سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بشار اسد پادوی بیمقدار منافع روسیه - شورش کریمی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۷ فروردين ۱٣۹۷ -  ۱۶ آوريل ۲۰۱٨


آمریکا و متحدینش تهدیدهای خود علیه دولت سوریه را عملی کردند و با همکاری انگلیس و فرانسه چند نقطه در این کشور را مورد هدف قرار دادند. ایالات متحده آمریکا، انگلیس و فرانسه در ساعات نخستینِ صبح روز شنبه با شلیک بیش از ۱۰۰ موشک و حملات هوایی چندین نقطه در خاک سوریه را هدف قرار دادند. رئیس جمهوری ایالات متحده در پیامی تلویزیونی این حملات را واکنشی به حمله شیمیایی دولت بشار اسد در هفته گذشته به شهر دوما در غوطه شرقی که منجر به کشته شدن ۶۰ نفر از غیر نظامیان شده اعلام کرد.
شکی نیست، که بشار اسد و دولتش در حق مردم این کشورجنایت های فراوانی مرتکب شده اند و برای ماندن در حاکمیت جان هزاران نفر را قربانی کرده اند. به اضافه اینکه یکی از طرف های ارتجاعی درگیر در جنگ سوریه است، اما مسئله برای قدرت های بزرگ جهانی از جمله آمریکا، انگلیس و فرانسه این نیست که دولت بشار اسد و متحدینش ایران و روسیه گویا علیه غیر نظامیان از سلاح شیمیایی استفاده کرده اند و به این دلیل باید تاوان اعمال غیر انسانی خود را بپردازد و مورد حملات هوایی قرار بگیرد. چنین عوام فریبی های روشنی که از طریق میدیاهای مسلط جهانی و بنگاه های بزرگ خبررسانی به خورد افکار عمومی جهانی داده می شود، واقعیات نهفته در زیر این اعمال ضد بشری را نادیده گرفته و مجموعه دروغ های انسان دوستانه را محور تبلیغات خود قرار می دهند.
در آغاز خیزش های مردم سوریه در ژانویه ۲۰۱۱( بهمن ۱۳۸۹) بر علیه بشار اسد و حزب بعث در حاکمیت، مردم به امید زندگی بهتر و با شعار نان و آزادی به مقابله با دیکتاتوری اسد روی آوردند و خیابان ها را به تصرف خود درآوردند. در ادامه این خیزشها حکومت بشار اسد، به جایِ برآورده کردن خواست و مطالبات توده های به خشم آمده به شدیدترین شکل ممکن اقدام به سرکوب آن کرد. فقدان رهبری انقلابی یک جریان چپ و عدم سازماندهی توده های به میدان آمده، در راس جنبشی که شکل گرفته بود، میدان را برای دخالت قدرت های منطقه ای برای بهره برداری به نفع خود و ملیتاریزه کردن فضای سیاسی این کشور آماده کرد. رفته رفته سوریه به میدان جنگ و کشمکش بین دو نیروهای ارتجاعی تبدیل شد و جنبش عظیمی که خواسته های حق طلبانه ای را مطالبه می کرد از صحنه سیاسی سوریه محو شد و جای خود را به کشمکش منافع ترکیه و جمهوری اسلامی و عربستان و قطر و دیگران داد و دولت اسرائیل در پشت پرده آتش بیار معرکه شد.
از یک طرف اپوزیسیونی، که از پشتیبانی مادی غرب و کشورهای حوزه خلیج و ترکیه بهره می گرفت و خواهان سرنگونی رژیم بعث سوریه بود. و در طرف دیگر رژیم بعث سوریه که از پشتیبانی روسیه و ایران و حزب الله لبنان به طور مشخص بهره می برد و در راه ماندن بر اریکه قدرت از هیچ جنایاتی فرو گذار نمی کردند. بدین صورت امپریالیسم آمریکا و غرب با بهره گیری از متحدان خود در منطقه از جمله عربستان، ترکیه، اسرائیل و قطر و تقویت و پشتیبانی گروه های تندرو اسلامی و در طرف مقابل سوریه، ایران و روسیه و حزب الله لبنان، سوریه را تبدیل به جهنمی واقعی کردند که تاکنون نزدیک به نیم میلیون انسان جان خود را از دست داده، میلیون ها نفر زخمی و میلیون ها نفر از خانه و کاشانه خود آواره شده و مجبور به زندگی در بدترین شرایط زیستی هستند.
ادعاهای فریبکارانه که گویا حملات به پایگاه های نظامی سوریه توسط آمریکا، انگلیس و فرانسه واکنشی به استفاده از بمب های شیمیایی است، که توسط رژیم اسد، ایران و روسیه انجام گرفته است، سیاه بازی آشکار و فریب افکار عمومی است، که قدرت های بزرگ جهانی برای رسیدن به اهداف خود به مردم رنجدیده خاورمیانه روا می دارند. تاریخ تمام جنگ های که قدرت های بزرگ سرمایه داری انجام داده اند گواه این مسئله است، که ریشه اصلی تمام جنگ ها و نابرابری ها چیزی جز منفعت جوئی های سرمایه دارانه نیست که بیان سیاسی و نظامی پیدا کرده اند. مادرِ همه انواع تروریزم اعم از تروریزم دولتی یا تروریسم گروه های اسلامی آمریکا و هم پیمانانش هستند.
در دومین تقسیم جهان، که بعد از جنگ جهانی دوم انجام گرفت.شوروی و آمریکا تا سال ۱۹۸۹ و فروپاشی دیوار برلین، جهان را بین خود تقسیم کرده بودند. در مدت شصت سال تضاد منافع در بین بلوک شرق ( پیمان ورشو) و بلوک غرب ( پیمان ناتو) جهان همیشه در مقابل تهدید شروع جنگی وحشتناک، که جنگی اتمی بین شوروی و آمریکا بود، قرار داشت. اما بعد از فروپاشی شوروی و سقوط بلوک شرق، آمریکا به بزرگترین و قدرتمندترین امپریالیست جهان تبدیل شد و توانست مانند اختاپوس زیر لوای شعار فریب کارانه صدور دمکراسی و جنگ با تروریزم ولی در حقیقت برای فرمانروایی و غارت به اکثر چنگ بیاندازد. به مدت بیست سال بعد از سقوط شوروی، آمریکا تنها حاکم و ابرقدرت جهان بود. در دوران ولادیمیر پوتین روسیه بار دیگر بیدار شده و از معادلات و تقسیمات جهانی سهم خودش را از آمریکا می طلبد. آمریکا هم آماده نیست به آسانی حاکمیت خود بر جهان را با روسیه تقسیم کند. به این سبب نزاع و کشمکش بین روسیه و آمریکا برای به دست آوردن سهمی بیشتر و تقسیم جهان به مناطق نفوذ در سه نقطه اساسی به هم گره خورده است. این سه منطقه عبارتند از: شرق آسیا ( کره شمالی) خاورمیانه ( سوریه- ایران) و شرق اروپا ( اوکراین- لهستان). این مناطق که موضوع نزاع و کشمکش بین روسیه و آمریکا هستند. سران نظامی و اجرایی این دو کشور به این مسئله آگاهند که درگیر شدن در جنگی مستقیم بین این دو ابر قدرت، می تواند تمام جهان را در معرض نابودی کامل قرار دهد زیرا آمریکا و روسیه به اندازه چند بار نابود کردن کره زمین سلاح اتمی در اختیار دارند. از اینرو جنگها و در گیریها بین این دو ابر قدرت از طریق نیروهای محلی به نیابت از آنها صورت می گیرد. در ابتدای جنگ داخلی در سوریه کشورهای امپریالیست و قدرت های منطقه ای که هر کدام به دنبال منافع خود بودند برای دور زدن قوانین بین المللی، از طریق گروه های مختلف اعم از گروه های تندرو اسلامی( داعش، احرار الشام، جبهه النصره و جیش الاسلام) ارتش آزاد سوریه، سعی در رسیدن به اهداف استراتژیک خود داشتند.
گرچه طبق شواهد غیر رسمی که وجود دارد سوریه بین آمریکا و روسیه به دو حوزه شرق فرات متعلق به آمریکا و غرب فرات متعلق به روسیه تقسیم شده است و در کلیات این تقسیمات به توافق رسیده اند، اما چرا با این وجود چنین حملاتی صورت می گیرد؟ طبق گفته ترامپ و هم پیمانانش هدف از این عملیات سرنگونی بشار اسد نیست. اما آمریکا و متحدینش هدف های دیگری هم در این عملیات داشتند: ۱- نشان دادن قدرت و سلطه نظامی خود مانند بزرگترین امپریالیست جهان برای به کنترل درآوردن و رام کردن کشورهایی که در فکر زیاده خواهی های منطقه ای باشند. ۲- جلوگیری از گسترش و تثبیت مواضع حکومت اسلامی ایران در سوریه که می تواند تهدیدی علیه امنیت اسرائیل باشد.۳- کم کردن توان نظامی دولت سوریه.۴ این حملات به نوعی امیدواری ست به همپیمانان منطقه ای آمریکا از جمله عربستان سعودی، که از گسترش نفوذ رژیم اسلامی ایران نگران هستند. با این اوصاف آمریکا از قبل روسیه را در جریان این حملات قرار داده بود تا از درگیری مستقیم با روسیه جلوگیری نماید.
سخن آخر؛ تروریزم دولتی مدت هاست به شیوه ای غالب در عرصه جهانی تبدیل شده است، دولت های که خود نمود و آینه تمام قد ترور و خشونت علیه تمام دستاوردهای مثبت بشریت در کشورهای خود و سراسر جهان تبدیل شده اند.دولت های که برای توجیه اعمال جنایتکارانه و رسیدن به منافع سرمایه دارنه خود در اذهان عمومی به صرف در دست داشتن بنگاه های بزرگ خبررسانی چنین وانمود می کنند که علیه تروریزم و در راستای منافع بشریت مجبور به چنین واکنش های نظامی هستند.اما واقعیات سده اخیر ثابت کرده است، که اساس جنگ، فقر، نابرابری، آوارگی و بحران محیط زیست، نظام سرمایه داری است که پایه آن را قدرت های برتر اقتصادی و نظامی جهان تشکیل می دهند.
ادعای دفاع از حقوق بشر و دل سوزاندن برای قربانیان سلاح شیمیائی در حالی است که برای مثال آمریکا ، خود در جریان جنگ جهانی دوم و در آخرین روزهای جنگ به دستور " هری ترومن" رئیس جمهور وقت آمریکا، دو بمب اتمی به فاصله ۳ روز بر روی شهرهای هیروشیما و ناگازاکی انداخته شد که باعث ویرانی و کشتار گسترده شهروندان این دو شهر گردید. حدود ۲۲۰۰۰۰ نفر در اثر این دو بمباران اتمی جانباختند که بیشتر آنان را شهروندان غیر نظامی تشکیل می دادند. هدف از این عمل جنایتکارانه به زانو در آوردن دولت ژاپن نبود بلکه مرعوب کردن جهان بود برای پذیرش قدرت مطلق آمریکا. باز به عنوان نمونه شهر حلبجه توسط رژیم بعث در جلو چشمان دولت آمریکا بمباران شیمیائی شد نه تنها آمریکا در مقابل آن عکس العملی نشان نداد بلکه از طریق میدیای وابسطه برای چند سال آنرا پرده پوشی کردند.
آنچه اکنون در سوریه رخ می دهد، پدیده تازه ای نیست بلکه نزاع بین منافع است که با خون انسان ها تصفیه می شود. هدف روسیه از پشتیبانی کشورهای ارتجاعی و جنایتکاری مانند رژیم اسلامی ایران و سوریه که دست شان به خون میلیون ها کارگر و زحمتکش کشورهای خود آلوده است، غارت منابع زیر زمینی و ثروت های عظیمی است که برای بقای خود به روسیه می پردازند و روسیه هم برای ایجاد توازن قوا در مقابل سایر حریفان جهانی خود به آنها نیاز دارد. دولت آمریکا نیز تلاش می کند موقعیت بر تر خود را در خاورمیانه حفظ کند. دلارهای نفتی از طریق خریدهای تسلیحاتی بایستی به خزانه آمریکا باز گردند. جنگ و گسترش مسابقه تسلیحاتی ابزار این کار است.
سوال جدی و تعجب آور این است، چرا نیروی فشار و تغییر دهنده وضع موجود در جهان، جامعه مدنی، نیروهای و جریانات چپ، کمونیست و آزادی خواه در این شرایط ساکت هستند؟ هیچ جنبش جدی در غرب در میدان مبارزه نیست؟ در شرایطی که قبل از حمله آمریکا به عراق و افغانستان، میلیون ها انسان آزادی خواه و ضد جنگ به خیابان آمده و خیابان های واشنگتن، پاریس، لندن و رم را به صحنه مبارزه با تروریزم دولتی تبدیل کرده بودند و خواستار توقف تهدید و جنگ بودند. ولی در زمانی مانند اکنون که میلیون ها انسان آواره شده اند و روزانه مردم غیر نظامی توسط کشورهای بزرگ و کوچک از ترکیه تا روسیه و فرانسه تا آمریکا قربانی تضاد منافع قدرت های بزرگ می شوند جامعه مدنی جهانی سکوت کرده است. در مقابل چشمان همه جهان، فاشیستی مانند اردوغان علیه نیروهای دمکراتیک سوریه که در شکست ارتجاعی ترین نیروی حاضر در جهان نقش اول را داشتتد همه خط قرمزها را پشت سر می گذارد ، دولت هائی که ژست دفاع از حقوق بشر می گیرند لال می شوند، فقط به این دلیل که ترکیه در جبهه غرب قرار دارد و نمی خواهند منافع بزرگتر را فدای حقوق بشر کنند. رژیم اسلامی ایران جزوه ارتجاعی ترین و جنایتکار ترین حکومت های سده اخیر است.رژیمی که هزاران روشنفکر و فعال مدنی را به جرم دفاع از حق و حقوق اجتماعی به چوبه دار سپرده است و یا سالیان طولانی در زندان ها محبوس کرده است، اما رئیس قوه قضایی اش که جزوه جلادان حکومت اسلامی ایران است در پیشرفته ترین کشور اروپایی یعنی آلمان تحت درمان قرار می گیرد و بعد از اعتراضات فراوان با اسکورت پلیس این کشور تحت تدابیر شدید امنیتی به ایران باز گرانده می شود.

نهایتا بایستی تاکید کرد که جنایات دولت بشار اسد در سوریه بر علیه مردم این کشور نمیتواند توجیهی برای حملات دولتهائی باشد که سلاح های کشتار جمعی را در کشورهایشان تولید می کنند و با فروش آن، هم ثروت های کشورها را و هم حاصل رنج و کار مردم زحمتکش را می ربایند و هم مردم را به گوشت دم توپ همین سلاحها تبدیل می کنند. بشار اسد پادوی بیمقدار روسیه بیش نیست. در ارزیابی از آنچه که در سوریه می گذرد بایستی سراغ کشمکشهای جهانی ابرقدرتها رفت. 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست