سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

صبح بارانی


بهمن پارسا


• بازهم باران صدایم می کند
آسمان غرق صفایم میکند
می نشینم در پس یک پنجره
تنبلی بی دست وپایم می کند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۲ فروردين ۱٣۹۷ -  ۱ آوريل ۲۰۱٨


 
 
بازهم باران صدایم می کند
آسمان غرق صفایم میکند
می نشینم در پس یک پنجره
تنبلی بی دست وپایم می کند
شوق ِ دیدار سگ ِ همسایه ام
گاه گاهی جا بجایم می کند
عابری در کوچه می گوید :سلام
خنده ی نازی برایم می کند
دوست دارم بگذرم امّا کنون
دیدن ِ او پا به پایم می کند
عصر ِ خاکستر به بندم می کشد
صبح بارانی رهایم میکند
نغمه ی نا کوک ساعت دَم به دَم
صحبت از مرگ و فنایم میکند
با هیا هو میروم از این گُذَر
بیش ماندن ، ژاژ خایم می کند
بستر ِ نیلوفر ِ آبی شبی
باغ سنگی را سرایم می کند.
*********************
۱۰ مارس ۲۰۱٨ مریلند


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست