سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مجید دری
نگاهی به جایگاه دانشگاه در اعتراضات دی ماه


• شخصاً چپ نیستم و بعضاً با تفکراتشان مشکل هم دارم؛ اما سوال من از فعالین دانشجویی و سیاسی این است که آیا سکوتشان در برابر این هجمه امنیتی درست است؟ قرار بود دانشگاه از حالت امنیتی خارج شود. وعده انتخاباتی آقای روحانی بود. در عمل که امنیتی تر شد. صرف این امر با سکوت در برابر حذف بخشی از دانشگاه زمینه حمله و هجمه به خودمان مهیا می شود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲٨ فروردين ۱٣۹۷ -  ۱۷ آوريل ۲۰۱٨



در اعتراضات دی ماه ٩۶ بخشی از دانشگاه هم طی تجمعی به معترضین خیابانی پیوستند و برای اولین بار شعار اصلاح طلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا را سردادند. اما چون با اقبال کلی در دانشگاه مواجه نشدند، می شود گفت تنها ماندند و بسیج از فردای آن روز با قدرت سر در دانشگاه را در دست گرفت.

شورای صنفی یکی از تشکل های دانشجویی است که از بدو تشکیل تلاش داشته است با عدم ورود به موضوعات سیاسی، بیش تر بر روی مشکلات صنفی دانشجویان تمرکز کند. این که چقدر تاکنون موفق بوده است، نیاز به شناخت بیش تری دارد اما از آن جایی که در ایران معمولاً موضوعات درهم تنیده و غیرقابل تفکیک می شود، تشخیص این که آیا ورود صنفی ها به فلان موضوع شائبه سیاسی کاری دارد یا خیر و یا ورود انجمنی ها به عنوان دانشجویان سیاسی به فلان موضوع صنفی درست است یا نه، همیشه محل مناقشه بوده است.

دانشجویان صنفی کار که بیش تر گرایشات چپ دارند، در این وانفسای فعالیت توانستند جمعی تشکیل دهند و طی ارتباطات منظم و جلسات متعدد و ساختن از کف، آرام آرام خود را به دانشگاه تحمیل کنند. از بحث کیفیت غذا تا سرویس ها بگیر تا کیفیت خوابگاه ها و غیره.

اما آن چه دانشجویان صنفی را در این سال ها متفاوت کرد، ورودشان به موضوعات کلان تر بود؛ موضوع پرمناقشه دانشگاه پولی. چیزی که آن را متناقص با روح کلی دانشگاه می دانند. این که حاکمیت موظف است تحصیل رایگان برای شهروندانش ایجاد کند و پولی کردنش نقص تعهدات است. صنفی کارها با جستن یکدیگر در دانشگاه های مختلف و تشکیل هسته ای نیمه منسجم و شکلی از اتحاد در عمل توانستند طرح مذکور را به تعویق بیندازند یا مانع پیشروی سریعش شوند.

طرح دیگری که با واکنش صنفی مواجه شد، طرح کارورزی بود که وزارت کار ارائه کرده بود. آنان این طرح را بیگارورزی نامیدند و یک صدا در مقابلش ایستادند. طرح مذکور در سطح جامعه هم واکنش هایی را در پی داشت اما هنوز معلوم نشده است که طرحی تا این اندازه ایراد دار، چگونه امکان عملی شدن پیدا می کند. شاید چون ربیعی اصلاح طلب است، کم تر زیر ضرب قرار گرفت که ما در مواجهه با موارد مشابه هم دو گانه عمل می کنیم. مثلاً گرانی دلار در زمان احمدی نژاد واکنش های بسیاری به دنبال داشت اما در زمان روحانی کم تر حتی در خصوص آن گلایه شد.

اعتراض دانشجویان که حالا قوام هم یافته بودند، ادامه پیدا کرد. اما در نقطه مقابل، انسجام و نهادسازی اصلاً خوشایند حاکمیت نیست و مطمئناً با آن برخورد می کند. از طرف دیگر با وزارتخانه ای رو در رو شده ای که وزیرش سبقه امنیتی دارد و طرحش با مخالفت هایی روبه رو شده است؛ از درون دانشگاه و در حمایت از کارگران.

اعتراضات دی ماه ٩۶ آغاز می شود و دانشجویان چپ هم ورود می کنند. چه بهانه ای بهتر از این و چه زمانی مناسب تر از حالا که هم تشکیلاتشان را بشود به اضمحلال کشاند و هم از شر لیدرهایشان راحت شد! دستگیری ها آغاز می شود. ابتدا کسانی که در تجمعات بودند دستگیر می شوند -این که فعالیت دانشجویی چه ارتباطی به نهادهای امنیتی پیدا می کند و چرا باید به دادگاه معرفی شوند و چرا وزارت علوم سکوت کرد و غیره، بماند-، سپس “دستگیری های پیشگیرانه” آغاز می شود. اما پیشگیری از چه!؟ وزارت اطلاعات می گوید که سپاه قصد ورود به این پرونده را داشته است که ما ورود کردیم و پیش دستانه آن ها را گرفتیم تا توسط سپاه دستگیر نشود. حال کسی پیدا نشد بگوید چه پیشگیرانه ای بود که برای همه پرونده تشکیل شد و احکام سنگین هم آمد. یعنی اگر سپاه دستگیر می کرد، می خواست سنگین تر از این برخورد کند!؟

بسیاری از کسانی که دستگیر شدند، اصلاً در تجمعات حضور نداشتند. شاید پیشگیرانه دستگیر شدند تا بعداً شرکت نکنند! قریب به ۴٠ نفر یا دادگاه رفته اند یا منتظر دادگاه هستند. شخصاً چپ نیستم و بعضاً با تفکراتشان مشکل هم دارم؛ اما سوال من از فعالین دانشجویی و سیاسی این است که آیا سکوتشان در برابر این هجمه امنیتی درست است؟ قرار بود دانشگاه از حالت امنیتی خارج شود. وعده انتخاباتی آقای روحانی بود. در عمل که امنیتی تر شد. صرف این امر با سکوت در برابر حذف بخشی از دانشگاه زمینه حمله و هجمه به خودمان مهیا می شود، امیدوارم مصداق سخن معروف برشت که گفت “کسی نماند از ما حمایت کند”، نشویم.

پولی کردن دانشگاه آن هم در حالی که نص صریح قانون اساسی تاکید بر رایگان بودن آموزش دارد، چه معنایی می تواند داشته باشد؟ یا طرح کارورزی وزارت کار مگر جز این است که تک تک دانشجویان را -فارغ از تفکر سیاسی شان- شامل می شود؟

***

اعتراضات دی ماه ٩۶، ورود جامعه به فضای جدیدی را اعلام نمود. نه این که وجود نداشت، داشت اما اعلام کرد که از مرزهایی در حال گذار است و یک بار دیگر تحلیل گران را جا گذاشت. دو راه در پیش روست. یا سبک و سیاق پیشین را تکرار و تکرار کردن که این باعث ناامیدی و عدم اقبال از گفتمان و در نهایت حذف و کناره گیری می شود؛ یا شناخت وضعیت جدید، درک و یافتن راهی تازه و همنوایی و همراهی با آن و تلاش برای رفع مشکلات. طبیعی است که بسیاری راه دوم را انتخاب کنند، اما باید دید چقدر در عمل می توانند به آن وفادار بمانند.

جنبش دانشجویی هم راهی جز این ندارد. هر چقدر در فضای مماشات و محافظه کاری بیش تر فرو رود، هم حاکمیت پیش تر می آید و هم از بطن جامعه جا می ماند. در اعتراضات اخیر بخشی از دانشگاه جا ماند. آن بخش همراه هم زیر ضرب امنیتی قرار گرفت. هم بخش ضرب دیده باید تلاش در جهت ترمیم خود کند، چرا که توانسته آن قدر موثر باشد که حاکمیت را وادار به واکنش نماید و هم بخش جا مانده تلاش کند تا درک صریح تری -و نه الزاما چپ تر- از اوضاع به دست آورده و نقش خود را بازی نماید.

به امید روزهای بهتر برای دانشگاه 

منبع: خط صلح


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست