سمیر امین یکی از متفکران برجسته ی چپ درگذشت
•
سمیر امین، یکی از برجستهترین اندیشمندان سپهر نقد اقتصاد سیاسی و یکی از پیگیرترین منتقدان نظام سرمایهداری جهانی، روز یکشنبه در سن ۸۷ سالگی در پاریس درگذشت.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲۱ مرداد ۱٣۹۷ -
۱۲ اوت ۲۰۱٨
روز یکشنبه ۱۲ اوت، سمیر امین یکی از سرشناس ترین چهره ی چپ در جهان و یکی از برجسته ترین نظریه پردازان منتقد نظام سرمایه داری در سن ٨۷ سالگی در پاریس درگذشت.
خبردرگذشت امین در رسانه های جهانی و از جمله مطبوت جهان عرب بازتاب گسترده ای داشت. روزنامه های مهم مصر، لبنان، تونس، در صفحه اول خود با انتشار عکس و شرح زندگی سمیر امین خبردرگذشت وی را منعکس کردند. سایت "نقد" با انتشار مطلب ویزه ای با عنوان" دربزرگذاشت سمیر امین" نوشت:
«سمیر امین، یکی از برجستهترین اندیشمندان سپهر نقد اقتصاد سیاسی و یکی از پیگیرترین منتقدان نظام سرمایهداری جهانی، امروز درگذشت. او در سال ۱۹٣۱ در قاهره به دنیا آمد. پدرش مصری و مادرش فرانسوی بودند. هر دو پزشک. دورهی دبیرستان را در مدرسهی فرانسوی در شهر پورت سعید طی کرد. در ۱۹۴۷ برای تحصیلات دانشگاهی به فرانسه رفت. در ۱۹۵۷ با تزی زیر عنوان «انباشت سرمایه و توسعه نیافتگی» به رتبهی دکترای اقتصاد رسید. دغدغهی هموارهی امین دشواریهای مردم نیمکرهی جنوبی و راهکارهای رهایی از فقر و سلطه بود. با نام امین، نظریهی «مرکز/ پیرامون» گره خورده است. به یاد سمیر امین و در بزرگداشت او، بخش بسیار کوتاهی از گفتگوی او با «رُن آگوستین»، رئیس فراکسیون احزاب چپ در پارلمان اروپا را در اینجا نقل میکنیم. – «نقد»
سمیر امین: سرمایهداری صرفاً نظامی جهانی نیست؛ سرمایهداری را باید در بنیاد خویش، نظامی امپریالیستی دانست. هر مرحله از تکوین و پویش این نظام تأثیری قطبیکننده داشتهاست، به این معنا که همواره تضادهایی بین مراکز امپریالیستیِ سلطهگر و پیرامونهای تحت سلطه پدید آورده و به آن ژرفا بخشیدهاست: ادغامِ کمابیش تمامیِ فعالیتهای اقتصادی در زنجیرهای از انحصارات چندملیتی و تمرکز مهار ذخایر پراکنده در سراسر جهان و مناسبات مالکیت در دستان یک اولیگارشیِ امپریالیستیِ مشترک، همانا سهگانهی آمریکا، اروپا و ژاپن.
نظامی دولتی که تحت سیطرهی سرمایهی آمریکایی است و به کمک آن بورژوازی آلمان موضعی هژمونیک در زیرسیستمِ اروپایی بهدست آوردهاست. تناقضات سیاستهای روزمره تنها بیان منافع پارهوارِ متفاوتی هستند و ما نباید چشممان را بر ساختارهای تعینکنندهی قدرت که پسِ پشتِ این سیاستها قراردارند، ببندیم.
انحصار فزایندهی قدرت سیاسی و اقتصادی در دستان دارودستهای کوچک (حدود چندهزار نفر) در مدت زمانی نسبتاً کوتاه بین ۱۹۷۵ و ۱۹۹۰، پرشی کیفی داشتهاست. با این پرش، فرآیندی به پایان رسیدهاست که در آن رقابتهای کهنه بین قدرتهای امپریالیستی بهوسیلهی مجتمعی از نظام دولتی امپریالیستی جایگزین شدهاست، نظامی که تنها امکان برای حفظ و تحکیم سیطرهی نظام امپریالیستی بر پیرامونها (٨۵ درصد جمعیت جهان) است. این سیطره در پنج سطح اِعمال میشود:
مهار پیشرفتهترین تکنولوژیها،
دسترسی به منابع طبیعی کرهی زمین،
نظام مالی و ارزیِ بینالمللی،
نظامهای ارتباطی و رسانهای،
و سلاحهای کشتار جمعی.
سرمایهداری به نقطهای رسیدهاست که زائد شدهاست. گواه آشکار این مدعا این است که برای بقای خویش به مهار نظامیِ سراسر کرهی خاکی نیازمند است. »
|