سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

از "دایره مینا" تا تاسیس سازمان انتقال خون


• داریوش مهرجویی و غلامحسین ساعدی با ساختن فیلم "دایره مینا" در سال ۱۳۵۳، فکر تاسیس سازمان انتقال خون کشور را کلید زدند. فیلم‌نامه دایره مینا اقتباس از داستان -آشغالدونی- از مجموعه داستان‌های گور و گهواره نوشته ساعدی است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۵ شهريور ۱٣۹۷ -  ۲۷ اوت ۲۰۱٨



 
داریوش مهرجویی در نشست تخصصی فیلم «دایره مینا» درباره ساخت فیلم «دایره مینا» که موضوعی درباره انتقال خون دارد، بیان کرد: ما می‌خواستیم نسبت به مساله کمبود خون آگاهی ایجاد کنیم زیرا در آن زمان مردم از این کار می‌ترسیدند و شرایط به گونه‌ای بود که از معتادان خون می‌گرفتند اما با این اوصاف از اکران این فیلم جلوگیری و برای چند سال توقیفش کردند، تا اینکه گفتند: اگر این حرف دروغ است، بروید او را بگیرید و محاکمه‌اش کنید، اگر راست است بروید و خودتان را درست کنید.

به گزارش ایسنا نشست تخصصی فیلم «دایره مینا» با موضوع انتقال خون در بخش کلاسیک جشنواره فیلم سلامت با حضور داریوش مهرجویی کارگردان این اثر، دکتر علی اکبر پورفتح الله رئیس سازمان انتقال خون، دکتر عباس صداقت مدیر کل دفتر برنامه ریزی و جذب سازمان انتقال خون، جواد طوسی و پرویز جاهد منتقد، عصر چهارم شهریورماه در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.

داریوش مهرجویی با حضور در این نشست، در پاسخ به این سوال که دغدغه ساخت این اثر از کجا آغاز شد، گفت: یکی از دوستان من که در شهر شیراز زندگی می‌کرد و پزشک بود، یک‌روز به من تلفن زد و گفت می‌خواهم‌ چیزهایی را درباره مساله مراکز انتقال خون که از معتادین خون‌ می‌گیرند به تو نشان دهم. خیلی وضعیت بدی است و باید به طریقی این اتفاق منعکس شود. من هم بعد از صحبت‌ کردن با او و همچنین دیدن برخی از این مکان‌ها تحت تاثیر قرار گرفتم. هدف ابتدایی این بود که یک فیلم مستند بسازیم اما دیدم‌ که مساله بسیار بدتر از آن است که مستند شود. در این‌ میان با رییس شیر و خورشید سرخ آشنا شدیم که او اطلاعات زیادی درباره مافیای خون فروشان به ما داد و گفت که شخص خاصی پشت این ماجرا وجود دارد و به کسانی که پول احتیاج دارند مانند معتادین، با گرفتن خون، پول می‌دهد.

این هنرمند ادامه داد: رییس شیر و خورشید سرخ ما را به دیدن مکان‌هایی که این افراد جمع می‌شدند برد که ما هم البته از همین لوکیشن‌ها برای فیلم استفاده کردیم که بسیار مخوف و ترسناک هم بود. بر اساس همین قضایا تصمیم گرفتیم تا فیلمی داستانی را بسازیم. در همین میان ساعدی با من تماس گرفت و گفت که داستانی درباره بیمارستان نوشته است و می‌توان در آن، این قصیه را هم جا داد. آن داستان درباره همین پدر و پسر بود که به بیمارستان می‌آیند و مساله خون فروشی و دیگر مسائل جانبی آن به فیلم‌نامه اضافه شد. سپس فیلمنامه را به وزارت فرهنگ و هنر آن زمان دادیم اما آنها بسیار عصبانی شدند و گفتند اجازه نمی‌دهیم و جلویش را گرفتند. ما سعی کردیم از طریق بهمن فرمان‌آرا اجازه این کار را بگیریم. به هر حال این کوشش ما به ثمر رسید البته سه سال توقیف بودیم. خود فیلمنامه را وقتی ارائه دادیم این توقیف آغاز شد. دکتر اعلا تنها کسی بود که در جلسات همیشه از من دفاع می‌کرد و بر ضرورت ساخت این فیلم تاکید داشت و می‌دانست که واقعا این قضایا وجود دارد.

مهرجویی اضافه کرد: حدود ۷،۸ ماه طول کشید تا فیلمنامه مجوز گرفت و ما شروع به ساخت فیلم کردیم بعد از آنکه ساخت فیلم تمام شد باز هم توقیف شدیم. در این مسیر سر و کارمان به دکتر اقبال که رئیس نظام پزشکی آن دوره بود افتاد. یک روز به دیدار او رفتیم. او که انگار قرص آرام بخش خورده و روی صندلی خود تکیه داده بود رو به من گفت: تو آبروی ما را بردی. فیلم تو مثل این می‌ماند که تو یک هتل درجه یک داری و به جای اینکه مدرن بودن آن را نشان دهی به سراغ پشت آشپزخانه و ریخت و پاش‌های آن رفته‌ای! من جواب دادم که ما می‌خواستیم نسبت به مساله کمبود خون آگاهی ایجاد کنیم زیرا در آن زمان همه از این کار می‌ترسیدند. او هم پاسخ داد که تو باید مثلا نشان می‌دادی که کسی حالش خراب است، یک شیشه خون به او تزریق می‌کنند و او بعدش سرحال می‌شود. اما من در جواب گفتم که این چیزی که شما گفتید دو دقیقه می‌شود و فیلم نیست.

کارگردان فیلم سینمایی "دایره مینا" با اشاره به اینکه "قضیه توقیف این اثر به دست شاه هم رسید" بیان کرد: شاه بعد از دیدن چند دقیقه از فیلم گفته بود که اگر این حرف دروغ است بروید او را بگیرید و محاکمه‌اش کنید، اگر راست است بروید و خودتان را درست کنید. که البته فهمیدند اتفاقات درست و واقعی بوده و به من کاری نداشتند و بعد از سه چهار سال توقیف در جشن هنر شیراز این‌ فیلم به نمایش درآمد، از آن استقبال شد و طلسم نمایش آن شکسته شد. بعد هم به قضایای آزادسازی آثار توقیف شده و نامه کارتر به ایران خورد و اجازه اکران پیدا کرد. استقبال بسیار خوبی هم از آن شد و سالن‌هایش همیشه پر بود و تبدیل به یکی از فیلم‌های پرفروش زمان خودش شد و در فستیوال‌های مختلف هم‌ جایزه گرفت.

او افزود: شخصیت دکتر داوود زاده در فیلم که بهمن فرسی آن را بازی می‌کرد، برگرفته از دکتر علا بود. شخصیت دکتر سامری نیز برگرفته از شخصیت دکتر گیلانی بود که البته من او را زیاد نمی‌شناختم و پزشک شناخته شده‌ای نبود. برای ساخت این فیلم جیب مدیر تهیه ما علی نقی کنی همیشه پر از تریاک بود و وقتی معتادان سر صحنه سر و صدا به راه می انداختند، به آنها تریاک می داد تا آرام شوند و بگذارند فیلمبرداری کنیم. بنابر این ما از همان معتادان واقعی استفاده کردیم.

مهرجویی با تاکید بر اینکه "فیلم «دایره مینا» به شکل غیرمستقیم باعث شد که سازمان انتقال خون در ایران تاسیس شود" اظهار کرد: در مورد فیلم «بمانی» نیز این کار را کردم. در این فیلم خودسوزی دختران و زنان را نمایش دادم. برای ساخت این فیلم هم مشکلاتی داشتیم و البته پروژه بعدی من نیز به موضوع سلامت تاکید دارد. من طرفدار مساله هنر برای هنر نیستم و می‌خواهم هنرم نقش سازنده در جامعه داشته باشد تا هم برای مخاطب جذاب باشد و هم به او اطلاع رسانی کند. تاثیر فیلم «بمانی» به طوری بود که میزان خودسوزی‌ها را به ۵ تا ۶ بار در ماه کاهش داد در حالی که پیش از آن بسیار زیاد بود.


مهرجویی همچنین گفت: من سه فیلم کوتاه و کلیپ هم در مورد انتقال خون ساختم. اما فکر نمی کنم قابل نمایش باشند چون کارمندان آن موقع دخترانی بودند که حجاب جامعه امروز را نداشتند و فکر نمی‌کنم هم فعلا قابل نمایش باشد. خوشبختانه «دایره مینا» یکی از پرطرفدارترین فیلم‌های من بخصوص در خارج از کشور بود. برای من خیلی حیرت آور است که فیلمی با این موضوع مورد استقبال قرار گرفت با این حال موضوع فروش خون آنقدر وحشتناک است که به اندازه چندین فیلم اکشن می‌تواند بر مخاطب تاثیر داشته باشد.

در قسمت ابتدایی این نشست نیز جواد طوسی و پرویز جاهد به عنوان منتقد و همچنین عباس صداقت مدیر کل دفتر برنامه ریزی و جذب سازمان انتقال خون و علی اکبر پورفتح‌الله رئیس سازمان انتقال خون به بیان نکاتی از این فیلم پرداختند که در ادامه به گزیده‌ای از آن اشاره می‌شود:

جواد طوسی منتقد سینمایی در سخنان بیان کرد: فیلم «دایره مینا» یکی از نمونه‌های شاخص و معتبر گستره سینمای اجتماعی است. اگر ما بپذیریم که همزمان با شکل‌گیری موج نو در اوایل دهه ۵۰ شکلی از سینمای خود جوش ایجاد شده، «دایره مینا» در کنار و هم عرض فیلم‌هایی مانند کندو، گوزن ها، تنگنا و ... قرار دارد. داریوش مهرجویی، خیلی خوب توانسته با دنیای غلامحسین ساعدی و داستان‌های او خود را تطبیق دهد و متن جامعه را به نمایش بگذارد. جنونی که به عنوان عنصر تکرار شونده در آثار قبل از انقلاب مهرجویی می بینیم، در «دایره مینا» هم وجود دارد. در این فیلم به وضوح دغدغه مندی و نگاه پرسشگر و آمیخته با حس را می بینید اما ویژگی بارز این فیلم بیان سهل و ممتنع آن است و بخشی از آن وام گرفته از متن قصه غلامحسین ساعدی است. این فیلم به مدت سه سال توقیف بود و علی رغم این که انگ توقیفی به آن زده بودند، فروش خوبی داشت. هوشمندی مهرجویی در این است که دنیای اجتماعی خود را منفک از فیلمسازان دیگر نشان می‌دهد. در واقع می‌توان گفت فیلم سازان موج نو هرکدام دنیای مستقل خود را نشان می دهند.

پرویز جاهد دیگر منتقد حاضر در این نشست نیز اظهار کرد: فیلمی مثل «دایره مینا» را می توان از زوایای مختلفی نگاه کرد. نویسندگان بزرگی در این فیلم حضور داشتند. همچنین هوشنگ بهارلو یکی از بهترین فیلمبرداران سینمای ایران فیلمبرداری این اثر را به عهده گرفت. الان که بعد از چند سال آن را می‌بینیم، متوجه می‌شویم که این اثر اصلا ساده نیست. تغییرات زیادی در این داستان توسط مهرجویی داده شد به طوری که متن داستان غلامحسین ساعدی را از آن خود کرده است.

جاهد اضافه کرد: فیلم «دایره مینا» از نظر اجتماعی تاثیرات زیادی داشته و منجر به تاسیس سازمان انتقال خون در ایران شد. از این دست فیلمها در سینمای ایران بسیار کم هستند. مهرجویی فیلمی علیه فساد آن زمان می‌سازد و برای همین است و بی‌دلیل توقیف نمی‌شود. آقای مهرجویی دنیای زیرزمینی تهران دهه ۵۰ را نشان داد. این فیلم از این لحاظ یک فیلم رادیکال سیاسی است چون تصاویر را بحرانی نشان می دهد. «دایره مینا» به درون واقعیت می‌رود. گویی نوعی مستند است و با وجود آنکه موسیقی ندارد، در زمانه خودش بسیار پیشرو به حساب می‌آید.

او ادامه داد: در فیلم «دایره مینا» زندگی سیاه و تیره است و انگار کورسوی امید وجود ندارد. دوربین در تاریکی حرکت می‌کند و به گورستان ختم می‌شود. در آن زمان آنقدر خون فاسد به سیستم سیاسی کشور تزریق شده بود که گویی نمی شد آن را نجات داد و فقط به یک انقلاب نیاز بود. در این فیلم به طور مشخص، رویکرد عمیقا مستند را می توان دید. داستانهای ساعدی و فیلمهای مهرجویی هیچ کدام قهرمان محور نیستند. فیلم دایره مینا در واقع یک نوع معصومیت از دست رفته را به تصویر می کشد. سقوط «علی» به وضوح دیده می‌شود و نگاه او در پایان فیلم بسیار پرسشگرانه است.

در ادامه علی اکبر پورفتح الله رئیس سازمان انتقال خون گفت: فیلم «دایره مینا» از اثرگذارترین فیلمها در تاریخ سینمای ایران است. من ۱۰ سال قبل در دوره مدیریت قبلی‌ام به مصر رفتم. در آن زمان دولت سوئیس پنج مرکز بزرگ را در مراکز انتقال خون این کشور احداث کرده بود که بسیار پیشرفته بودند و من بسیار حسرت می‌خوردم که چرا چنین مراکزی در ایران وجود ندارند. اما وقتی وارد این مراکز می‌شدیم، فقط دستگاه می‌دیدیم و هیچ اهدا کننده‌ای وجود نداشت. وقتی من به بیمارستانهای مختلف در مصر می‌رفتم، دقیقا یاد «دایره مینا» می‌افتادم. در آنجا بیمارانی را می‌دیدم که دست من را می‌گرفتند و به زبان عربی التماس می‌کردند که خون بدهم. فقدان سازمان انتقال خون در ایران، در این فیلم کاملا مشهود است و وضعیت خون فروشی را در کشور به تصویر کشانده است. یکی از هوشمندی‌هایی که «دایره مینا» دارد، انتخاب زمان مناسب برای ساخت آن است. در دوران شاه که همه چیز آرام و متمدن نشان داده می شد، «دایره مینا» از سیاهی‌ها پرده برمی‌دارد. همین اتفاق باعث می‌شود سازمان انتقال خون در سال ۵۳ احداث شود.


                                                                ***
فیلم دایره مینا فیلمی ایرانی محصول سال ۱۳۵۳ به کارگردانی داریوش مهرجویی است – این فیلم پنجمین فیلم داریوش مهرجویی و نخستین فیلم رنگی او و دومین کار مشترک او و غلامحسین ساعدی است

این فیلم به مدت سه سال توقیف بود و سرانجام در ۱۳۵۶ پروانه نمایش گرفت و در جشنواره پاریس در ۱۹۷۷ -پاییز ۱۳۵۶- و سپس برلین به نمایش درآمد و جوایزی نیز از این دو جشنواره دریافت کرد. اکران عمومی آن در ایران در ۲۳ فروردین ۱۳۵۷ آغاز شد. توقیف چند ساله فیلم و موضوع متفاوت و جسورانه‌اش به همراه استفاده از ستاره‌های سینمای تجاری مانند فروزان- -دایره مینا- را به جنجالی‌ترین ساخته مهرجویی تا آن زمان تبدیل کرد. این فیلم محصول مشترک تل‌فیلم- شرکت سینمایی و فیلم‌بردای ایران- وزارت فرهنگ و هنر و شرکت تعاونی سینماگران ایران است.

خلاصه ی داستان

پسر جوانی به نام علی -سعید کنگرانی- که با خانواده‌اش در محله‌های حاشیه‌ نشین تهران زندگی می‌کند پدر بیمارش- اسماعیل محمدی- را برای معالجه به بیمارستان بزرگی می‌برد- نمی‌تواند پدرش را بستری کند و در پیاده‌رو کنار نرده‌های بیمارستان چند روزی را سپری می‌کنند تا این که با شخصی به نام سامری -عزت‌الله انتظامی- روبه‌رو می‌شوند. پدر از او کمک می‌خواهد- سامری به پدر و پسر می‌گوید که اگر می‌خواهند به سادگی پول زیادی به دست آورند فردای آن روز صبح زود ساعت شش سر چهارراه منتظر او باشند. صبح روز بعد سامری- علی و پدرش را سوار کامیونی می‌کند که چند نفر دیگر در آن هستند. آن‌ها نمی‌دانند برای چه و به کجا می‌روند و پرسش‌های‌شان بی پاسخ می‌ماند. در آزمایشگاه پدر متوجه می‌شود که می‌خواهند از او خون بگیرند او اعتراض می‌کند و اجازه نمی‌دهد از او خون بگیرند ولی از علی خون گرفته می‌شود و سامری در مقابل ۲۰ تومان به او می‌دهد. سامری دلال خون است و خون مستمندان و معتادان را ارزان می‌خرد و به بیمارستان‌ها می‌فروشد. علی طی رفت و آمد به بیمارستان با اسماعیل -علی نصیریان- و پرستار جوانی به نام زهرا -فروزان- آشنا می‌شود. سامری از پسر می‌خواهد برای او کار کند و برای آزمایشگاه خون‌گیری دهنده خون جمع‌آوری کند و بدین ترتیب علی تبدیل به یکی از پادوهای سامری می‌شود. حال پدر روز به روز وخیم‌تر شده تا این که می‌میرد. علی در این کار روز به روز جلوتر می‌رود و زندگی تازه‌ای را شروع می‌کند.

فیلمنامه

بعد از فیلم -گاو- که اقتباسی بود از مجموعه داستان‌های غلامحسین ساعدی به نام عزاداران بیل- دایره مینا دومین فیلمی است که مهرجویی براساس داستانی از ساعدی و با همکاری و مشارکت او ساخت. فیلم‌نامه دایره مینا اقتباس شده از داستان -آشغالدونی- از مجموعه داستان‌های گور و گهواره است. مهرجویی در -دایره مینا- به یک واقع‌گرایی ناب اجتماعی دست می‌یابد. سهم عمده‌ای از این موفقیت -هم‌چون فیلم -گاو- – از نوشتهٔ غلامحسین ساعدی است. غلامحسین ساعدی در بازنویسی و حتی هنگام ساخت فیلم با مهرجویی و گروه همکاری می‌کرد. انتظامی -بازیگر نقش سامری- در این باره می‌گوید: -به هر حال در کار با مهرجویی- روال مانند همیشه بود و بحث درباره چندوچون شخصیت سامری و ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری او- منتها این بار دکتر ساعدی هم بود و با ساعدی هم هر وقت داستانی از او را کار می‌کردم- وضع همین‌طور بود. همیشه با دکتر ساعدی صحبت می‌کردم و از او هم کمک می‌گرفتم. تغییراتی که فیلم نسبت به داستان دارد عمدتا یا به ضرورت‌های هنری است یا به دلیل شدیدتر بودن ممیزی در سینما نسبت به کتاب است. جواد طوسی در پانویس مقاله‌ای که درباره فیلم شیرک مهرجویی نوشته است می‌نویسد: -ساعدی در داستان -آشغالدونی- با مطرح کردن همکاری علی با ماموران ساواک در جهت لو رفتن و دستگیری دکتر معترض بیمارستان- به سقوط کامل شخصیت علی تاکید دارد- ولی مهرجویی در -دایره مینا- به لحاظ عدم امکان بیان صریح این مطلب در آن زمان- اوج سیر قهقرایی شحصیت علی را- با بی‌تفاوتی او در قبال مرگ پدرش به تصویر می‌کشد.امید روشن‌ضمیر در این‌باره می‌نویسد: -مهرجویی در اقتباس این داستان- همان سبک واقع‌گرایانه ساعدی را اختیار کرده است و وقایع را بدون حشو- با تکنیکی حساب‌شده- نمایش می‌دهد. به خاطر شرایط دوران تهیه فیلم- قسمت خبرچین شدن علی کنار گذاشته شده و در عوض- داستان دکتر جوانی به آن اضافه شده که سعی می‌کند آزمایشگاه خونی دایر کند تا نفوذی دلال خون را که خون آلوده به بیمارستان می‌فروشد- از بین ببرد.

داستان آشغالدونی از دریچه ذهن علی، جوان شهرستانی بیان می شود اما فیلم از زاویه دید سوم شخص ساخته شده است. به همین دلیل برخی ویژگی های روانکاوانه شخصیت علی که در روایت اول شخص داستان وجود داشته در فیلم از بین رفته است.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست