ترجمه ی سروده ای به فارسی و ترکی ی آذربایجانی
گاهی
مونیکا مولکه شاعر آلمانی
بهرام غفاری
•
گاهی احساس می کنم که من
رویِ شنهایِ ریزِ کویر راه می روم
با پایِ برهنه
بی آنکه جهتم را بشناسم
و هر دانه ی شن را حس می کنم
که پاهایم را می سوزانند.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۰ شهريور ۱٣۹۷ -
۱۱ سپتامبر ۲۰۱٨
برگردان: بهرام غفاری
گاهی احساس می کنم که من
رویِ شنهایِ ریزِ کویر راه می روم
با پایِ برهنه
بی آنکه جهتم را بشناسم
و هر دانه ی شن را حس می کنم
که پاهایم را می سوزانند.
گاهی در برف راهی را می جویم
و سردم است در سپیدیِ بینهایت.
گاهی در حسهایِ مه آلودِ خود می رقصم
و می دوم در هیچ.
گاهی در اعماقِ جانم شنا می کنم
و پیدا می کنم خود را در امیدواری
چنان که می توانم خویش را
صمیمانه در آغوش بگیرم
و ترس را از خود بیاندازم.
برگردان: شهریور ۹۷
* * * * * * *
هردن
مونیکا مولکه / آلمان شاعری
بهرام غفاری
هردن، بئله حس ائدیرم کی من
کویر قوم لارینین اوستونده یول گئدیرم
آیاغیالین
هیچ یولومی بیلمه دن
و هر قومون دانه سین حس ائدیرم
کی آیاغلاریمی یاندیریر.
هردن قار اوستونده بیر یول آختاریرم
و من چوخ اوشورم
سون سوز آغ لیغدا.
هردن رقص ائدیرم چملی حسلریمده
و قاچیرام بوشدا.
هردن اوزورم
جانیمین دئرینلیگینده
امیدلرده تاپیرام اُزومی
اوجورکی من ائلیه بیلیرم اُزومی اورک دن
قوجاغلی یم
و
قورخونوی اُزومدن اوزاغلادام.
چئویرمه تاریخی: شهریور ۹۷
|