سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سندروم "عدم همکاری و مودّت"


مارال سعید


• در لابلای پژوهش علاقمندان به تاریخ معاصر سیاسی ی ایران، فارغ از زاویه ی نگاه پژوهنده به ندرت اشاره ای به همکاری سازمانها، احزاب و گروهای سیاسی برای پیشبرد امر سیاست در ایران برمیخوریم. امری که در سیاست ورزی مدرن نشان از خود محوری و کج فهمی در امر سیاست است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲٣ ارديبهشت ۱٣۹۷ -  ۱٣ می ۲۰۱٨


در لابلای پژوهش علاقمندان به تاریخ معاصر سیاسی ی ایران، فارغ از زاویه ی نگاه پژوهنده به ندرت اشاره ای به همکاری سازمانها، احزاب و گروهای سیاسی برای پیشبرد امر سیاست در ایران برمیخوریم. امری که در سیاست ورزی مدرن نشان از خود محوری و کج فهمی در امر سیاست است. اگرچه در حوزه سیاست این خصیصه بنا به فرد محور بودنِ امر سیاست در مرحله ی انقلاب مشروطه و نوجوانی این مَبحث در جامعه ی دهقانی ایران آنروز قابل فهم است لیک هرچه جلوتر می آئیم حتی در اوج فعالیتهای حزبی یعنی؛ بعد از شهریور ۱۳۲۰ نیز علیرغم آنکه "همکاری و مودّت" در پرپاگاندای احزاب و جریانهای سیاسی موج میزند لیک نمی توان حتی با تسامُح به این وَجه از فعالیت سیاسی در میان احزاب و گروههای سیاسی رسید.

در ادامه، این ناهنجاری تا بدانجا پیش میآید که در مقطع پس و پیش انقلاب بهمن ۱۳۵۷ جریانهای سیاسی بدون آنکه حتی یک نشست با شورای موقّت انقلاب داشته باشند، اقدام به مخالفت یا پشتیبانی و نیرو کشی به خیابانها در له یا علیه تصمیمات آن میکنند. در آن سو؛ حاکمان جدید، به هیچیک از جریانهای سیاسی در این یا آن شکل، وقعی ننهادند و دیر یا زود با شمشیر آخته در مقابلشان قرار گرفتند. اما علیرغم این یکه تازی و عناد حاکمان جدید، در این سو نیز حتی آنها که "همکاری و مودّت" را پیش می کشیدند، خود نیز باورمند به "همکاری و مودّت" در امر سیاست نبودند. چرا که حتی در مقابل عناد و فشار حاکمان جدید به این فهم نرسیده بودند که، میتوان با اختلاف در نظر و اتحاد در عمل، حاکمان را به پذیرش دگراندیشان واداشت! شک نیست خواست برآوردن مقوله ی "همکاری و مودّت" از سوی حاکمانی با فرهنگ بغایت کهنه و عقب مانده که قریب به اتفاقشان پس از بهمن ۱۳۵۷ برای اولین بار به عرصه ی عملی سیاست ورود و بدون تجربه بودند، انتظاری عبث بود. اما در اینسوی میدان نیز اوضاع چنگی به دل نمی زند و چیزی به چشم نمی آید.

قصه ادامه دارد؛
از پس گذشت ۴۰ سال از آن ندانمکاریها، بی برنامه گیها و ... سالهای ۵۷ - ۱۳۵۶ در ادامه ی راهی خونبار و با از دست دادن ایران دوستان بسیار، هنوز و همچنان، "همکاری و مودّت" نتوانسته جایگاه مناسب خویش در مراودات سیاسی ی ایران بیابد.

نمونه ی اکتوئل مُدعای فوق؛ همین هفته ی گذشته در پس و پیش تصمیم رئیس جمهور ایالات متحده در زمینه ی خروج از برچام، اکثریت جریانهای اپوزسیون ایرانی، اقدام به صدور بیانیه کردند. کلیه ی این بیانیه ها را در مجموع و با تسامح، فارغ از آنکه له یا علیه آن اقدام باشند میتوان در دو گروه دسته بندی کرد: ۱- گروهی که در سیاست و نیل به قدرت، استفاده از هر ابزاری را مُباح دانسته و خود را قائل به رعایت حد و حدود نمی بینند. ۲- گروهی که در سیاست و نیل به قدرت برای سیاست ورزیهای خود و ابزارهای مورد استفاده، حد و حدودی قائل هستند.
ادلّه ی هر دو گروه نیز برای موجّه جلوه دادن سیاستها و نوع ابزاری که در این سیاست ورزی برگزیده اند واضح و مشخّص و قابل دسترس است. اما در این مقال علیرغم شایستگی پرداختن به این وجه از سیاست ورزی، سر وارسی و داوری آنها را ندارم. زیرا می پندارم ما در نکات پایه ای تر دچار مشکل هستیم. از آنجمله؛ نکته ی پایه ای و بنیانی در عالم فهم ما یعنی؛ "همکاری و مودّت" برای پیشبرد امر سیاست در جامعه ی ایران.

یادمان هست نیما میگفت: من چهره ام گرفته، من قایقم نشسته به خشکی، مقصود من معلوم بر شماسـت؛ یکدست بی صداست
آیا هیچ پرسیده ایم از خویش، او خود از این گفته چه می فهمید؟! آیا طلب "همکاری و مودّت" دیگران فقط آنگونه که من می گویم و من می خواهم از حرف او مُستفاد میشود؟ و آیا بایست فقط دیگران "همکاری و مودّت" کنند؟ یا آنکه "همکاری و مودّت" به خودی خود یک ارزش است.

این و نمونه هایی اینچنینی را بارها خوانده ایم، بارها زمزمه کرده ایم. لیک فرهنگ شیعی اسلامی ما، عمل به آنرا بازپس میزند و به قول مُلّای ده ما؛ این حرفها خوبست ولی برای مردم پای مِنبَر. گوئی این انبوهه ی غنی فرهنگی همیشه روی سخنش، نه ایرانیان که دیگران است.

همانطور که می بینیم و می دانیم این ناهنجاری فرهنگی پا را از حیطه ی سیاست فراتر نهاده. به جشنهای ملی ایرانیان بنگرید، در شهرهایی که زندگی می کنیم هر سال چند جشن نوروز، چند شب یلدا و ... برگزار میشود. هیچ پرسیده اید چرا؟!

با شرمندگی باید بگویم؛ زیرا ما دچار سندروم مَعرفتی ی "عدم همکاری و مودّت" بوده و همچنان هستیم. ما با آنکه در مقاطع و مسائل مشخص با یکدیگر همنظریم ولی ترجیح میدهیم در همان محیطهای محدود خود باقی بمانیم و حداکثر همّتمان نیز یک بیانیه! ما نتنها از عوامل پیدا و پنهان رژیم که از یکدیگر نیز در هراس و فراریم. البته اخیراً اعضای به تنگ آمده ی بعضی جریانها از این بیماری، خود به تنهائی و رأسا ً بدون اجازه ی مسئولین، اقدام به شکستن دیوار فاصله ها کرده اند. این عمل دیرهنگام اگر چه اندک است ولی بسیار پسندیده و قابل تقدیر است.

مثالی از جریاناتی که در دسته ی ۲ فوق جای میگیرند خالی از لطف نیست که مشت نمونه ی خروار است: در تاریخ ۱۷ اردیبهشت جاری دو بیانیه سیاسی، رسانه ای شد. هر دو با مضمونی مشابه و در جهت حفظ برجام. یکی با امضای شورای مرکزی حزب چپ ایران (فدائیان خلق) دیگری با امضای اتحاد جمهوری خواهان ایران، سازمانهای جبهه ی ملی ایران در خارج از کشور، همبستگی جمهوری خواهان ایران + تعدادی نهادهای حامی و یکصد و اندی فعال سیاسی – اجتماعی. تراژدی سیاسی آنجاست که حداقل تعداد زیادی از این یکصد و اندی فعال سیاسی ی امضا کننده ی بیانیه ی دوم عضو حزب چپ ایران (فدائیان خلق) یعنی همان صادرکننده بیانیه اول هستند. از آن بدتر؛ باید دید اینها برای چه کسانی سیاست ورزی میکنند، بدون شک برای مردمی که حق ندارند از آنها برای این بیماریشان (عدم همکاری و مودّت) یک توضیح ساده بخواهند. که چرا ...؟!

پدیده ی "عدم همکاری و مودّت" پدیده ای غیرانسانی و کاملاً خلاف طبیعت انسان و انسانهائیست که در یک شرایط بحرانی قرار دارند! و تا ما نتوانیم بر اینگونه بیماریهای بنیانی و فرهنگیمان فایق آئیم، متأسفانه در بر همین پاشنه خواهد چرخید.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۹)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست