سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

شش شعر از استلا روتنبرگ
برگردان به انگلیسی دونالد مک لافین و استفن ریچاردسون


زیبا کرباسی


• آن یک نفر که دست هایم را بست
آن یک نفر که پاهایم را زنجیر زد
آن یک نفر که در دهانم کهنه فرو کرد
آن یک نفر که چشم هایم را بست

آرزو می کنم
می توانستم فراموشش کنم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۴ آبان ۱٣۹۷ -  ۲۶ اکتبر ۲۰۱٨


 شش شعر از استلا روتنبرگ
برگردان به انگلیسی دونالد مک لافین و استفن ریچاردسون
برگردان به فارسی زیبا کرباسی

۱
اپیداف

دور
در تاریکی زیسته ام

دور
در تاریکی مرده ام

دور
در تاریکی مرا می بینی


۲
آن که

آن یک نفر که دست هایم را بست
آن یک نفر که پاهایم را زنجیر زد
آن یک نفر که در دهانم کهنه فرو کرد
آن یک نفر که چشم هایم را بست

آرزو می کنم
می توانستم فراموشش کنم


٣
دیدار از آلمان بعد از۱۹۴۵

با که حرف می زنم
به چه کسی می توانم اعتماد کنم
دنبال شان راه بیفتم سوی خانه هاشان
چه کسی مادرم را کشته است

از این همه که بگذریم
این ها که همه شبیه آدمند


۴
سهم او

او آن چه را که در دست من است می گیرد
او لقمه را از دهانم می دزدد
او فکرم را از چشم هایم می خواند
بعد ادعا و ادا می کند آنچه در سر دارد را
او جای پاهایم را پاک می کند
رد خط و ربط هایم را می زند

شب ها پای درم عربده می کشد
می گوید مهربانی یعنی عشق و شراکت
خیلی دارد
برای آن چه در سرش می گذشت


۵
بی راهه

از راه غلط
از پله های اشتباهی
دری را به اشتباه باز کرده ام
حالا ایستاده ام
کنار این پنجره و تماشا می کنم
در گوشه ی اتاق
آن جا که گاه به گاه صدایی یا شاید سایه ای
از رابطه هایم می آیند و می روند

به من می رسند
در تاریکی ی مرگ بار


۶
هاجر

ما با هم زندگی کردیم
او و من
یک تخت را قسمت کردیم
یک میز را
وقتی بچه آمد او مرا بیرون راند
یک تن دیگر را درون خانه آورد
او ما را فراموش کرد
ما را پاک کرد

من و کودکم همدیگر را به آغوش می کشیم
در گوشه ی صحرا      



اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست