سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

"دیدگاه چپ در میان منگنه ی خیال پردازی و از خود باختگی" - سپیده صلح جو
از جانب گروهی از هواداران فداییان خلق ایران (اکثریت)

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : shabnam

عنوان : مشکل شمایید و توده ایها نه توانچه
اتفاقا مشکل توانچه و تفکر او نیست ۰ توانچه یک کمونیست واقعی است و آنقدر شجاع است که پشت نقاب خط امام موسوی اصولگرا (مثل حزب توده) یا پشت نقاب دموکراسی ( مثل شماها) پنهان نمی شود برای فریب مردم۰ حالا اخبار روز این را سانسور می کند ولی امیدوارم هر سه جریان کمونیستی این را بینند و این سوال را از خودشان بپرسند که چرا باید مثل احمدی نژاد و خامنه ای و موسوی و ۰۰۰ حرف و عمل اینها دوگانه باشد؟
هیچ اشکالی ندارد حزب توده و اعضایش بدون نقاب بیایند بگویند ما طرفدار استالین و روسیه هستیم و حکومت ایده آل ما به دادن آزادی و برگزاری انتخابات اصلا اعتقادی ندارد۰ ما مزدوران سرمایه داری را دستگیر و به تبعید خواهیم فرستاد۰ ما مالکیت خصوصی را ملغی می کنیم۰ هنر و ادبیات و فرهنگ بورژوازی غربی را سانسور و روزنامه ها و احزاب مخالف کمونیسم را می بندیم۰ تا رسیدن به این حکومت ایده آل ما تاکتیکی از موسوی حمایت می کنیم چون او از نظر فکری ۳۰ تا ۴۰ درصد مثل ماست و ما را به هدفمان نزدیک می کند ۰
یا شماها ضمن ابراز آشکار وفاداریتان به همان دیکتاتوری پرولتاریا و اصول کمونیسم و ضدیت با فرهنگ بورژوازی و اندیشه های غیر کمونیستی بگویید
فعلا صلاح را در همراهی با لیبرال ها و آزادیخواهان و دموکراسی طلبان طرفدار بورژوازی و غرب می بینید تا فضا را برای فعالیت امثال شما باز کنند و بعد شما از آنها عبور و سپس طعم دیکتاتوری پرولتاریا را به آنها بچشانید۰
بعضی از شماها هم که واقعا التقاطی هستید و تکلیفتان را با کمونیسم و لیبرالیسم مشخص نکرده اید و منفور هر سه گروه بالا هستید ( مثل فرخ نگهدار و کشتگر و ناصر کاخساز و ۰۰۰) بهتر است هر چه زودتر به یک سمت متمایل شوید وگرنه هم خودتان را دچار دردسر می کنید و هم دیگران را۰
و اما چپ های ایده آل دوست داشتنی خودم (مثل محوی )
من وافعا از صمیم قلب امیدوارم مارکسیسم همان باشد که شما می گویید ولی وقتی روشنفکران عزیز دینی را می بینم که با چه جدیتی سعی می کنند نشان دهند که اسلام چیز دیگری است و میلیونها کشته در روسیه و کامبوج و کره شمالی و چین و ۰۰۰ و این همه دیکتاتوری و خشونت را در برابر چشمانم می بینم نمی توانم خودم را فریب دهم که آزادی از دل دیکتاتوری زاییده می شود حداقل تا یک میلیون سال دیگر۰
۱٨۶۵۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣٨٨       

    از : روزنامه هنر و مبارزه حمید محوی

عنوان : جواب من به جنبش سبز منفی ست
در این جا من باز هم ناچار هستم به تکرار مطلبی بپردازم که تقریبا مضوع ثابت من در تمام نظریاتی بوده که در این سایت نوشته ام.
مطلب از این قرار است که نه تنها «فدائیان» بلکه تمام جنبش چپ ایران و اساسا تمام فرهنگ ایران باید تکلیفش را با اعتقادات مذهبی و خصوصا فدائیت و شهادت روشن کند.
چنین رویکردی اگر چه خیلی کلی به نظر می رسد ولی مستقیما و به شکل بنیادی با هر گونه چشم انداز تحول ساز و تمدن ساز در رابطه‍ی مستقیم و اجتناب ناپذیر قرار می گیرد.
چنین تناقضاتی در بطن جریان های مدعی پیشرفت و تحول و خصوصا بین آنهایی که مدعی گسستن زنجیر های از خود بیگانگی انسان هستند، واقعه‍ی منفرد و منزوی نیست، بلکه در تمام عرصه های ایدئولوژیک و حتی در روابط روزمره خودش را نشان می دهد.
مزیت دیدگاه روانکاوی در بررسی چنین موقعیتی بسیار حائز اهمیت خواهد بود، زیرا با طرح موضوع ناخودآگاه، می توانیم بیش از پیش در تجربه‍ی فعالیت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در فضای چپ ایران، آن را عملا مشاهده کنیم. به این معنا که می توانیم اطمینان حاصل کنیم که فردی که می گوید «مرگ بر دیکتاتور»، «آزادی بیان» و غیره...الزاما همانی نیست که باید باشد، و همانی نیست که تصور می کند و خودش عین همان دیکتاتوری ست که به افشای آن به پا می خیزد و در برخی موارد حتی با قبول خطرات جانی برای خودش و رفیق کنار دستی اش.

من همیشه بر این باور بوده و هستم که ضعف غایی جنبش چپ ایران به دلیل حاکمیت بورژوازی وابسته و معامله گر و فقدان دراز مدت فرهنگ مدنی و علاوه بر تمام این موارد دخالت توانمند نظام سرمایه داری جهانی در تمام عرصه ها بوده است. به عبارت دیگر چنین موقعیتی به فقدان رشد نیروهای مولد و نازل بودن سطح تولید در کشورهایی نظیر ایران باز می گردد.

مسئله BBC یا VOA و اپوزیسیون های وابسته ایران و یا رادیو فردا با آهنگ های تنبانی اش نیست، بلکه فقدان نقد بنیادی چنین محافلی ست.

در خصوص جنبش سبز، متأسفانه من نظر قاطعی در این مورد نمی توانم عرضه کنم تنها همین اندازه می دانم که به عنوان یکی از شهروندان پاریسی هیچ جایی برای خودم و فعالیت های انفردای ام بین آنها نمی بینم و هیچ شباهتی به آنها ندارم.
نگاه من به جنبش سبز خیلی فروتنانه است، و غالبا روی مولفه های فرهنگی و هنری آن متمرکز می باشد. و یک وبلاگ کامل را نیز به نقد مابین فرهنگی ایران و جهان اختصاص داده ام که البته تا این جا خواننده‍ی زیادی هم نداشته است.

با این وجود اگر به اعتقاد شما جنبش چپ باید با جنبش سبز همراه شود، با کمال تأسف باید بگویم که اگر جنبش چپی وجود داشته باشد، جواب من به این مولفه هایی که تا کنون در طیف سبز باز شناخته و تحلیل کرده ام، جوابی ست کاملا منفی.

البته این اتخاذ موقعیت را باید کاملا از جریان هایی نظیر چریک های فدائی خلق و یا جریان های عمیقا ابتذال آمیزی نظیر مجاهدین تفکیک کرد. مخالفت من با جنبش سبز با مخالفت این جریان ها از یک منبع مشترک سرچشمه نمی گیرد، و من هیچ نسبتی با چنین جرایان هایی ندارم.
۱٨۶۵۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣٨٨       

    از : احمد صلاحی

عنوان : خارج از موضوع
«مبارز ایرانی» کابوس کمونیسم مورد نظر شما درد بی درمان سرمایه داری جهانی بوده و خواهد بود.

از بعداز جنگ جهانی دوم در ایالت متحده این کابوس وحشتناک خواب از چشم مک کارتیسم برده بود و هنوز ادامه دارد.

فاجعه های بشری در اروپا توسط هیتلر و استالین انکارناپذیر ست و هیچ کدام قابل دفاع نیست.

جامعه بشری از ظلم و جور استثمارگران ، استعمارگران و مرتجعین معمم و مکلا رنج میبرد و بشریت عدالت خواه راه های درستی برای رسیدن به آزدادی و عدالت پیدا خواهد کرد.

در باره نوشته سپیده صلح جو اگر نظری دارید بفرمائید. تا ما هم با آنها آشنا شویم وگرنه تکرار شعارهای ضد پلورالیستی به نفع جامعه ی در حال گذار ایران نیست.
این به معنی قبول نظرات نویسنده ی محترم نیست.

ایران ۲۰۰۰ سال زیر یوغ شاهان بوده و ۳۰ سال از ستم ملایان رنج می برد شما چه پیشنهادی برای برون رفت از این بحران دارید ؟
۱٨۶۴۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست