سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

جبهه جمهوری خواهان: حول کدام راهبرد سیاسی و برای پیشبرد کدام سیاست؟


اکبر سیف


• آن جبهه ای از جمهوری خواهان می تواند پاسخگوی این مرحله از حیات جامعه مان باشد که سیمای سیاسی اش با گذار قطعی از نظام جمهوری اسلامی و جایگزینی آن با نظامی دموکراتیک و عادلانه، مبتنی بر تفکیک دین و دولت و در شکل جمهوری رقم بخورد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۲ مرداد ۱٣۹۷ -  ۱٣ اوت ۲۰۱٨


بنابه دعوت «همبستگی برای جمهوری ایران» و در جریان برگزاری چهارمین همایش سراسری روزهای سوم و چهارم ماه اوت، پانلی حول موضوع «شرایط ایران و ضرورت تشکیل جبهه جمهوری خواهان- چالش ها و موانع» برگزار شد. متن زیر بازنویسی طرح بحثی است که قرار بود از سوی نگارنده در آن پانل به بحث گذاشته می شد ولی به دلیل کمبود وقت طرح کامل آن میسر نگشت که بمنظور اطلاع منتشر می شود.

یکم- جمهوری خواهان پراکنده اند. تشکیل جبهه وسیع جمهوری خواهان ایران، بخصوص در شرایط بحرانی امروز جامعه مان، ضرورتیست انکارناپذیر. اما تشکیل جبهه امری ارادی نیست و با چالش ها و موانع متعددی روبرو می باشد. علاوه بر عامل سرکوب و اختناق قرون وسطائی حاکم بر کشورمان که راه را یر فعالیت سیاسی آزادانه جمهوری خواهان و دیگر مخالفین سیاسی نظام بسته است عوامل مهم دیگری نیز نقش دارند. جمهوری خواهان طیف متنوعی را در بر می گیرند. آنها از سه خانواده بزرگ چپ و نهضت ملی و دین باوران لائیک و سکولار برآمده اند و هر کدام تاریخ خاص خود را دارند و از سنت های متفاوتی برخوردارند. علاوه بر این مثل سایر جریانات اپوزیسیون از مشکل گروه گرایی بی نصیب نمی باشند. وجود پاره ای اختلافات سیاسی که گاه از اهمیت راهبردی برخوردار می باشند معضل دیگر آنهاست. اگر در زمینه غلبه بر موانع دسته اول، یعنی گذشته و تبار متفاوت، و زبان و ادبیات متفاوت و نیز گروه گرائی شاهد پیشرفت هائی در پی پیشبرد یک رشته گفت وگو ها و همکاری ها هستیم اما در زمینه اختلافات سیاسی چنین نیست. همین اختلافات سیاسی هستند که در بحث جبهه جمهوری خواهی بطور طبیعی این پرسش محوری که «جبهه به چه منظور؟ حول کدام راهبرد سیاسی و برای پیشبرد کدام سیاست؟» را پیش می کشند.

در توضیح بیشتر باید گفت تا آنجا که به مقوله جمهوری در مفهوم مدرن، امروزین و تجربه شده اش بر می گردد در میان طیف متنوع جمهوری خواهان تفاهم وجود دارد. اختلافات بر سر مسائل مشخص سیاسی و قبل از همه بر سر ارزیابی از جمهوری اسلامی و نحوه برخورد بدان متمرکز می باشد. این اختلافات که در این یا آن جریان جمهوری خواه وجود دارد در برخی موارد تا بدانجا پیش می رود که حضور توام و در آن واحد طیفی از گرایشات که یک سر آن در اپوزیسیون و سر دیگر آن در پوزیسیون قرار دارد را در برمی گیرد! بی جهت نیست که برخی گروه های جمهوری خواهی منسوب به اصلاح طلبی یا دنباله روی از اصلاح طلبان تلقی می شوند. این پدیده، در محدوده هائی، سبب مخدوش کردن سیمای سیاسی جمهوری خواهان بمثابه نیروئی آلترناتیو که خواستار گذار قطعی از جمهوری اسلامی به نظامی دموکراتیک و عادلانه با ساختار سیاسی جمهوری می باشند شده است. شفافیت بخشیدن به سیمای سیاسی جمهوری خواهان، بخصوص در اوضاع حساس و پرتلاطم کنونی ایران، مقدم ترین مسئله ایست که در مقابل جمهوری خواهان ایران قرار دارد.

در همین راستا و در توضیح شرایط کشور است که جمهوری خواهان در ارزیابی از گذشته مناسب است که با صدای بلند اعلام دارند: با شکل گیری نظام دینی- ایدئولوژیک تحت رهبری آقای خمینی بنام جمهوری اسلامی در میهن ما، فاجعه ای تاریخی در ایران اتفاق افتاده است! با وقوع این فاجعه، میهن ما در همین چهل ساله گام ها به عقب رانده شده است. حیات جمهوری اسلامی و بیلان میهن بربادده آن مترادف است با یکی از سیاه ترین دوره های حیات جامعه ما. بخش بزرگی از مردم بنا بر تجربه بدرستی چنین فکر می کنند. و چنین خواهد بود قضاوت آیندگان نسبت به این دوره از حیات سیاسی جامعه ما. اوضاع در ایران به شدت رو به تغییر دارد. مطالبات جنبش در سطح جنبش هشتاد و هشت و رای من کو؟ توقف نکرده و در پی خیزش دی ماه به جلو رفته است. بحران های نظام به مرحله خاصی فرا روئیده اند و هر دم بیش از قبل خصلت کنترل ناپذیری پیدا می کنند. شواهد نشان از آغاز روند فروپاشی جمهوری اسلامی در هیئت کنونی اش دارند. اما فروپاشی احتمالی نظام، برخلاف تبلیغات طرفداران نظام، به مفهوم فروپاشی ایران نیست. برخلاف همه ادعاهای اصلاح طلبان حکومتی و غیرحکومتی، این جمهوری اسلامی است که با شتابی باورنکردنی کشور را بسوی فروپاشی سوق داده و می دهد. و اتفاقا راه جلوگیری از فروپاشی ایران، برکناری نظام قرون وسطائی حاکم و جایگزینی آن با نظامی دموکراتیک، عادلانه و بدور از تبعیض است. ضرورت تشکیل جبهه وسیع جمهوری خواهان ازجمله از چنین ضرورت هائی ناشی می شود.

بنابر این آن جبهه ای از جمهوری خواهان می تواند پاسخگوی این مرحله از حیات جامعه مان باشد که سیمای سیاسی اش با گذار قطعی از نظام جمهوری اسلامی و جایگزینی آن با نظامی دموکراتیک و عادلانه، مبتنی بر تفکیک دین و دولت و در شکل جمهوری رقم بخورد. جبهه ای که با توجه به درس های انقلاب بهمن، برکناری جمهوری اسلامی را با تکیه بر جامعه مدنی، نافرمانی مدنی، با تکیه بر اعتصابات و تظاهرات خیابانی و بسته به شرایط با توسل به وسائل دموکراتیک نظیر درخواست برگزاری انتخابات آزاد و رفراندوم پیش ببرد. جبهه ای که نظر بر مسدود شدن همه راه های تعامل، اصلاح، تحول و تغییرجدی در سطح جامعه و ساختار سیاسی قدرت، از لزوم انقلاب آرام و مسالمت آمیز طرفداری کند. بدین ترتیب، اتخاذ شیوه های مبارزاتی مسالمت آمیز و خشونت پرهیز، جزئی مهم از هویت سیاسی چنین جبهه ای بشمار می رود. به همین سیاق است مخالفت قطعی با دخالت نظامی قدرت های خارجی. در این باره نیزبه همان ترتیب که مخالفت با جمهوری اسلامی نمی تواند توجیه کننده طرفداری از دخالت نظامی خارجی باشد، مخالفت با دخالت خارجی نیز به هیج وجه توجیه گر نزدیکی به جمهوری اسلامی یا حمایت از آن نیست و نمی تواند باشد؛ وجود تمایلات انحرافی در هر دو سوی پیشگفته در میان برخی از گرایشات جمهوری خواهی واقعیتی است که می باید فارغ از مصالح زودگذر سیاسی یا تمایلات گروه گرایانه، به شکل علنی و به گونه ای شفاف به نقد کشیده شوند.

اما از سوی دیگر نگاهی کوتاه به مواضع جمهوری خواهان نشان می دهد که گرایش دیگری وجود دارد که بیش از آنکه سیمای سیاسی خود را با گذار از جمهوری اسلامی توضیح دهد در همسوئی با جریانات اصلاح طلب، اعم از حکومتی یا غیرحکومتی و مذهبی یا غیرمذهبی، با ایجاد اصلاحات یا تغییرات یا تحولاتی درون نظام حاکم توضیح می دهد. این گرایش، که خود طیف گونه است، اگرچه بدرستی دخالت نظامی قدرت های خارجی را محکوم می کند ولی بگونه ای برخورد می کند که مسئله گذار از جمهوری اسلامی به حاشیه رانده شود. گویا که طرف عمده جنبش مبارزاتی مردم ایران نه جمهوری اسلامی، که دولت آقای ترامپ و متحدین او در منطقه می باشند. این گرایش همپا با اصلاح طلبان حکومتی و غیرحکومتی با دامن زدن به روحیه سوریه هراسی و با مترادف دانستن انقلاب با خشونت و قهر و جنگ داخلی، گاه در مقابل رادیکالیزه شدن جنبش رو به گسترش مردم برای گذار از جمهوری اسلامی از طریق انقلاب آرام و مسالمت آمیز موضع می گیرند. این دوستان برای توجیه مواضع خودگاه تا آنجا پیش می روند که در همسوئی با اصلاح طلبانی که همه هم و غمشان حفظ نظام دینی- ایدئولوژیک حاکم است، همه نیروهای خواهان برکناری نظام ج ا را تحت عنوان جریانات سرنگون طلب و برانداز یک کاسه می کنند. حقیقت این است که راهبرد گذار از جمهوری اسلامی از طریق انقلاب آرام و مسالمت آمیز به اتخاذ یک رشته راهکارها منجر می شود و راهبرد اصلاح و تغییر و تحول نظام ج ا به رشته راهکارهای دیگر.

این دو گرایش در اغلب گروه بندی های جمهوری خواه تواما و به نسبتی البته متفاوت حضور دارند. در برخی از آنان یک گرایش دست بالا دارد و در برخی دیگر مباحثات موجود هنوز به نتیجه نرسیده است و در نتیجه مبهم گوئی و دوپهلو گوئی و گاه اتخاذ مواضع متناقض برجستگی می یابند.

همانطور که قبلا اشاره شد جمهوری خواهان دموکرات ایران طیفی وسیع از جریانات سیاسی برخواسته از سه خانواده بزرگ چپ، نهضت ملی و دین باوران لائیک و دموکرات را در برمی گیرند. مرزبندی اینان با بخش های دیگر اپوزیسیون، نظیر سلطنت طلبان و مجاهدین خلق و جریانات چپ غیردموکرات روشن است و از اهداف برنامه ای متفاوت، روش های مبارزاتی و نظام آلترناتیو متفاوت آنان ناشی می شود.

خلاصه کلام این که میهن ما آبستن تحولات بزرگی است. بحران های نظام دینی- ایدئولوژیک و قرون وسطائی حاکم در مسیر کنترل ناپذیری جریان دارند. نان، کار، مسکن، آزادی، امنیت بدل به خواست اکثریت بزرگی از جامعه شده است. تفکیک دین از دولت و عودت ملاها به مساجد به خواستی فراگیر بدل شده است. روندفروپاشی نظام فقاهتی آغاز شده است. جامعه ما در مسیر انقلابی دیگر گام بر می دارد. آینده تحولات ایران ناروشن است و چگونگی آن بسته به عوامل گوناگون دارد. شاه در سال پنجاه و هفت صدای انقلاب را دیر شنید. ولی فقیه و همه طرفداران نظام دینی در ایران نیز گوش شنوا ندارند و در عوالم خود غوطه می خورند. اینان به تبعیت از امام راحلشان و به سیاق چهل سال گذشته به زبان سرکوب و نقض خشن ابتدائی ترین حقوق شهروندی با مردم و مخالفین نظام سخن می گویند. هیچ نشانه ای از عقب نشینی جدی از سوی رژیم و گشایش اساسی در فضای سیاسی به چشم نمی خورد. در میان اصلاح طلبان حکومتی شکاف افتاده است. بخشی از آنان بدرستی به ضرورت گذار از نظام رسیده اند و قدم در مسیر جمهوری خواهی نهاده اند. اینان جمهوری خواهند و در اپوزیسیون جمهوری خواه قرار دارند. بخش بزرگی از اصلاح طلبان سابق کماکان در تردید بسر می برند؛ و بخش بزرگ دیگری از آنان همراه با مهره هائی از نظام نظیر خاتمی و رهبران کارگزاران و مجاهدین انقلاب اسلامی، با شیوه های گفتاردرمانی وعده های کلی و نیم بند در تقابل با جنبش روبه رشد مردم قرار گرفته اند و در تکاپو برای حفظ نظام ج ا و تداوم عمرنکبت بار آن هستند و... اما گذار از نظام جمهوری اسلامی به خواستی فراگیر بدل شده است. جمهوری خواهان ایران با شفافیت بخشیدن به سیمای سیاسی خویش و غلبه بر پراکندگی های موجود و گسترش صفوف خود، می توانند همراه با مردم ایران و در جریان مبارزات جاری مردم، گامی درخور در تحولات آتی جامعه ایران بردارند.

اکبر سیف - یکشنبه ۱۲ اوت ۲۰۱٨


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست