رسوایی «الکساندر بنالا» دستیار ماکرون:
افشاء شدن گوشهای از واقعیت جهان آزاد سرمایه داری
عظیم هاشمی
•
لوموند روز چهارشنبه اعلام کرده بود که در بازبینی فیلمی منتشره از جریان تظاهرات ۱ می در پاریس، «الکساندر بنالا» از مقامات کاخ الیزه را در حال ضرب و شتم یک معترض شناسایی کرده است. دراین فیلم که چه بسا از میان صدها نمونه دیگر از بایگانی بیرون آوردهاند یک چیز روشن است و آن اینکه چنین تهاجمی ادامه منطقی همان تهاجمی است که خود مکرون اززمان نشستن بر صندلی ریاست جمهوری در دستور کاری دولت قرار داده
...
انتشار فیلمی از مهد دموکراسی بورژوایی فرانسه ،مبنی بر اینکه رئیس محافظان ودستیار والا مقام جناب رئیس جمهور در روز اول ماه مه لباس وکلاه رزم برخود پوشانده تا بتواند باتمام نیرو برمعترضین در محاصره پلیس یورش بیاورد **گویای این واقعیت می باشد که درونمایه سرمایه داری چیست.
این فیلم به واضح ترین شکل نشان می دهد که حافظان نظم سرمایه داری و مزدوران مرتبط با دستگاه دولت چنانچه فرصتی پیدا کنند از هیچ اقدام سرکوبگرانه ای فرو گذاری نخواهند کرد .
اگر جریانات وافراد فعال و کنشگران اجتماعی ضد نظم موجود همواره بر این نکته پای می فشارند که صرفنظر از اینکه کدام حزب و یا داروددسته ای قدرت دولتی را دراختیار خود قرار دهد سرکوبگری شیوه تمامی آنها است، چراکه اولویت اصلی وفصل مشترک آنها این میباشد که با هر وسیله ممکن نظم موجود را حفظ نمایند . نه تنها حفظ نمایند و آنرا از تعرض توده ها حفاظت نمایند بلکه در این تلاش میباشند تا امکانی فراهم آورند برای تهاجما ت بیشتر به دستمزد بگیران. در معرض دید همگان قرار گرفتن چنین فیلمهایی تائیدی دوباره است بر آن گفتهها!
صرفنظر از نیت انتشار دهندگان فیلم تهاجم الکساندر بلانا*** که در جریان انتخابات ریاست جمهوری مسئولیت خطیری درستادهای انتخاباتی مکرون بر عهده اش بوده است و به همین علت است که مکرون پس از انتخاب شدن اورا به عنوان دستیارو رئیس تیم حفاظتی خود به کاخ الیزه میبرد تا پاداش مناسبی به اوداده باشد. اما دراین فیلم که چه بسا از میان صدها نمونه دیگر از بایگانی بیرون آوردهاند یک چیز روشن است و آن اینکه چنین تهاجمی ادامه منطقی همان تهاجمی است که خود مکرون اززمان نشستن بر صندلی ریاست جمهوری در دستور کاری دولت قرار داده است . دستور کاری که البته ادامه کار پیشینیان است اکنون دستگاههای مختلف بورژوازی فرانسه درصدد ماستمالی نمودن قضایامی باشند، دوهفته مرخصی فرستادن جناب محافظ و فقط طرح این پرسش که چراکلاهخود پلیس بر سر گذاشته و غیره بجز انحراف افکار عمومی برای قلب ماهیت واقعی موضوع ،چیز دیگری نیست. این چنین قلب ماهیت کنندگانی در تلاشند .تا این سوال اساسی درسایه قرار گیرد که اصولاً چرا چنین تهاجماتی ازجانب پلیس ودستگاههای مختلف حکومتی سارماندهی می شود . البته هدف ارگانهای بورژوازی چه در کسوت قاضی خود راآراسته کرده باشند چه با نشانههای لژیونیست بر سینه ظاهر شوند و یا کلاهخود بر سرگذارند مشخص و یکسان است. هدف حفظ نظم موجود به هر قیمت است! روزی سرکوب بیرحمانه مردم بپا خاسته الجزایربود،روز دیگر مشارکت در تهاجم به یو گسلاوی وافغانستان وعراق ولیبی وغیره یا فراهم نمودن زمینههای کشتار در کیگالی بود. اینها همگی ادامه منطقی سرکوبها وتهاجما تی است که کوتاه زمانی پس از انقلاب رخ داد و بسیاری انسانها مانند مردم هائیتی حتا بجرم خواندن سرود مارسیزمورد حمله وتهاجم حاکمان ضد انقلابی و تازه نفس قرارمی گرفتند . اکنون که علاوه بر همان اقدامها، شاهد اوجگیری شدت تهاجم و سرکوب در خیابانهای فرانسه درمقاطع مختلف هستیم آیا یک فعال کارگری یا یک کنشگر اجتماعی و معترض آگاه میتواند تعبیری جز این داشته باشد که چنین تهاجماتی برای این صورت میگیرد تا خدای نخواسته کمون دیگری رخ ندهد یا ماه مه 68 دوباره از راه نرسد؟
هرانسانی که دل در گرو نظم موجود نبسته باشد می داند که فرانسه تافته جدا بافته ای از سایر کشورها نیست و بخوبی متوجه این نیز هست که اگر چرکین پیکربورژواها از آلمان تا آمریکا واز انگلیس تا روسیه وچین وغیره در معرض دید قرار گیرند سیاهه بالا بلندی در جلو چشمانمان قرار خواهند گرفت . اما آنچه اکنون مهم است اینکه طبقه کارگر فرانسه در حال حاضر چه عملکردی از خود نشان میدهد، آیا اجازه خواهد داد که مکرون هر کاری میخواهد بکند تا زمانی که جایش با همچون خود ی یا اولاند دیگری یا لوپن مانندی-مشابه آنچه اخیراً در ایتالیا اتفاق افتاد- تعویض گردد؟ یا اینکه در این راه تلاش میکند که برای یکبار هم که شده با رزمندگی کارگر آگاه امروزی به تقابل با تمامی اشکال سرمایه داری بر خیزد
آنچه در این فیلم دیده میشود نه برای اولین بار ونه آخرین بار است که رخ می دهد و بدون شک در
آرشیوهای ژورنالیسم همیشه «آزاد» صدها نمونه از آن وجود دارد و در مقاطعی خاص آنهم بنا به مصالحی در معرض دید عموم گذاشته می شود. اما آنچه که طبقه کارگر میتوانداز آن بیاموزد اینکه چکار میتوان کرد تا چنین تهاجماتی نه بصورت عریان ونه بصورت مخفی انجام نشود وبتوان در جهتی سیر نمود تا بشریت در جامعهای آزاد زندگی کند؛ جامعه ای که بتواند استوار بماند، آنچنان استواری که در آن طبقه کارگر خویشتن خویش را نفی نماید. نفی خویشتنی که مرگ طبقه کارگر نیز در پی آورد . مرگی که ارمغان آور زندگی واقعی برای انسان قرن بیست ویکمی باشد
اگرفیلم را در کنار آنچه درونزوئلا، مصر، نیکاراگوا، عراق وترکیه ، و...جاری است قراردهیم هشدار
واقعی به کارگران معترض ایران نیز میتواند باشد. این هشدار که چنانچه تغییری اساسی در ساختار نظم موجودسرمایه داری ایران انجام نشود بجای همین سرکوبگران فعلی- که اکنون از همه سوو بالاخص از جانب توده ها در محاصره قرارگرفته است- دارو دسته جانشین شده بازهم دیر یا زود همین شیوهها بکار خواهند بست که در فرانسه و نیکاراگوا ومصروترکیه و عراق و خود جمهوری اسلامی شاهد آن هستیم. آیا برای دچار نشدن به چنین وضعیتی راهی بجز مشارکت آگاهانه دراعتراضات روبه رشد فعلی و تشکیل تشکل های مستقل وپایدار طبقاتی کارگران از درون همین اعتراضات برای در هم شکستن نظم موجود و به دست گرفتن تمامی امورتوسط طبقه کارگر راه دیگری وجود دارد؟ راهی که بتواند به چنان مرحلهای ارتقاء یابد که نه تنها مانع فرو غلتیدن دوباره جامعه به دیکتاتوری گردد بلکه تضمین کننده ی پایداری دموکراسی وآزادی نیز باشد. در چنین حالتی است که میتوان امید واربود آن شکستهای متعددی که طبقه کارگربارها به آن دچار شد ه است بار دیگر رخ ندهد.
فیلم Alexandre Benalla
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید: