سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

جهان در چهارراه خطرناک؛ فقط دو راه پیش رو: سوسیالیسم ضد امپریالیست یا بربریت فاشیستی


- مترجم: علی اورنگ


• شاهد بحران جدی در اروپا هم هستیم. شاهد هستیم که اروپا با رکود اقتصادی مواجه است. شاهد هستیم که چگونه آلمان به خاطر در پیش گرفتن سیاست خودکشی اقتصادی، در عرض چند ماه روابط اقتصادی و مبادله انرژی با روسیه را قطع کرده و صنایع اش را به ورطه ورشکستگی کشانده است، و البته این سیاست عمدتا با فشار امپریالیسم آمریکا به پیش رفته است. در این لحظات شدیدا بحرانی، دو راه در پیش رو داریم: سوسیالیسم یا بربریت. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۶ آذر ۱۴۰۱ -  ۲۷ نوامبر ۲۰۲۲


 متن سخنرانی بن نورتون سردبیر مولتی پولاریستا (Multipolarista) در مراسم اینترنشنال مانیفستو گروپ (International Manifesto Group۱) به مناسبت سالگرد انتشار بیانیه “از چند قطبی به سوسیالیسم۲“

فکر می کنم ما باید این را درک کنیم که در لحظات تاریخی خیلی مهمی زندگی می کنیم. اگرچه گفتن اینکه ما در نقطه عطف به سر می بریم کلیشه است، ولی واقعا فکر می کنم که درست باشد.

این دوران به نوعی شباهت هایی با شرایط دوران جنگ جهانی اول دارد. ولی شباهت هایی هم با وضعیت تاریخی سال های منتهی به جنگ جهانی دوم، در دهه ۱۹۳۰، می توان در آن یافت.

با دومی شروع می کنم. ما در لحظاتی زندگی می کنیم که در بخش مرکزی امپراتوری وجود بحران بنیادی در نظام سرمایه داری جهان امری شناخته شده است، دموکراسی لیبرال بورژوایی اساسا دچار بحران و زوال است.

برای مثال ما شاهد سقوط استاندارد زندگی در آمریکا هستیم. ما دیده ایم که متوسط طول عمر چندین نسل از مردم آمریکا پایین تر از والدین آنها بوده است.

ما شاهد هستیم که، به خصوص با فاجعه کووید، که باعث مرگ یک میلیون نفر در آمریکا شد، متوسط طول عمر چندین سال پایین آمد، مخصوصا در اقشار طبقه محروم و استثمار شده، سیاهان آمریکایی، لاتین ها و اقوام بومی.

و البته شاهد بحران جدی در اروپا هم هستیم. شاهد هستیم که اروپا با رکود اقتصادی مواجه است. شاهد هستیم که چگونه آلمان به خاطر در پیش گرفتن سیاست خودکشی اقتصادی، در عرض چند ماه روابط اقتصادی و مبادله انرژی با روسیه را قطع کرده و صنایع اش را به ورطه ورشکستگی کشانده است، و البته این سیاست عمدتا با فشار امپریالیسم آمریکا به پیش رفته است.

در این لحظات شدیدا بحرانی، دو راه در پیش رو داریم: سوسیالیسم یا بربریت. این دقیقا بحران و تحلیلی است که روزا لوکزامبورگ صد سال پیش در مورد آن بحث کرده است. آلترناتیو، سوسیالیسم یا بربریت است.

و من اینطوری فکر می کنم که در این مقطع، متاسفانه بربریت (یعنی فاشیسم)، به ویژه در اروپا، به طور قابل ملاحظه ای در حال ظهور است.

و فکر می کنم که ما با عنوان افراد ضد امپریالیست و سوسیالیست مسئول هستیم در مورد راه دیگری توضیح دهیم که در آن بحران بنیادی در درون نظام فعلی را به رسمیت می شناسد و تایید می کند که نهادهای امپریالیستی مثل ناتو و اتحادیه اروپا که در بحران جدی هستند، ارزش نگهداری ندارند.

چرا که واقعیت این است که ما شاهد هستیم که تلاش هایی برای بکارگیری و بهره برداری از تمایلات ضد جنگ در میان مردم غرب، در مرکز امپراتوری، در پیش است، و قصد دارد که آن انرژی را در جهت راست افراطی هدایت کند.

ما می بینیم که افرادی چون دونالد ترامپ با حرافی های توام با منفی بافی از آن بهره برداری می کنند. ما همچنین در اروپا با مارین لوپن و دیگر سران راست افراطی شاهد این پدیده هستیم.

بنابراین من فکر می کنم که ما احتیاج به درک این موضوع داریم که، در شرایطی که دموکراسی های بورژوازی امپریالیستی در بحران هستند، همچنین یک بحران بنیانی درون نظام جهانی امپریالیستی وجود دارد.

البته شاهد هستیم که امپریالیسم تحت رهبری آمریکا تلاش برای توقف این بحران، از طریق ایجاد دو قطبی سازی، با شروع یک جنگ سرد جدید، دارد.

و ما شاهد بیانیه های به شدت تندی بوده ایم، از جانب دو رئیس جمهور اخیر آمریکا، دونالد ترامپ و جو بایدن، که تهدید به شروع جنگ با چین برای حمایت از جدایی تایوان کرده اند؛ که تحریم های تعرضی بیشتری بر جمهوری خلق چین تحمیل کرده اند؛ و حالا شاهد محاصره اقتصادی روسیه هستیم.

اما، همزمان، ما شاهد هستیم که، در بخش هایی از جنوب جهانی که در حال حرکت به طرف جهان چند قطبی هستند، تلاش آشکار برای دامن زدن به اختلاف هایشان وجود دارد. ما این را به ویژه در تضادهای بین هندوستان و چین، و البته بین هندوستان و پاکستان می بینیم‌.

بنابراین تضادهای درونی وجود دارند که امپریالیسم از آنها بهره برداری می کند.

اما من می خواهم به طور خلاصه برخی از اظهارات اتحادیه اروپا را برجسته کنم.

البته، در این شراکت امپریالیستی تحت رهبری آمریکا، اتحادیه اروپا در نظام جهانی امپریالیستی تحت تسلط آمریکا عمدتا شریک ثانوی است.

به طور فزاینده، ما شاهد هستیم که اروپا به شدت به صادرات انرژی آمریکا وابسته می شود، به خصوص به گاز طبیعی مایع (ال ان جی).

اما همزمان ما شاهدیم که اتحادیه اروپا همکاری مشتاق است، نه فقط یک همکار، بلکه وقتی که صحبت از شراکت در نظام جهانی امپریالیست است تبدیل به مشتاقی مهاجم می شود.

و ما شاهد یک سخنرانی تکان دهنده ی به شدت نژادپرستانه، از جوزپ بورل، که نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی و امور امنیتی، عملا وزیر امور خارجه اتحادیه اروپاست، بوده ایم.

او گفت که اروپا یک “باغ” زیباست، و ما باید از این باغ در مقابل بربرهای شریر سایر نقاط جهان، که “جنگل” می باشد، حمایت کنیم.

این نشان می دهد که ذهنیت نو استعماری هنوز در هیئت حاکمه اروپا زنده است.

او گفت که سایر نقاط جهان یک “جنگل” است، و آنها ما را تهدید به “حمله” می کنند، که البته این یک فرافکنی خارق العاده است اگر در نظر داشته باشیم که قدرت های استعماری اروپا ۵۰۰ سال است که به همه نقاط جهان حمله کرده اند، ناظر بر یکی از بی رحمانه ترین، خشن ترین امپراتوری های تاریخ، و قتل عام، و پاکسازی قومی، و برده داری بوده اند.

بنابراین ما شاهد هستیم که این ذهنیت نو استعماری زنده و سرحال است.

این سخنرانی بازتاب هایی داشت، ولی چیزی که همچنین جالب بود، این بود که سه روز قبل از آن سخنرانی، او سخنرانی دیگری در مراسم افتتاحیه آکادمی دیپلماتیک در بلژیک داشت، و متن سخنرانی کاملا متفاوت بود.

در آن سخنرانی، ما شاهد بودیم که بورل نوحه سرایی بر زوال هژمونی یک قطبی غرب می کند. و در آن سخنرانی، او تایید کرد که بعد از خاتمه جنگ سرد و سرنگونی شوروی و بلوک سوسیالیست، موفقیت مرکزیت امپراتوری در گرو انقیاد چین و روسیه بود.

او این را به روشنی در سخنرانی ۱۰ اکتبر اش گفت. من در این مورد گزارشی تهیه کردم۳؛ شما رونوشت سخنرانی را در وب سایت رسمی اتحادیه اروپا می توانید پیدا کنید.

او می گوید، “موفقیت ما به خاطر چین و روسیه بود.” این دقیقا نقل قول است: “موفقیت ما به خاطر چین و روسیه بود”.

او تایید می کند که موفقیت اروپا به دلایل ذیل بود: تبعیت اقتصاد چین، بازار کپتیو، کالاهای مصرفی ارزان از چین، و همچنین گاز ارزان از روسیه، که به اروپا صادر می شد.

و البته ارزانی انرژی به اقتصاد اروپا قابلیت رقابت داده است. ما شاهد آن با فروپاشی اقتصاد صنایع آلمان هستیم.

بنابراین، این تاییدی است از جانب یکی از بازیگران اصلی نظام جهانی امپریالیست، عالی ترین مقام امور خارجه اتحادیه اروپا، که این نظم تک قطبی امپریالیستی، که همچنین همگام با نظام نئولیبرالی است – نئولیبرالیسم در واقع مرحله ای از سرمایه داری هژمونی تک قطبی تحت رهبری آمریکا، و هژمونی تک قطبی نظام سرمایه داری جهانی به وسیله آمریکا و اروپاست.

ما می بینیم که این تاییدی است بر اینکه آن نظام فقط با تابعیت چین و روسیه، و البته سایر نقاط جهان، می تواند به فعالیتش ادامه دهد.

حالا که چین و روسیه دیگر وابسته نیستند، و در حال حاضر قدرت های مستقل اند (و ضمنا شرکای راهبردی اند و در حال ساختن یک بلوک جدید اوراسیا هستند) ما شاهد این بحران بنیانی در درون نظام سرمایه داری جهانی و در درون بلوک امپریالیستی تحت رهبری آمریکا و اروپا هستیم.

و واکنش آنها به این بحران چیست؟ واکنش آنها حرکت به طرف جنگ جهانی است، آمریکا و اروپا جهان را به سوی جنگ جهانی سوم و به لبه نابودی هسته ای سوق می دهند.

و ما همچنین شاهد یک حرکت به سوی فاشیسم هستیم. و من با چند نکته در مورد آن به صحبتم خاتمه می دهم. فکر می کنم که فاشیسم خطر جدی است که باید با آن مقابله کرد.

ما در لحظاتی هستیم که در آن بحران بنیانی ساختاری مشروعیت دموکراسی بورژوازی، و خود سرمایه داری، مطرح است. و دو واکنش به آن وجود دارد: سوسیالیسم یا بربریت.

ولی فاشیسم همیشه، همانطور که مایکل پارنتی گفت، خودش را به عنوان انقلاب کاذب به تصویر در آورده است. خودش را پشت حرافی های انقلابی بر علیه به اصطلاح “گلوبالیست ها” پنهان می کند (نه بر علیه امپریالیست ها)، که البته خیلی مبهم است. می تواند یهود ستیز باشد؛ می تواند اشاره ای باشد به لیبرال ها، و کسانی که از حقوق ال جی بی تی و فمینیست ها حمایت می کنند، و بر علیه نژاد پرستی هستند.

گلوبالیسم یک اصطلاح نامشخصی است که برای جذب این انرژی توده ای که در اثر جنگ های ویرانگر دائمی امپریالیستی بوجود آمده است به کار گرفته می شود، و آن انرژی را بر علیه امپریالیسم و سرمایه داری هدایت نمی کند، بلکه بر علیه به اصطلاح “گلوبالیسم” به کار می برد.

یا آنها در باره “نظام” (استبلیشمنت) صحبت می کنند ولی هرگز آن را تعریف نمی کنند.

آنها حتی صحبت از “طبقه حاکم” می کنند. ما دیده ایم که استیو بنن در مورد آن صحبت کرده و با خشم از “طبقه حاکم” انتقاد کرده است؛ اما منظورش طبقه سرمایه داری نیست.

بنابراین ما شاهد هستیم که این شارلاتان ها، این زبان باز ها، که در تلاش برای جذب انرژی توده ها و انحراف آن به سمت فاشیسم، قربانی کردن ال جی بی تی، قربانی کردن ملل تحت ستم، و قربانی کردن سیاهان به ویژه در آمریکا هستند. ما شاهد افزایش جریان های برتری نژاد سفید، ملی گرایی سفید پوست، ملی گرایی مسیحی هستیم که به وسیله برخی از این سیاستمداران فاشیست پذیرفته شده اند.

بنابراین من فکر می کنم که ما مسئول هستیم یک موضع قوی بر علیه امپریالیسم و جنگ، و همچنین بر علیه ملی گرایی شوونیستی، بر علیه افراط گرایی، و بر علیه سرمایه داری اتخاذ کنیم.

و در این لحظات، این کاملا ضروری و بسیار مهم است.

از آنجایی که ما همچنین شاهد بحران جدی در چپ هستیم، به ویژه در بخش مرکزی امپراتوری، که بدون شباهت به بحرانی که منجر به جدایی در انترناسیونال دوم درسال ۱۹۱۶ نیست.

و به شکلی، من گفتم که ما نه تنها در دورانی به سر می بریم که شبیه به دهه ۱۹۳۰ است، به علت خیزش فاشیسم و بحران بنیانی در نظام سرمایه داری جهانی، اما ما همچنین در دورانی هستیم که بی شباهت به دوران ۱۹۱۴- ۱۹۱۸ نیست.

علت اش این نیست که من فکر می کنم جنگی که ناتو بر علیه روسیه شروع کرده است یک جنگ بین امپریالیستی است؛ البته آن جنگ بین امپریالیستی نیست؛ جنگی است تحت رهبری امپریالیسم برای ممانعت از تثبیت این جهان چند قطبی.

ناتو این جنگ را بر علیه روسیه به راه انداخته است تا بریکس (BRICKS) را نابود کند، مانع از تثبیت سازمان همکاری شانگهای و یکپارچگی اوراسیا شود، مانع از این شود که چین و روسیه یک بلوک اقتصادی سیاسی به وجود بیاورند که به کشورها جنوب جهان یک راه آلترناتیو برای توسعه اقتصادی عرضه کند.

این جنگی است که آنها به راه انداخته اند. مثل جنگ جهانی اول نیست، که اساسا یک جنگ امپریالیستی بر سر مستعمرات بود.

ولی ما در دورانی به سر می بریم که بی شباهت هم به دهه ۱۹۱۰ نیست، به این معنا که بخش عمده ایی از چپ، به خصوص در مرکزیت امپراتوری، ضدیت با امپریالیسم را کنار گذاشته اند، و در واقع به راست افراطی فرصت جذب نیرو داده اند با این ادعا که آنها هستند که برعلیه به اصطلاح “گلوبالیست ها” هستند، نه امپریالیست ها.

ما می بینیم که بخش مهمی از چپ به طور ضمنی یا علنی با امپریالیسم همکاری می کند.

بنابراین مبارزه ای در پیش رو داریم که بر علیه هردو آن گرایش هاست: راست افراطی، و همچنین بخش فرصت طلب چپ که حامی شکست گرایی انقلابی نیست، که جنگ را دیده و می گویند که خواهان پیروزی ناتو، و اساسا بلوک امپریالیسم در این جنگ هستند، که به منزله نابودی هرگونه تلاش برای ساختن یک جهان چند قطبی می باشد و تحکیم جهان یک قطبی فعلی که در این برهه تاریخی در حال اضمحلال است.

بنابراین در دوران تاریخی بسیار مهمی سر می بریم. و خوشبختانه فکر می کنم که کاری که شما انجام می دهید، و من در تلاش آن هستم، در سازمان هایی چون اینترنشنال مانیفستو گروپ (International Manifesto Group) در این لحظات تاریخی از اهمیت بسیاری برخوردار است.

از دعوت من در این برنامه بسیار سپاسگزارم.

متن بالا برگردانی است از:

World at dangerous crossroads, only two paths forward: anti-imperialist socialism or fascist barbarism

Notes

۱. https://internationalmanifesto.org/through-pluripolarity-to-socialism-one-year-on/

۲. https://internationalmanifesto.org/

۳. https://multipolarista.com/۲۰۲۲/۱۰/۱٨/eu-prosperity-china-russia-energy-market/


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست