند
و شانههایی پهن
پناهی برای سرگذاشتنها.
به پا که میخیزد
و چوبزیربغلش را بهسوی من نشانه میگیرد
چون بُرادهی آهنی کِشیده میشوم
و در چشمهای درخشانش
یکباره فرومیریزم.
اینک او دارد در اتاقش
آهنگی را به سوت میزند.
صبح یکشنبه است.
همه در خوابند
و او آمادهی رفتن به کلیساست.
"امیگو
سوتهای تو چه جوانند!"
ریشش را تراشیده
پیراهن سپیدش را پوشیده
و همراه با زنش
که اندامی کوتاه و فربه دارد
به سوی دوجِ کهنهاش میرود.
تمام راهپله از سوت او آکنده است
و با هر تقتقِ چوبزیربغلش
ارواحِ خبیثه به اطراف میگریزند.
دوازدهم سپتامبر هزارونهصدونودوسه
|