سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بوی سیاست از تن سوخته آبادان
ماندانا صادقی


• ۱۰-۹سال است که شب‌ها برای کار می‌رویم، برای جمع‌آوری زباله. یک‌دفعه دیدیم دونفر آتش گرفته‌اند. نمی‌دانستیم دنبال کدام‌شان برویم. یکی برادرم بود که از یک موتور بنزین کشیده بود و خودش را آتش زد و دیگری راننده‌ای بود که رفته بود ظرف بنزین را از برادرم بگیرد که آتش گرفته بود. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۵ خرداد ۱٣۹۷ -  ۲۶ می ۲۰۱٨




«ضامن آذربایجانی» کارگر شهرداری آبادان روز 31 اردیبهشت وقتی همه راه های تامین معیشت را به روی خود بسته دید، خودسوزی کرد. یاسر برادر ضامن در باره ی روز حادثه و انگیزه ی خودکشی برادرش می گوید:

١٠-٩سال است که شب‌ها برای کار می‌رویم، برای جمع‌آوری زباله. یک‌دفعه دیدیم دونفر آتش گرفته‌اند. نمی‌دانستیم دنبال کدام‌شان برویم. یکی برادرم بود که از یک موتور بنزین کشیده بود و خودش را آتش زد و دیگری راننده‌ای بود که رفته بود ظرف بنزین را از برادرم بگیرد که آتش گرفته بود.

دختر مریض دارد. هم خودش و هم دخترش آسم دارند. صاحبخانه حکم تخلیه گرفته بود. کرایه‌هایش عقب افتاده است. مشکلات که یکی، دوتا نیست؛ ٨، ٩ماه می‌شود که بیمه‌مان را رد نکرده‌اند. الان وارد برج سه شده‌ایم اما هنوز حقوقی دریافت نکرده‌ایم. واقعا برادرم تحت‌ فشار بود. حتی پول نداشت اسپری آسمش را بخرد. «پول ندارم اسپری آسمم را بخرم، نمی‌دانم اگر سر کار نفسم بگیرد، چه کار کنم.» من اسپری خودم را به او دادم گفت: «پس خودت چه کار می کنی.» گفتم: «خدا کریم است.»

ماندانا صادقی در روزنامه جامعه نو به خود کشی «ضامن آذربایجانی» کارگر شهرداری آبادان پرداخته و در یادداشتی با عنوان "بوی سیاست از تن سوخته آبادان " نوشته است:
«اگر ردپای سیاست را در به آتش کشیده‌ شدن کارگر شهرداری آبادان جستجو کنم، به بیراهه رفته‌ام؟ آیا نویسنده وروزنامه‌نگار به‌حدی سیاست‌زده است که خودسوزی کارگر شهرداری را بابت نپرداختن حقوق و مزایایش به جای آنکه صنفی تلقی کند، امری سیاسی می‌داند؟ فرقی نمی‌کند و بند تقصیر را از گردن بازیگران به ظاهر سیاسی‌کار شهر برنمی‌دارد. چرا؟
کارگر آبادانی در روز۳۱ اردیبهشت درحالی خود را به دست شعله‌های آتش سپرد که فقط ده روز قبل از آن، شهردار آبادان از کاهش درآمدهای پایدار شهرداری و نداشتن توان پرداخت حقوق کارکنان سخن گفته بود. آماری که شهردار قبل ازخودسوزی «ضامن آذربایجانی» و آمارهایی که معاون او درباره اوضاع بد مالی شهرداری دو روز بعد از خودسوزی کارگر شهرداری اعلام کرد به‌قدری تکان‌دهنده و گویای وضعیت نابسامان شهرداری آبادان است که خواننده ناخودآگاه فقط می‌تواند به روزشمار سرریز شدن کاسه صبر بقیه کارگران فکر کند.
ضامن آذربایجانی قربانی چیست؟ آیا او قربانی ۴۵ اداره‌ای است که سال‌هاست عوارضشان را به شهرداری پرداخت نکرده‌اند یا مدیران داخلی مجموعه شهرداری آبادان که بدون درنظر گرفتن اعتبارات و با آگاهی از مشکلات ریز و درشت شهرداری در یک اقدام جنجالی و پر سروصدا، یک منطقه به مناطق سه‌گانه تحت پوشش شهرداری اضافه کردند و حالا آن را با بیش از ۶ میلیارد تومان بدهی منحل کردند؟ آن هم در حالی که کارکنانش درهفت ماه گذشته بدون بیمه، شجاعانه (شما بخوانید با ترس و لرز) بر سر کار حاضر شدند وهزینه‌های درمان خود و خانواده را از جیب خالی پرداخت کرده‌اند؟ یا نه، قربانی شهرداری که عده‌ای به امید رفتنش به بهارستان هر روز او را به افتخاراتی چون شهردار نمونه استان خوزستان درعرصه حمایت از ورزش، شهردار برتر ایران در عرصه مدیریت بحران، مدیریت شهرسازی و شهر الکترونیک و مدیر برتر ارتباط‌گستر استان و…نائل کردند و به ذی‌حسابی دستگاه متبوعش لقب نمونه دادند و در نهایت نشان لیاقت و افتخار را با دستان رییس شورای شهر به یقه کت خاکستری‌اش چسباندند؟
ضامن آذربایجانی به عنوان نماد سوخته کارگران شهرداری، قربانی بازی‌های سیاسی کسانی است که در طی چند سال گذشته سعی کردند با استخدام‌های بی‌رویه و پُرحدیث (در یک مورد استخدام بالغ برصد نفر درشهرداری با یک نام خانوادگی مشترک) برون‌سپاری‌های کارشناسی‌نشده، نیمه‌کاره رها کردن پروژه‌ها، افتتاح و راه‌اندازی پروژه‌های پرخرج بدون توجیه اقتصادی و فنی، پروپاگاندای شخصی ازجیب شهرداری و… این نهاد را به جایگاهی برای کسب آرای تضمینی برای رسیدن به بهارستان و شورای شهر و فربه کردن مافیای زمین‌خواری تبدیل کنند.
آخر چطور می‌شود نمونه شدن ذیحسابی شهرداری آبادان در پنج-شش سال گذشته را با درخواست امروز شورای شهر برای تعیین و به‌کارگیری یک حسابرسی مستقل به‌منظور رسیدگی به دخل‌وخرج‌های بدون سند شهرداری توجیه کرد و پای سیاست را به میدان شهرداری نکشید؟
چطور ممکن است رقم‌هایی همچون اختصاص ۱۰۰ میلیارد تومان برای تقویت زیرساخت‌ها به‌دست منطقه آزاد اروند و رقم صادرات بالای یک میلیون دلاری منطقه درسال ۹۶ را در کنار بدهی ۶۰ میلیارد تومانی شهرداری به تامین اجتماعی (با درنظر گرفتن ۱۰ ماه بیمه عقب‌افتاده کارکنان آتش‌نشانی) قرار داد و چهره آشفته و جنگ‌زده شهر را با آن جمع زد و به علامت سوال سیاسی نرسید؟
خودسوزی ضامن آذربایجانی آژیر خطری بود که به صدا درآمد اما ازهیچ مقام مسئولی صدایی بلند نشد. شاید این یعنی اینکه آقایان مسئول مسئولیت‌هایی مهم‌تر از مدیریت شهر دارند که برایشان آتش در جان کارگر آبادانی تا این اندازه بی‌اهمیت است.»


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست