سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

"من" تعیین کننده ی مشروعیّت هر راهبرد عملی


مارال سعید


• البته شاید خوانندگان بر گفته های من بیفزایند که این دوستان چرا تاکنون با دیدارهای مکرری که دیگر چهره ها همچون آقای رضا پهلوی یا خانم شیرین عبادی و دیگران با مسئولین و دیپلماتهای اروپائی و آمریکائی داشتند مخالفتی ننموده و نمی نمایند؟ ضمن بازبودن فرجه پاسخ برای آنها، باید بگویم؛ شاید اگر خوش بین باشیم بتوانیم دلیلش را در توقف دوستان در قرن پایانی هزاره ی گذشته پیدا کنیم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۴ بهمن ۱٣۹۷ -  ۱٣ فوريه ۲۰۱۹


تاکنون رسم نانوشته ای مرسوم بود که دیدار فعالین در عرصه های سیاسی، حقوق بشری، محیط زیستی و ... با مسئولین احزاب و دیپلماسی دیگر کشورها به کرات صورت گیرد و در عرصه ی عمومی چندان گفته یا نوشته نشود مگر به ضرورت. این دیدارها امری عادی و پذیرفته شده بود و کسی نیز از در مخالفت در این زمینه سخنی نداشت. چرا که اینگونه دیدارها و گفتگوها امری عادی در روابط بین الملل تلقی می شد و خوشبختانه هنوز می شود.

اخیراً خانم مسیح علینژاد چندین دیدار با مسئولین دیپلماسی ایالات متحده آمریکا داشتند که به صراحت و شفافیت گزارشهائی (حداقل در رسانه های مجازی) از این دیدارها به افکار عمومی ارائه نمودند و درباره آنها، بخصوص درباره دیدار با آقای مارک پمپئو (وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا) به تفصیل سخن گفتند. که جای هیچ شبه ای باقی نیست.

تا اینجای کار هیچ چیز عجیب و غریب و جدیدی رخ نداده و همه ی دیدارهای ایشان در همان چارچوبه دیپلماسی بین الملل بوده، غیر آنکه اخیراً از ایران بوی "تغییر" می آید و در این دیگرگونه گی شرایط، بعضی را اینگونه دیدارها خوش نیامده و از موضع پدرخوانده گی البته از نوع "دمکراتیک" اینجا و آنجا سعی در "نامشروع" جلوه دادن اینگونه دیدارها نموده و می نمایند. از میان آنها گفته های آقای نامور حقیقی در برنامه صفه ۲ به تاریخ ۲۲/ بهمن/۱۳۹۷ بی بی سی فارسی و همچنین نوشته ی آقای احمد فعال در سایت گویا نیوز به نظرم حائز اهمیت بیشتریست (البته تاکنون). چرا که اگر نخواهم آنها را متهم به جنسیت زده گی کنم که مسیح علینژاد را نمی توانند در این قد و قواره بینند باید بگویم:   

آنها که آشنا به فضای سیاسی ۴۰ ساله ی اخیر در ایران هستند نیک می دانند که در درون سازمانهای اپوزسیونی همیشه و همه جا طبق یک کلیشه ی مبارزات قرن بیستمی، رسم بر این بود که مسائل را اَهم و فی الاَهم کنند و بر اساس همان کلیشه، تشکیلات و رهبر یا رهبرانی باشند تا آنچه را اَهم تشخیص می دهند بدنه تشکیلات پیش ببرد و الباقی را در کشو بگذارند تا چناچه اگر شرایط مناسب گردید به روی میز برگردانند. دوستانی همچون نامور حقیقی و فعال، علیرغم گذشت نزدیک به بیست سال از قرن بیست و یکم هنوز نتوانسته اند خود و اندیشه خود را به روز کنند. این دوستان علیرغم زندگی در اروپا و آمریکا هنوز در نیافته اند که بدلیل گسترده گی و پیچیده گی مسائل جوامع بشری، دوران احزابی که در کلیه زمینه ها؛ سیاست داخله و خارجه، دفاعی و امنیتی، حقوق بشر، اقتصاد، اقوام، زیست محیطی و و و صاحب برنامه باشند بسر آمده است. اینک احزاب حداکثر می توانند بر یکی دو مورد از بسیار موارد مبتلابه جامعه ی خود متمرکز شوند و برنامه های راهبردی ارائه دهند. انعکاس این انکشاف را میتوان به وضوح در تنوع احزاب در اروپا مشاهده کرد.

پُر واضح است دلیل مخالفت این دوستان با دیدارهای خانم مسیح علینژاد صرفاً به همین عدم به روز شده گی ختم نمی شود. آنها خواسته یا ناخواسته، نتوانسته و یا نمی خواهند از دام تارهای عنکبوتی «تئوری توطئه و تئوری دوول دوست و دشمن» خود را برهانند. لذا علاقه وافر دارند کلیه ی پدیده های عالم هستی را در چارچوب همین دو تئوری نخ نما که فهم آن برایشان بسیار راحت الهضم است بگنجانند و تحلیل کنند. بعضی از این دوستان که خود آموزگارند فراموششان شده تا خود بیاموزند در عالم سیاست، دوست و دشمن دائمی نداشته و نداریم و ملاک برای تعیین این مرزها صرفا ً منافع ملی ملل است ولاغیر.

شک نیست تحلیل و تشخیص "منافع ملی و حقوق انسانی" بستگی به جایگاهی دارد که شخص تبیین کننده در آن ایستاده است. به زبان ساده؛ حقوق انسانی از نظر خانم مسیح علینژاد، تحت هیچ شرایطی نمی تواند با آنچه عمله و اکره بیت رهبری جمهوری اسلامی تحلیل و تبیین می کنند یکی باشد. لیک همگان می بینند؛ آقایان نامور حقیقی و فعال، برای "نامشروع" جلوه دادن دیدار خانم مسیح علینژاد با مارک پمپئو که در چارچوبه ی حقوق انسانی ایرانیان صورت گرفته بغیر از همسوئی و همپوشانی با سیاستها و دیدگاه های حاکم بر ایران، مجبور می شوند به حربه هایی چون تقدس میهن و فرهنگ چند هزار ساله ایران و غیره وذالک متشبث بشوند، تا نکند قافیه از کنترل خارج شود.

با همین مختصر میتوان فهمید چرا آنها که هیچ نمی کنند و طرفدار مماشات با حاکمان جمهوری اسلامی هستند با روشهای نوین مبارزاتی که پیرو سیستم هرمی مبارزات قرن بیستمی نیست به مخالف بر می خیزند و از آن بدتر در سدد تخطئه ی اینگونه روشها بر می آیند.
البته شاید خوانندگان بر گفته های من بیفزایند که این دوستان چرا تاکنون با دیدارهای مکرری که دیگر چهره ها همچون آقای رضا پهلوی یا خانم شیرین عبادی و دیگران با مسئولین و دیپلماتهای اروپائی و آمریکائی داشتند مخالفتی ننموده و نمی نمایند؟ ضمن بازبودن فرجه پاسخ برای آنها، باید بگویم؛ شاید اگر خوش بین باشیم بتوانیم دلیلش را در توقف دوستان در قرن پایانی هزاره ی گذشته پیدا کنیم.

مارال سعید   


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست