سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بر ما چه رفته است؟ - پرویز دستمالچی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : آرمان

عنوان : انتخابات آزاد
ملاک چیست؟ اگر مردم ایران این رژیم را می خواهند پس چرا نمی گذارند انتخابات آزاد باشد و مخالفین آزادانه در انتخابات شرکت کنند تا همه ببینیم که آیا مردم این رژیم را می خواهند یا نه؟ بخش بزرگی از مردم ایران به خیابانها آمدند وقتی رژیم در انتخابات فیلتر شده خود بین موسوی و احمدی نژاد تقلب کرد! وقتی انتخابات آزاد نباشد حتی خود رژیم و ایادی رنگارنگ آن نیز مدعی می شوند که مردم این رژیم را می خواهند!!!
۷۷٨٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : بالاتر از رنگِ بی چاره گی و سیاهیِ زندگی در جمهوری اسلامی هم، رنگی هست...
هموطن گرامی آقای ثابت قدم، از جایی که اصولاً و منطقاً واژه ای به نام "بی طرفانه" نمیتواند مفهومی واقعاً موجود و ملموس در جامعه داشته باشد، لذا با بررسی بدون پیشداوری گزارشات پیرامون مرگ آقای رفسنجانی به نتیجه ی مورد نظر شما مبنی بر "مردم همین نظام را میخواهند"، نرسیدم. و دلایلم نیز مشخص است، در نوشته ها، شعارها و مراسمِ پیرامون مرگ آقای هاشمی ردِ پای غیرقابل اغماض ضدیت با استبداد ولایت فقیهی مشخص و مشهود است.

آنچه امروز مردمان کشورمان را به حسابگری کشانده، نه بواسطه ی آن است که ایشان خود را ذوب شده در این نظام میخواهند، بل بواسطه ی آن است که امروز مردمان کشورمان می بینند، که بالاتر از رنگِ بی چاره گی و سیاهیِ زندگی در جمهوری اسلامی هم، رنگی هست، و آن وضعیت نابسامان روزمره ی مردمانِ عراق، افغانستان، لیبی، سوریه و یمن است.

و وقتی شما می نویسی؛ «... تمام جنبش های اعتراضی تاکنون در مجموع نتوانسته اند ایرانیانی بیشتر از ۴ میلیون را جمع کنند...»، بر این تصورم که خودِ شما نیز نمیدانی که مقصدت از اینهمه تخمینات چیست؟
اینکه کمیت در جنبشهای اعتراضی پائین است، قبل از آنکه اینهمه نشان و دلیلی بر مقصر و گناهکار بودن مردم در عدم حمایت از این جنبشها باشد، دلیلی متقن بر عدم انسجام درونی این جنبشها و نداشتن برنامه ای مشترک و فراگیر است.
۷۷٨۷٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : خاکستری
آقای دستمالچی ارجمند، مرگ یک بازیگر عرصه های سیاسی و اجتماعی ایران را بگونه ای دگر بازگو کرده و بیان می دارد اگرچه در پی مبارزه بوده اما حاصل کارش آن روندی که مدنظر تحولخواهان ایران بوده، نبوده.
این مطلب مطرح شده توسط آقای دستمالچی قابل اندیشیدن و تأمل است.
چون گفته ایشان بگونه ای بخش خاکستری جامعه و افراد قرار گرفته در این قسمت را مورد توجه قرار می دهد، قطعاً بعد از اینکه هیجانات احساسی و یا انقلابی گریِ فحاشی فروکش کرد، اقدامات آن خاکستری نشینان نیاز به بررسی و واکاوی است.
تجربیات تاریخی به ما گفته، بخش سیاه و یا سفید جامعه چگونه می تواند ویرانگری هایی را بیآفریند! آن بخش خاکستری است که می بایست مورد توجه قرار گیرد چون اقدامات آنان هم ماندگار است هم منشاء اثرات مثبت.
این موضوع سیاه یا سفید یا خاکستری نیاز به پرداختن است.
۷۷٨۷۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱٣۹۵       

    از : خسرو ثابت قدم

عنوان : اشتباه می کنید آقای دستمالچیِ محترم
در انتهای نوشته‍ی صحیح تان، از موجودی بنامِ «روشنفکرِ خاکستری» نام بُرده اید.

از نظرِ من یک اشتباه در بینشِ شما و برخی دیگر از دوستان نهفته است. این اشتباه که: «مردمِ ایران این نظام را نمی خواهند».
این اشتباه، در دوستانی نظیرِ شما، ناشی از این تفکرِ آگاه یا ناخودآگاه است که «مردم گناهکار نیستند. مردم نمی توانند مقصر یا گناهکار باشند».

از نظرِ من، مردم همین نظام را می خواهند. دلیلم اینست:
همین «روشنفکران خاکستری» که به آن اشاره کرده اید، به اضافه‍ی بازوهای رسانه ای آنها یعنی «بی بی سی»، «صدای آمریکا»، «رادیو فردا»، و امثالُهم، مجموعاً چیزی نزدیک به ۱۵ میلیون بیننده، شنونده، فالوئر، دوست، مشترک، و غیره دارند. و این تازه سوای ذوب شدگان در فلانی و بهمانی است.

در مقابل، تمام جنبش های اعتراضی تا کنون در مجموع نتوانسته اند ایرانیانی بیشتر از ۴ میلیون را جمع کنند. شخصیت ها یا رسانه های «واقعاً» مخالفِ حکومتِ ایران، در مجموع شاید همین ۴ میلیون «پیرو» را هم نداشته باشند.

می دانم که پذیرشِ چنین واقعیاتی برای افرادِ سیاسیِ ایرانی بی نهایت غم انگیز و دردناک و نپذیرفتنی ست. منتهی شاید واقعیت همین باشد. شاید باید بالاخره دست از ایده آلیسم کشید و آمارِ واقعی را دید.

اگر بی طرفانه نگاه کنیم، مرگِ رفسنجانی و واکنشِ مردم و بقولِ شما «روشنفکران خاکستری» بسادگی نشان داد که چه کمیتِ عظیمی در این نظام ذوب است و مایل است که ذوب باشد.
کافی ست فقط و فقط نگاهی آمارگرانه به صفحاتِ همین «روشنفکران خاکستری» بیندازید.

درود
۷۷٨۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱٣۹۵       

    از : خواننده

عنوان : مگر این افراد اسم ندارند؟
شما نوشته اید:
«رفسنجانی مرد و رفت. مشکل جامعه همچنان پا بر جا است: دهها "روشنفکر خاکستری" که او را آشکار و پنهان نماد خود خواندند. یک بنیادگرای اسلامی را که دستش همواره به خون آغشته بود.»

خب مگر این افراد اسم ندارند؟ یا می ترسید؟ منظورتان فرخ نگهدار و مسعود بهنود و ابراهیم نبوی و علی علیزاده و ... است؟
۷۷٨۷۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ دی ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : اگر "مبارزه و زندان رفتن" سایر نیروهایِ ایرانی برایِ نهادینه کردنِ آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی در جامعه است...
هموطن گرامی آقای پرویز دستمالچی، گمان می کنم که شما یکی از جامعترین تعاریفِ ممکن را از آقای رفسنجانی ارائه داده ای، اما بحثِ نقدم از مطلب شما حول عنوانِ مطلبِ شماست، می خواهم به همراهِ شما؛ از شما، خودم و دیگر خوانندگان این سطور بپرسم؛ «...بر ما چه رفته است؟»

تا این آقا زنده بود، با طرحهایِ گوناگونش با دستِ دیگری مشغول بستن، زدن و کشتن همه ی آن کسانی بود که میلیمتری سر خود را از لجنزار استبداد خارج و کمی "دمکراتیک" می اندیشیدند.
حال در مرگش نیز گویا ایرانیان می خواهند دو یا چند دسته شده، و به جایِ اندیشیدن و چاره جویی برای امروز و فردای کشور و یافتن پاسخی مناسب برای سئوال بی جواب مانده ی [چه باید کرد؟]، آماده میشوند برای دور جدیدی از یقه گیری و زدوخوردهایِ بی حاصل درونی

تصورم می کنم، بهترین مفهوم موجود در مطلب شما، آنجاست که شما صریح و زیبا می نویسی؛ «...مبارزه رفسنجانی با دیکتاتوری در نظام پیشین و به زندان رفتنش و... نه برای آزادی، که برای شکل دیگری از حکومت استبدادی- دیکتاتوری بدتر، حکومت تامگرای اسلامی- ایدئولوژیک بود...»

حال پرسشهای اساسی این است؛
- آیا در کشورمان ایران فقط این حجت یا آیتِ الله بود که بدینگونه می اندیشید و مبارزه می کرد؟
- اگر فقط آقای هاشمی و همراهانش استبدادی اندیشیده و برای تشکیل حکومتی تامگرا تلاشیده اند، پس چرا کشورمان در طی صد و ده سال مبارزه یِ آزادیخواهانه ی سایر نیروهایش نتوانسته به آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی فرا بروید؟
- اگر "مبارزه و زندان رفتن" سایر نیروهایِ ایرانی برایِ نهادینه کردنِ آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی در جامعه است، پس چرا این نیروها نمی توانند، حولِ یک منشور آزادیخواهانه ی فراگیر متحد شوند؟
۷۷٨۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣۹۵       

    از : پرویز دستمالچی

عنوان : جناب امیر
با سپاس از تذکر و توجه شما، کاملا درست است و پیام توسط جلال طالبانی به قاسملو داده شد که به این ترتیب با پوزش از خوانندگان آن را تصحیح می کنم.
با احترام

پرویز دستمالچی
۷۷٨۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣۹۵       

    از : امیر

عنوان : تصحیح یک اشتباه
شما نوشتید که:رفسنجانی(رژیم) توسط بارزانی به قاسملو پیام داد. توسط اقای جلال طالبانی به قاسملو پیام داده شد نه بارزانی.
۷۷٨۴۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست