سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

پائین‏ترین دستمزد در سال ۱۳۹۷


فریبرز رئیس دانا


• اگر فقط خط فقر برای خانوار ۳.۵ نفری در سال ۱۳۹۷ چنان که گفتیم ۳.۴۳ میلیون تومان باشد و اگر ضریب دریافتی واقعی را ۱.۶ برابر حداقل دستمزد بدانیم بنابراین حداقل دستمزد پایه‏ ای هرگز نباید به کمتر از ۲.۱ میلیون تومان برسد. مجدداً توضیح می‏دهم که این رقم با احتساب ضریب ۱.۶ به خط فقر می‏رسد و برای خانوار متوسط ۳.۵ نفری است. برای خانوار ۴ و ۵ نفری این رقم باید به ترتیب ۳.۰ و ۴.۲ میلیون تومان باشد که دستمزدی معادل ۳.۸۴ و ۴.۸ میلیون تومان را به دست دهد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۴ اسفند ۱٣۹۶ -  ۱۵ مارس ۲۰۱٨


وزیر تعاون، کار، و رفاه اجتماعی حرف شگفت و مناقشه‏ آمیزی زده بود. او گفته بود خط فقر برای خانوار ۵ نفری ۶۴۰ هزار تومان است (ایلنا ، ۱۷/۱۱/۱٣۹۶). من فوراً گفتم حتماً اشتباهی پیش آمده است و گفتم چه طور ممکن است یک نفر وزیر کار تا این حد از مرحله پرت باشد. برآورد من برای سال ۱٣۹۵ (در مقاله‎ی برآوردهای واقعی حداقل دستمزد در سال ۱٣۹۵) این بود که خط فقر در آن سال برای خانوار ٣.۵نفری معادل ۲.۵۹ میلیون تومان در ماه است. این برآورد نسبت به سایر برآوردهای کارشناسی یا دولتی تقریباً حد وسط بود. بنا به این برآورد اگر درآمد سرانه‏ ی هر عضو خانوار ۷۴۰ هزار تومان باشد آن خانوار در خط فقر مطلق قرار داد. بنا به آمارهای موجود در حدود ٣۵ درصد از خانوارهای شهری زیر این خط به سر می‏برند و درصد زیادی نیز فقط کمی بالاتر از آن. بنا به گفته‏ ی وزیر ماهیانه ۱۲٨ هزار تومان، یا روزانه ۴۲۶۶ تومان برای هر عضو خانوار تعیین کننده‏ ی خط فقر مطلق است. این در شرایطی است که یک نان بربری ۱۰۰۰ تومان، یک قوطی پنیر ۵۵۰۰ تومان و کرایه یک خانه‏ ی ۷۰-۶۰ متری در محله‏های نامرغوب ماهیانه ۱.٣ میلیون یا روزانه ۴٣٣٣ تومان است.

این رقم روزانه ۴۲۶۶ تومان از پول توجیبی نوه‏ های خردسال عزیز مسئولان و صاحبان ثروت و صاحبان درآمدهای شغلی رده‏ ی بالا هم کمتر است. مردمی که با پوست و خون خود محرومیت و گرانی را می‏فهمند بهتر از ما معنای این رقم را نیز درک می‏کنند. ضمناً هیچ جالینوس اقتصاد خوانده‏ ای نمی‏تواند در برآوردهای خود این رقم‏ها را نتیجه‏ گیری کند. پس من آن را یک اشتباه – که البته هرگز از سوی وزیر هم اصلاح نشد – در نظر می‏گیرم.
هزینه‏ ی ناخالص ماهیانه‏ ی یک خانوار ٣.۵ نفری در سال ۱٣۹۵ معادل ٣.۲۷ میلیون تومان بود. اگر نرخ تورم اعلام شده‏ ی رسمی را در سال ۱٣۹۶ معادل ۱۲ درصد بگیریم و اگر به دلیل وجود بیکاری و رکود فراگیر افزایش واقعی در هزینه‏ ها اتفاق نیفتاده باشد، هزینه‏ ی متوسط خانوار ٣.۵ نفری در سال ۱٣۹۶ به ٣.۶۶ میلیون تومان و با نرخ ۱۵ درصد (بر اساس روند واقعی شده‏ ی نرخ‏های رسمی) در سال ۱٣۹۷ به ۴.۲۱ میلیون تومان می‏رسد. اضافه کنم که در حدود ۶۶ درصد از کل خانوارهای شهری درآمدی کمتر از این مقدار دارند.

حال ببینیم امسال گروه نمایندگان کارگری در شواری عالی کار برای تعیین حداقل دستمزد چه دسته گلی به آب می‏دهند. حداقل دستمزد برای سال ۱٣۹۶ معادل ماهانه ۹٣۰ هزار تومان در نظر گرفته شده بود که با محاسبه‏ ی سایر دریافتی‏های خانوار (بدون محاسبه احتمال بی‏کاری و بدون درنظر گرفتن دریافتی از بابت بیمه بیکاری) به ۱.۶ برابر یعنی به ۱.۴٨٨ هزار تومان می‏رسد. به یاد داشته باشیم که:

خط فقر مطلق برای خانوار ٣.۵ نفری در سال ۱٣۹۵ معادل ۲.۵۹ میلیون تومان بود (رئیس دانا، برآوردهای واقعی حداقل دستمزد در سال ۱٣۹۵) که با احتساب ۱۲ درصد برای نرخ تورم در سال ۱٣۹۶ به حدود ۲.۹ میلیون تومان در ماه می‏رسد. بنابراین در همین سال ۱٣۹۶ دریافتی متوسط کارگران شاغل (که در حدود ۱۰.۵ میلیون نفرند) دریافتی براساس حداقل دستمزد فقط معادل نیمی از خط فقر است.

نزدیک به ٣.۵ میلیون کارگر بیکار در کشور دریافتی صفر یا دریافتی معادل تقریباً یک سوم خط فقر دارند.
با احتساب ضریب ۱.۱۵ برای سال ۱٣۹۷ (یعنی پیش‏بینی نرخ تورم معادل حداقل ۱۵ درصد) خط فقر به حدود ٣.٣۴ میلیون تومان در ماه برای خانوار ٣.۵ نفر می‏رسد. اگر حداقل دستمزد نیز با همین ضریب (۱.۱۵) افزایش یابد رقم واقعی دستمزد برای شاغلان به ۱.۷۱ میلیون تومان در ماه بالغ خواهد شد که کماکان تقریباً برابر با نیمی از خط فقر است.

و با این حساب همچنان در حدود ۷۰ درصد از کارگران کشور در زیر خط فقر به سر خواهند برد.

وزیر کار گفته بود در سال ۱٣۹۷ افزایش حقوق برای حقوق ٣.۵ میلیون تومانی معادل ۱۰ درصد و برای درآمدهای کمتر به صورت پلکانی خواهد بود. باور نمی‏کنم که آقای وزیر به محاسبات و برآوردهای کارشناسی من طی سالهای متمادی علاقه‏ ای نشان بدهد چون ایشان همانند هم کابینه‏ ای‏ ها در زمینه‏ ی اقتصاد تعلق خاطر کامل به مسلک نولیبرالی دارند. بدین ترتیب نقطه نظر آقای وزیر می‏تواند دربردارنده‏ ی گرایش‏هایی این چنین باشد:

حداقل دستمزد آن چنان افزایش نخواهد یافت که دریافتی به طور متوسط به آن پایه بتواند ۷۰ درصد کارگران زیر خط فقر مطلق را به سطوح درآمدی بالاتری بیاورد.

با توجه به ناکارآمدی سیاست‏های مذکور و با توجه به دوام شرایط اقتصادی داخلی و خارجی، نرخ بیکاری (که به نظر من در حدود ۱٨.۷ درصد است) کاهش نخواهد یافت و چیزی در حدود ٣.۵ تا ۴.۰ میلیون کارگر بیکار در جامعه باقی می‏مانند که باید با دریافتی‏ ای کمتر از حداقل دستمزد، یا حتا دریافتی صفر بسازند. اما به گمان من به طور کلی، گر چه نه به طور عام، دیگر نخواهند ساخت.

نمایندگان کارگران، اگر واقعاً نماینده‏ ی آنان به شمار می‏آیند، گر چه به تدریج همان توان اندک و وجود نیمه مستقل و سازش پذیری تقریباً دل سوزانه‏ شان نیز از آنان سلب شده است، باید زیر بار هر رقم پیشنهادی نروند. اگر فقط خط فقر برای خانوار ٣.۵ نفری در سال ۱٣۹۷ چنان که گفتیم ٣.۴٣ میلیون تومان باشد و اگر ضریب دریافتی واقعی را ۱.۶ برابر حداقل دستمزد بدانیم بنابراین حداقل دستمزد پایه‏ ای هرگز نباید به کمتر از ۲.۱ میلیون تومان برسد. مجدداً توضیح می‏دهم که این رقم با احتساب ضریب ۱.۶ به خط فقر می‏رسد و برای خانوار متوسط ٣.۵ نفری است. برای خانوار ۴ و ۵ نفری این رقم باید به ترتیب ٣.۰ و ۴.۲ میلیون تومان باشد که دستمزدی معادل ٣.٨۴ و ۴.٨ میلیون تومان را به دست دهد. طبیعی است که هر چه رقم از پایه‏ی ۲.۱ بیشتر باشد بهتر است نه برای شماری از مغرضان خود نماینده خوانده‏ ی کارگری تکرار می‏کنم که ۲.۱ فقط رقم پایه‏ ی مذاکره است و نه حکم این نویسنده در مقابل حکم انقلابی‏هایی که ارقام ۵ و ۶ میلیونی را تابلو می‏کند، بی آن که به واقعیت‏های اقتصادی توجه داشته باشند و از آگاهی کافی اجتماعی و موقعیت واقعی طبقه‏ ی کارگر برخوردار باشند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست