شادی مکی
یک هفته گذشته و خبر خوشی در راه نیست
•
به لرستان می رسم به سرزمین آبشارها به سرزمین سیمره و کشکان که امروز کف بر لب آورده و با خروش و خشم ، قهر خود را نثار مردم این سرزمین کردهاند، مردمی که از یک سوقربانی ناکارآمدیها، سوءمدیریتها و نبود کارشناسان محیط زیستی و شهری آگاه شده اند و از سوی دیگر گرفتار قهر طبیعتی خشمگین از این همه بی توجهی و خطاهای فاحش زیست محیطی.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۱ فروردين ۱٣۹٨ -
۱۰ آوريل ۲۰۱۹
یک هفته پس از سیلِ ویرانگرِ لرستان، شادی مکی، خبرنگار به همراه جمعیت امام علی (ع) به استان لرستان رفته است و مشاهدات عینی خود را از برخی از روستاهای سیلزده این استان نوشته است:
به لرستان می رسم به سرزمین آبشارها به سرزمین سیمره و کشکان که امروز کف بر لب آورده و با خروش و خشم ، قهر خود را نثار مردم این سرزمین کردهاند، مردمی که از یک سوقربانی ناکارآمدیها، سوءمدیریتها و نبود کارشناسان محیط زیستی و شهری آگاه شده اند و از سوی دیگر گرفتار قهر طبیعتی خشمگین از این همه بی توجهی و خطاهای فاحش زیست محیطی.
شهرستانهای پلدختر، معمولان و بخشهایی از کوهدشت بیشترین آسیب را دیده اند که در این میان آسیب های وارده بر پلدختر کمر شکنتر از باقی مناطق به نظر می رسد.
معمولان؛ جدامانده و تنها
صبح شنبه ۱۷ فروردین راه های ارتباطی شهر معمولان بعد از چند روز تلاش پیایی عوامل راهداری بالاخره بازگشانی میشود اما راههای ارتباطی روستاها همچنان بسته است .
به سوی معمولان حرکت می کنیم، جاده خرم آباد، معمولان آسیب قابل توجهی دیده است سیل در برخی بخشها تا بالای جاده ارتفاع گرفته و گل و لای آن که اکنون به کنار جاده کشیده شده هنوز باقی است، تکههای بزرگ آسفالت با قدرت سیل در هم شکسته و به قسمت زیرین جاده فتاده و قسمت زیرین دیگر باند جاده، با آب شسته شده و خالی است ، کشکان همچنان گل آلود است و آبشارهایی که روزی منظرهای چشم نواز داشتند اکنون رنگ گل به خود گرفته اند.
روستای چم شهران (گاو زرده) واقع در ۵ کیلومتری معمولان راه ارتباطی ندارد از پلی که این روستا را به جاده اصلی پیوند میدهد، تنها یک پایه بتنی باقی مانده است که درست وسط رود کشکان قرار دارد و دیگر هیچ، یعنی راه ارتباط با روستا به طور کلی قطع است هیچ کس از حال و روز مردم روستا خبر ندارد، راهنمایم می گوید که تعدادی از خانه های کنار رودخانه نیز تخریب شده و امروز دیگر نیستند، تنها اثر زندگی در این روستا که از دور می توان دید زنی است که در حال گذر از کناره روستاست، راهنما حدس می زند که نیازهای این مردم از طریق بالگرد تامین می شود.
نم نمک به معمولان میرسیم، بخشی از باغها و زمینهای زراعی کاملا زیر آب رفته است، مردم شهر میگویند که روستاهای دمرود سفلی، دمرود اولیا و سرتپه نیز راه ارتباطیشان قطع شده و تنها از طریق کوه یا بالگردهای هلال احمر و ارتش کمک رسانی می شوند.
با راهنمایی فعالان اجتماعی حاضر در شهر به منطقه چم پایین می روم ،منطقه ای که نزدیک ترین نقطه به رود کشکان بوده و به گفته محلی ها حدود ۴۰۰ ساختمان در این منطقه تخریب کامل شده و از ساختمانها تنها آهن پاره هایی درهم پیچیده و مشتی آجر و گل باقی مانده است .
زنی میانسال با دخترانش در کنار خرابهای که تا چند روز پیش ماوا و مسکنشان بوده، نشسته است سر درد و دلش باز میشود با همان گویش نمکین لری میگوید:« ۱۲ عید بود که سیل اومد از ۲،٣ روز قبل هشدار داده بودند و ما خانهها را تخلیه کردیم، بعضیا رفتن خونه فامیل، بعضیام رفتن دبیرستان شهر پناه گرفتن، ساعت ۲ نصف شب اومدیم سرزدیم، دیدیم رودخونه اومده بالا ، فردا صبح که دوباره سرزدیم از خونه هامون همینها باقی مانده بود.»
با دست به نقطه ای که کمی پایین تر از خیابان اصلی است و زمانی خیابانی به نام انجیرستان بوده و حالا تنها گودالی عمیق و پر آب است، اشاره می کند:«خیابان و خونههاش همه رفتن زیر آب» یکی از مردان روستا هم، تکه سنگی را به سوی نقطه ای از آب پرت می کند و میگوید: «اینجا خونه خواهرم بود که حالا کامل زیرآب رفته.»
منطقه چم پایین ،منطقهای است که نسبت به سایر نقاط شهر در ارتفاعی کمتر و درست در کنار دیوار ساحلی رود کشکان قرار دارد، منطقه ای به قول اهالی مستضعف نشین، آنهم در شهری نه چندان مرفه که غالبا کارگرفصلی یا کشاورز هستند، مردم از وضع موجود ناراحت و ناراضیاند ، اضطراب از آینده و ناامیدی با توجه به شرایط اقتصادی فعلی کشور در بند بند وجودشان مشهود است، اما به رغم تمام این التهاب از کمک های مردمی تشکر می کنند و قدردان حمایت های مردم ، و زحمات امدادگران هلال احمر و ارتش هستند اما از عملکرد مسئولین کاملا ناخرسندند .
مردی جوان که دختر کوچکش را در آغوش گرفته و تمام زندگی خود را در حادثه از دست داده است با نگرانی پوست دخترک را نشانم می دهد، بعد از سیل، روی پوست کودک لکههای ملتهب قرمز رنگ دیده می شود و می ترسد که مسالهای نگران کننده باشد درواقع همه از وضعیت سلامت مردم پس از سیل نگران هستند، هرچند که این روزها درمانگاه شهر خدمات خود را به صورت رایگان به مردم ارائه میدهد، اما با توجه به شلوغی بیش از حد درمانگاه این شهر کوچک سیل زدگان غمگین حال و حوصله و رمق مراجعه به آن را ندارند.
آب و گاز شهر قطع شده هرچند که براساس اخبار تازه رسیده این مشکل نیز به تازگی رفع شده است اما تا وصل آب شهر آب معدنی به میزان کافی در اختیار مردم قرار گرفته است ، برای شست وشو و استحمام اما ،مردم ناچارند از چشمههای واقع دردل کوههای اطراف آب مورد نیاز خود را تامین کنند گرچه که به قول اهالی آب هم باشد جایی برای استحمام نیست، یکی از زنان محله می گوید: «۱۰، ۱۲ روزه که نرفتم حمام موهام مثل لجن شده»، کمبود امکانات بهداشتی یکی از مسائلی است که باعث می شود نگرانیها برای سلامت کودکان و زنان و شیوع عفونت های قارچی ویژه زنان افزایش یابد.
درحال پرس و جو از حال و روز مردم هستم که اهالی محل اطرافم حلقه می زنند، چهرهها عصبانی است، زنها خشمگینترند و درد و دلشان ملغمهای است از خشم و اندوهی که در لرزش صدا و بدنهایشان خود را مینمایاند، یکی از زنها با فریاد میگوید:« به این مسئولین بگو جواب من رو بدن، من با دو تا بچه و یک شوهر زمینگیر چه کار کنم، خانه ام را آب برد، شبها میرم تو مغازه میخوابم و بابتش به صاحبت مغازه اجاره می دم، قیمت کرایه خونهها هم انقدر زیاد هست که به وسعم نمیرسه اونم تو این شرایط که هیچی از داراییم نمونده، کی میخواد به فریادم برسه »
همه پر از فریادند، فریادهایی که سیل تنها خشمگینترشان کرده است، یکی کارگرفصلی است، از قبل از سیل هم توان مالیش را از دست داده و نمیتواند داروهای دختر بیمارش را تامین کند، ، حالا سیل هم شرایط را بدتر کرده، دیگری پیرمردی ٨۰ ساله و بیمار است که تمام بدنش میلرزد و چشم هایش سویی ندارد، او هم خانهای را که چند سال پیش به زحمت ساخته از دست داده است، دیگری شوهرش را چندسالی است که از دست داده و فرزندانش را به زحمت بزرگ کرده اما حالا دارایی اندکش را هم آب برده است و کاملا تنهاست، در واقع محرومیت این مردم از مدتها پیش رقم خورده و این سیل مهیب، مکرر فجیع مصیبتهایشان بوده است.
در میان این همه اعتراض و غم هموطنان حادثهدیدهام و شرمندگی از دستهای خالی و ناتوانم مردی جوان شروع به صحبت میکند:«برای ساخت این خونه از بانک وام گرفتم، وام ازدواجم رو هم گذاشتم رویش، یک وام هم دوره احمدی نژاد میدادند که گرفتم، کلی هم قرض و قوله کردم تا تونستم تو این منطقه متری ٣۵ هزار تومان زمین بخرم و بسازم، هنوز قسط وام هام رو پرداخت نکردم که خراب شد، چرا همون موقع شهرداری نگفت کنار رودخونه، ساخت و ساز نکنیم، چرا مجوز و پایان کار داد، من نمی دونستم،اونا هم نمیدوستن؟ الان کی قرار هست جواب هزینههایی که کردم و تو چند ساعت سیل برد رو بده، کی قرار هست از ما حمایت کنه؟»
دراین منطقه تعداد کسانی که برای ساخت خانه وام گرفته اند و هنوز به دلیل فقر مالی اقساطشان را کامل پرداخت نکرده اند زیاد است، خانوادههایی عمدتا کارگری یا کشاورز که با زحمت بسیار برای خود مامنی ساخته اند و حالا امروز به دلیل ناکارآمدی مسئولین و عدم ممانعت از ساخت خانه درحاشیه رودخانه ای خروشان و اهمال در زمینه اطلاعرسانی در این خصوص، امروز کشتی زندگیشان به گل نشسته است.
اما همه اهالی سیل زده در یک موضوع متفق القول هستند، اینکه اقلام کمکی اگر چه مسکنی موقت هستند اما حاضرند بدون آنها سرکنند و به جای این اجناس از کمکهای نقدی برای ساخت خانههایشان بهره ببرند، یکی از زنها میگوید:« خانواده ام پراکنده شدن، چند نفری شبها تو ماشین میخوابیم و چند نفر دیگه هم می رن خونه اقوام، هلال احمر به هر خانواده یک دفترچه داده که براساس اون به هر خانواده اقلام مورد نیاز رو می ده ، بعد اومد به هر خانواده یک چادر تک نفره داد ما هم قبول نکردیم به چه دردمون میخوره ، به خدا ما به کمک نقدی نیاز داریم که خونههامون رو بسازیم.»
در این میان رضا شاه کرمی عضو شورای روستاهای بن تومان۱، ۲،٣ می گوید:« کمک ها مدیریت نشده است، مردم نیاز به کمک نقدی دارند تا خانه هایشان را سرپا کنند، راه ارتباطی ٣۰ روستا تخریب شده و باید پیاده از کوه رفت و آمد کنند البته در روستاهای بن تومان ، چم قلندر، دروغ زن آب و چم ماهیان تخریب خانه نداشتیم اما راه ارتباطی بسته است و مردم در سختی هستند، افرادی که سیل خانه شان را برده از شدت غم نه آب می خورند نه غذا»
یک لودر و یک ماشین خاک برداری در شهر مشغول جا به جا کردن گل و لای حاضر در شهر هستند، آنهم در منطقهای تنگ و باریک که اهالی کنار خرابه خانههایشان نشسته اند و کودکان و بزرگسالان مشغول رفت و آمد هستند و این یعنی عدم مدیریت صحیح صحنه حادثه و در معرض خطر قرار دادن اهالی محله که واقعا تاسف بار و هراس انگیز است.
گل، مهمانِ ناخوانده خانه ها
سیل شرایط پلدختر را تبدیل به یک فاجعه کرده است، نیمی از شهر با گلی با ارتفاع یک و نیم تا ۲متر پوشیده شده است، گلهایی که سفت وچسبناک بوده و آمیختهای از خاک رس و ماسه بادی است که حالا پس از گذشت چند روز سخت شده و کندن و دور کردن آن کاری سخت است، گل و لای در خانه ها تا ارتفاعی بالاتر از کابینت آشپزخانهها نفوذ کرده، شرایط پیچیده است، گل ها را نه می توان با بیل عادی از خانهها دور کرد و نه می توان از لودر استفاده کرد، مردم شهر برای پاکسازی خانه ها شدیدا نیازمند باب کت هستند.
غذارسانی و توزیع آب معدنی و کمکهای اولیه توسط امدادگران و سازمانهای مردم نهاد حاضر در منطقه انجام میشود، ۲ آشپزخانه توسط سپاه و یک نهاد خصوصی ساخته شده است، اما شرایط روحی مردم آنقدر بد است که به گفته فعالان اجتماعی برخی از آنها به دنبال آب و غذا نمیروند و تمایلی به خوردن ندارند.
ساختمان کلانتری کاملا تخریب شده و اثری از آن نیست، ساختمان مدارس به شدت آسیب دیده و حیاط یکی از مدارس تبدیل به تپهای از گل شده است. ساختمان هایی که سرپا هستند مانند ساختمان پست، عمدتا زیرشان خالی است.
سیل انقدر قوی و خانمانبرانداز بوده که سیل بند قدیم و جدید شهر را کاملا در هم شکسته شده و قطعات بزرگ بتنی آنها را به عنوان میراث شوم خود به داخل شهر آورده است، قطعاتی که اکنون در گل و لای شهر جا خوش کرده اند، محله پشت سیل بند قدیمی نیز کاملا شسته شده و از بین رفته است.
یکی از فعالان اجتماعی که تمامی مناطق شهر را دیده است می گوید زیرساخت های پلدختر کاملا تخریب شده و قسمت خاکریز پلها که به جادههای شهری متصل می شوند از بین رفته اند و تنها قسمتهایی که روی ستون قرار دارند باقی است.
جاده پلدختر- اندیمشک نیز آسیب جدی دیده است به صورتی که یک باند آن تخریب شده است و قسمتهایی از باند دیگر نیز زیرش خالی و با سیل شسته شده است .
آب و برق بخشهایی شهر تا حدود زیاد وصل شده اما برای احتیاط و حذر از آلودگیهای احتمالی مردم همچنان از آب معدنی استفاده میکنند. نبود آبی که از سلامت آن مطمئن باشند، و به تبع آن سختی رعایت نکات بهداشتی، باعث نگرانی بابت افزایش عفونت های زنان و افزایش گلودردهای ویروسی در شهر شده است.
پوست دست زنی میانسال که با سیلاب تماس داشته است، دچار حالتی شبیه به سوختگی شده است اما هنوز پایشی در خصوص میزان الودگی سیل صورت نگرفته است، یکی از فعالان اجتماعی می گوید:« برای شناسایی که به شهر آمدم ، جایی زمین خوردم و دستم در گل فرورفت، درست در همان ناحیه پوست دستم دچار خارش و التهاب شد. موضوع پایش آلودگی سیل و گل و لای به جای مانده از آن موضوعی است که حتما باید مورد توجه مسئولان مربوطه قرار بگیرد.
اما مشکلات این شهر در همین نقطه به پایان نمی رسد پلدختر هوایی به شدت گرم داشته و به گفته محلیها دمای آن طی تابستان به ۵۷ درجه هم میرسد، این درحالی است که هوا یمنطقه به دلیل بخار شدن آب ،این روزها به شدت شرجی شده است و از سوی دیگر وجود گل و لای خشک شده میزان گرد و غبار در سطح شهر را افزایش داده به نحوی که بیم آن میرود، این گرد و غبار در آینده تبدیل به یک معضل زیست محیطی برای مردم پلدختر و مناطق اطراف شود.
مشکلات مردم بعد از فروکش کردن تب و تاب سیل ادامه خواهد داشت، زیرا مردم ظرف ۲، ٣ ساعت از خانههای خود گریختهاند و برخلاف مردم معمولان فرصت جمع کردن وسایل مهم از جمله اوراق هویت خود را نداشتهاند، با برخی از مردم شهر که صحبت می کنی نه اوراق هویت دارند ونه حتی کد ملی خود را حفظ هستند، این موضوعی است که باید و باید سازمان ثبت احوال و وزارت کشور هرچه سریعتر نسبت به حل و فصل آن برای پیشگیری از آسیبهای بیشتر چاره اندیشی و برنامهریزی کند.
آب، تعدادی از روستاها و مزارع و زمینهای کشاورزی را بلعیده و یکی از محله های پلدختر را به زیر کشیده است.
شیرز؛ ژئوپارکی که دیگر وجود ندارد
به سمت شهرستان کوهدشت میرویم، کوهدشت مرکزی آسیب ندیده است، اما راههای ارتباطی در برخی روستاهای کوهدشت شمالی و جنوبی کاملا قطع است، برای رسیدن به کوهدشت شمالی به سمت تنگه شیرز حرکت می کنیم، ژئوپارکی طبیعی و زیبا در کنار رودخانه وحشی و سحرانگیز سیمره که چند روز پیش بر سر اهالی بخشهایی از لرستان آوار شد قرار دارد.
در مسیر تنگه شیرز بخش هایی از جاده تخریب شده و قدرت سیل آن قدر زیاد بوده که ترکهایی عمیق بر سطح آسفالت جاده ایجاد کرده است، پلهایی که در مسیر هستند غالبا تخریب شده و به تازگی پلهایی موقت جای آن را گرفته است. هرچه به تنگه شیرز نزدیک تر میشویم میزان تخریب جاده بیشتر میشود.
به ابتدای تنگه می رسیم، مکانی زیبا و بهشت گون درست در کنار سیمره خروشان که به خاطرت هم خطور نمیکند که چند روزپیش این رود چه بر سر آن آورده است. مابقی راه بسته است و نمیتوانیم به روستاها برویم.
یکی از افراد محلی که در تنگه صاحب کسب و کار بوده است به استقبال میآید، استخر پرورش ماهی اش را نشانم می دهد که حالا درآن اثری از ماهی نیست، دیگر توان غذا درست کردن و فروختن به توریستها را هم ندارد و چیزی حدود یک میلیارد تومان خسارت دیده است، او درباره روز حادثه میگوید:« ساعت۱۱ شب بود، فقط من و ٣ نفر از همکارهام اینجا بودیم و اخبار رو نگاه می کردیم که مرتب هشدار میداد از رودخونه ها فاصله بگیرید، همون موقعها یکی از اقوام تماس گرفت و گفت قرار سمت شما سیل بیاد، سریع رفتم بیرون ببینم رودخونه در چه حال هست، که دیدم سطح آب خیلی بالا اومده و آروم آروم داره سمت ما میاد، زود ماشینها را روشن کرده و سمت سرتپه فرار کردیم اما همه زندگیم از دستم رفت.»
مرد سقف آهنی را که در فاصله کمی از زمین قرار دارد نشانم میدهد و میگوید: «اینجا تا چند روزپیش پارکینگ بود اما الان چیزی ازش باقی نمونده و درست زیرپات یک تراکتورو دو تا ماشین سواری دفن شده» ، بعد خانهاش را نشانم میدهد، جایی که حالا راه ورودی آن با سنگ و خاک پوشیده شده و تنها بخش کوچکی در انتهای در ورودی قابل رویت است.
حرف های مرد که تمام میشود سروصدایی نظرم را جلب میکند گروهی از آفرود بازان از تهران به کمک هلال احمر آمدهاند تا خانوادههایی را که خودروهایشان در روستاهای اطراف مانده و به دلیل قطع شدن مسیر ارتباطی نتوانستهاند از روستا خارج شوند، از رود سیمره دهند، برای این کار آفرود بازان خود به درون رود خانه رفت و تسمه ای را به خودروها متصل و با کمک خودروی خود از آب بیرون می کشند زحمت آفرودبازان که به قول یکی از آنها چندروزی است نخوابیدهاند ستودنی است،باید این نکته را اضافه کرد که تیمهای آفرود از اقصی نقاط ایران برای کمک به لرستانی ها داوطلبانه به مناطق سیل زده استان آمده و در توزیع اقلام مورد نیاز به روستاهایی که جادههایشان صعب العبور شده کمک می کردند.
یکی از امدادگران هلال احمر که در تنگه حضور دارد می گوید :« روستاهای این اطراف از رودخانه فاصله داشتند و تنها مشکلشان تخریب راه های ارتباطی بود، ۱۶ روستا در کوهدشت شمالی و حدود ۲۰ روستا درمنطقه هومیان راه ارتباطی ندارند که به وسیله بالگرد هلال احمر و گروههای آفرود اقلام مورد نیاز به آنها رسانده شد و از نظر بهداشت و بیماری نیز هیچ نگرانی درباره آنها وجود ندارد.»
به دلیل بسته بودن راههای ارتباطی امکان ادامه مسیر وجود ندارد و به سمت خرم آباد حرکت میکنیم، اما موضوع مهم آن است که با مدیریت و نظارت درست و بهرهبرداری از نظرات متخصصان و فعالان محیط زیست، عدم خشک کردن بخشهایی از رود برای ساخت و ساز و جلوگیری از ساختمان سازی در حریم رودها ، قطعا امروز شاهد این فجایع در استان زیبای لرستان نبودیم و عیدمان تبدیل به عزای هموطنان جان باخته در سیل خانمان برانداز نمیشد، اینکه آیا این حوادث درست عبرتی برای مسئولان کشور خواهد شد یا همچنان باید شاهد حوادثی چنین تلخ در کشور باشیم نکته ای است که تاریخ مشخص خواهد کرد گرچه هربار یک فاجعه طبیعی یا انسانی نشان میدهد که مدیران کشور چندان هم پندآموز نیستند و نظام مدیریت بحران کشور نیز حال و روز خوبی ندارد و من در تمام راه این بیت را زمزمه می کنم که
ارغوان این چه رازیست که هرسال بهار به عزای دل ما میآید....
منبع: @jameeno
|