سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سریال «پایتخت پنج» یا
«چگونه همه شخصیت های سریالمان سکسیست باشند؟»
نجمه واحدی


• کلیشه های جنسیتی پایتخت، به ازدواج دختربچه ها ختم نمی شود! «فهیمه» همسرش را از دست داده و یک پسر جوان و یک کودک دارد. جدا از اینکه برادرش «نقی»، خوشحال می شود که فلان مرد متمول آمده تا «او را بگیرد» چون «کی دیگه این زن رو می گیره»، از پسرش هم می ترسد که «غیرتی» است و نمی تواند مرد دیگری را همسر مادرش ببیند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۹ فروردين ۱٣۹۷ -  ٨ آوريل ۲۰۱٨




سریال سازان ایرانی اگر در یک چیز استاد باشند، آن سوءاستفاده از محبوبیت شخصیت های یک سریال، یا پربیننده بودن آن سریال است. سفارشی هم بسازند و چه بسا مثل آن آقای کارگردان عزیز با افتخار «وابسته» هم باشند که نور علی نور.

امسال سریال پایتخت پنج، که صدای بخش زیادی از جامعه را به اعتراض درآورده، یکی از سریالهای پر از کلیشه جنسیتی با دهها پیام نادرست به مخاطب، در نوروز بود. از آغاز سریال بخش اعظمی از مخاطبین به عادی سازی ازدواج کودکان در سریال معترض بودند که گویا واکنش عوامل فیلم این بوده که در قسمت دهم این مشکل حل می شود. در این قسمت پدر و مادر دو دختر 10-12 ساله با ازدواج دخترانشان مثلا به شدت مخالفت می کنند؛ ولی واقعیت این است که در قسمتهای قبلی پدری که اشتباها تصور می کرد برای دختربچه هایش خواستگار آمده، مشکل خاصی با ازدواج آنها نداشت، فقط مسئله هویت خواستگار بود! یا در صحنه ای «نقی» وقتی دخترانش را در حال نماز خواندن می بیند، می گوید «شما کی انقدر بزرگ شدید که براتون خواستگار میاد»؟! احتمالا کارگردان و نویسنده، سن تکلیف دختران را نمی دانند که 9 سالگی ست! و این یعنی هر دختربچه ای را در حال نماز خواندن ببینید، معنایش این نیست که «انقدر بزرگ شده» که می تواند ازدواج کند.

اما کلیشه های جنسیتی پایتخت، به ازدواج دختربچه ها ختم نمی شود! «فهیمه» همسرش را از دست داده و یک پسر جوان و یک کودک دارد. جدا از اینکه برادرش «نقی»، خوشحال می شود که فلان مرد متمول آمده تا «او را بگیرد» چون «کی دیگه این زن رو می گیره»، از پسرش هم می ترسد که «غیرتی» است و نمی تواند مرد دیگری را همسر مادرش ببیند. خود فهیمه که به اشتباه تصور کرده «رحمت» مایل به ازدواج با اوست، وقتی متوجه اشتباهش می شود با بغض ناراحتی اش را ابراز می کند و طبق «کلیشه دختران عاشق ازدواج»، می گوید «شما نگفتی بریم کافی شاپ برای یه امر خیری صحبت کنیم؟ پس امروز صبح چرا برام آبمیوه آوردین؟»! فهیمه در قسمتهای اول به «رمالی و فال بینی» هم اعتقاد دارد و معتقد است زندگی شان را طلسم کرده اند. «بهتاش» پسر جوان او، که موهایش را رنگ می کند و خالکوبی دارد و سیگار می کشد و با دختری در شهر کوچکشان یواشکی دوست است (تمام عناصری که برای نویسنده «متاسفانه» ویژگی این شخصیت است و همه خانواده در سبک مغزی اش اتفاق نظر دارند!) به همان دختر، تذکر حجاب می دهد که هیچ، حتی به مادر خودش هم تذکر می دهد که روسری اش را جلو بکشد و حرف از ازدواج مادرش که می شود می گوید «من چطور این مرد مو رنگ کرده رو بابا صدا کنم؟»! و دایی اش را شماتت می کند که چطور «غیرت» شما اجازه داد که از خواهرت خواستگاری کنند. «مبینا» دوست دختر غایب از سریال بهتاش است که ما فقط در یک صحنه او را دیده ایم، اما نویسنده اصرار داشته بگوید که دختران حتی وقتی نیستند هم «حسودی و شکاک بودن»شان سر جای خودش هست! او مدام یا با بهتاش تماس می گیرد یا با نقی، و همیشه نگران است که بهتاش به او خیانت نکند و مدام سوالش این است که «پس کی میاید با بابام حرف بزنید»! «هما» که در بخش قبلی سریال، زنی مستقل و روشنفکر بود، در این بخش جدید، به مدد تصادفی که کرده اند، عصبی و پرخاشگر شده (در توصیف هما، یکی از اقوام ما خیلی جدی گفت تصادف که کرده اند هما دیوانه شده و از شورای شهر هم اخراجش کرده اند! و اتفاقا «دیوانه» همان صفتیست که بخشی از اعضای جامعه به کسانی مشابه هما می دهند)؛ همای منطقی و مستقل سری قبل، در سری جدید پایتخت «دیوانه» شده! گذشته از آن، او به مبینا که گاهی با نقی تماس می گیرد «حسودی» می کند و با وجودی که می داند نقی به او خیانت نمی کند، مدام به او پرخاش می کند که «این دختره» چکار دارد که نقی با او حرف می زند. «رحمت» به ازدواج در سن پایین اعتقاد دارد و به دنبال «زن گرفتن» برای دو برادر جوانش است که حداقل ده سالی از دختران نقی بزرگترند! «ارسطو» واسطه «این امر خیر» می شود و مدام به نقی می گوید چه اشکالی دارد که محترمانه دارند خواستگاری می کنند.

در سری جدید پایتخت، فعلا تا اینجا (قسمت یازدهم) فقط عمو پنجعلی و رحمان و رحیم بوده اند که کلیشه جنسیتی خاصی را از آنها ندیده ایم! (سارا و نیکا، کل شخصیت پردازی شان کلیشه است، حتی در سری های قبل: دو دختر آرام و سر به زیر، که هیچ حرف و شیطنت و جسارت خاصی ندارند و از همان سری اول مجموعه که احتمالا چهار پنج سالشان بوده هم حجاب اسلامی را می بایست رعایت می کردند!).

اخیرا استفاده ابزاری جدیدی هم از زیبایی زنان بی حجاب، در سریال ها و فیلمهای سینمایی ایرانی باب شده. کارگردان ها متوجه شده اند اگر چند زن بی حجاب هم در سریالشان حضور داشته باشند، بینندگان انگیزه بیشتری برای تماشا پیدا می کنند! حتی اگر این زنان در نقش گلدان ظاهر شوند و عملا کاره ای هم نباشند. و چون بازیگران ایرانی را نمی توانند بدون حجاب نشان دهند، از کشور خارج می شوند، و زنی را بدون حجاب با موهای مش کرده و خلاصه خوشگل در یکی از نقش ها نشان می دهند. در سری جدید پایتخت هم خانم مترجمی در ترکیه ظاهر می شود که «در ایران بزرگ شده» و با چیزی شبیه صداگذاری این نکته را هم تاکید می کند که «از ارامنه هستیم»! و خب از حجاب هم معاف است. ولی حتی دختربچه های نقی هم باید در ترکیه مانتو شلوار بپوشند و لباس هما و فهیمه هم از مانتو شلوار به مانتو و دامن بلند تغییر کرده. که البته از جمعی که نقی به مردانش هم ایراد می گیرد که چرا شلوارک پوشیده اند، چنین چیزی خیلی هم طبیعی ست! البته خود نقی که در کل پایتخت ما او را معمولا با آستین بلند دیده ایم، می تواند در ترکیه با لباس نازک و راحت و آستین کوتاه ظاهر شود.

آقای سیروس مقدم! آقای خشایار الوند! جامعه ایران خوشبختانه از کلیشه های تحمیلی شما بسیار جلوتر است و هم جوانانش به بهتاش که با موهای طلایی کرده، به مادرش تذکر حجاب می دهد می خندند، هم از رحمت که دو دختر 10-12 ساله را «عروس» می خواهد عصبانی می شوند، هم از مبینا و فهیمه ای که در به در ازدواج نشانشان می دهید، شاکی می شوند. عمیقا امیدواریم که «پایتخت شش» را نسازید، و همین مجموعه را به عنوان سقوط نهایی این سریال محبوب بپذیرید.

برگرفته از: "فمینیسم روزمره"


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست