سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

در باره «حماسه سیاهکل» اثر حمید اشرف - انوش صالحی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : پرویز اسماعیلی

عنوان : چند نکته در رابطه با کتاب حماسه سیاهکل
چند نکته:

آیا این کتاب درون سازمانی بوده است ؟
• برمبنای. زیر نویس صفحه۶ کتاب چاپی حماسه سیاهکل میتوان این نتیجه را گرفت که کتاب جهت نشر داخلی بوده است:
" انتشار این مطلب ممکن است نوعی توهین به جنبش کنونی فلسطین محسوب شود از این جهت باید حذف شود مگر انکه ما یک برنامه سیستماتیک توضیحی به خاطر مقاصد مشخص در این مورد بخواهیم پیاده کنیم."


• نام کتاب
نسخه کتابی که دستی نوشته شده است فاقد اسم حماسه سیاهکل است و خط ان متعلق به حمید نمی باشد.


• آیا صفایی خشک وخشن بود؟
راجع به نقش فرماندهی و قاطعیت صفایی توجه کنید ،حمید در آخرین دیدار میگوید:
"رفیق صفایی در برنامه تغییر کمی داد! ..........
بدین ترتیب در آخرین لحظات رفیق صفایی تز کانون چریکی را مطرح ساخته بود. طرحی که برخلاف برنامه شش ماهه قبلی ما بود.................
رفیق صفایی در عرض یابی عکس الغمل دشمن خطای جبران نا پذیری مرتکب میشد ............
که بعد ها با شکست دسته جنگل بهای گزاف ان پرداخته شد......."
صفحه ۹۴ و ۹۵ کتاب حماسه سیاهکل
اما حمید این نکات انسانی را هم در رفتار صفایی میبیند:
"مثلا در مورد ندادن جوراب به رفیق بهزادی خیلی با خشونت رفتار کرد، البته روز بعد جوراب خودش را به اودا ده بود و خودش با جوراب پاره به راه پیمایی ادامه میداد."

• خشونت در سازمان!
حمید مسئله خشونت را ذات مبارزه میداند .نگاه کنید به جمع بندی سه ساله:
"پس از این حادثه رفیق سلمان نژاد را به یک بیمارستان خصوصی منتقل کردند و با تمام قوا کوشیدند که بهبود یابد ولی بر اثر سوختگی بیش از ۸۰ درصد بدنش پس از چند روز به شهادت رسید.
رفقا نمی توانستند در مورد تحویل گرفتن جسد وی اقدام کنند و از این رو به بیمارستان مراجعت نکردند. و این بخشی از خشونتی است که در نبرد ما وجود دارد که می بایست به خاطر آرمان مان آن را بپذیریم "
" پس از این جریان از طرف رفیق قاسم پیشنهاد شد که تیمی برای اعدام این فرد تشکیل شود و به تبریز برود و یقه‍ی این خائن را بگیرد و حکم را در موردش اجرا کند ولی رفیق مسعود با این پیشنهاد
مخالفت کرد. البته مخالفت رفیق مسعود یک مخالفت اصولی نبود، بلکه به این کار توجیه نبود. "








• ایا چریک ها غیر مستقیم فکر و اعتقادات یک دیگر را چک میکردند؟
در ان روزهاارزیابی یک دیگر بصورت غیر مستقیم، امری رایج در میان دوستان بود.فضای ان روزها اقتضا میکرد حتی شده با شوخی، موقعیت فکری دوست ویا رفیقی را محک بزنند.
برای نمونه مراجه کننید به مصاحبه ای که فتاپور و کیانزاد با عنوان حمید اشرف از نگاه نزدیک در ژوئن ۲۰۱۶ با اخبار روز داشتند:
فتاپور نقل میکند که بعد از اجرای چند قرار با حمید ،یکبار حمید سر قرار حاضر نمیشود وبصورت مخفی فرهاد سپهری را میفرستد تا او را چک کند!

• دل مشغولی حمید در مورد انتقال تجربیات.
او در مقدمه دو کتاب خود بر لزوم انتقال تجردیات تاکید میکند:
در مقدمه « یک سال مبارزه چریکی در شهر و کوه» میگوید
"بیش از یکسال از آغاز مبارزات چریکی در ایران میگذرد. برای کسانی که در مبارزه شرکت دارند و برای دیگران هنوزبسیاری از مسائل مربوط به این دوره روشن نشده است. در این جزوه کوشش میشود که مسائل مربوط به یکسال مبارزه روشن گردد و تحلیلی از تجارب جنبش صورت گیرد. "
:
ودر مقدمه«جمعبندی سه ساله» میگوید:
"ما تا بحال به خاطر گرفتاری های بی نهایت زیاد عملی فرصت آن را نیافتیم که تجارب سه ساله‍ی خود را جمعبندی نمائیم. ما تجارب تکنیکی سازمان را در جزوه ای بنام ”پاره ای از تجربیات جنگ چریکی شهری در ایران“ منتشر ساختیم، ولی هرگز دست به یک جمع بندی در زمینه‍ی استراتژی و تاکتیک سازمان نزدیم و به ارزیابی برنامه های سازمان نپرداختیم و نقایص و ضعف هائی را که داشتیم و منشاء ضربات بر ما بوده است منعکس نکردیم. امروزه در رابطه با رشد سازمان و گسترش فعالیت های سازماندهی چریکی در ایران، افق بازتری در مقابل ما گشوده شده است. ولی بیم آن می رود که نتوانیم در هر موقعیت با توجه به واقعیات عینی موجود برنامه ریزی کنیم و دچار انحرافاتی نشویم که حرکات کلی سازمان را کند سازد و حتی به نابودی کشاند از این روی به منظور آن که رفقائی که در جریان تمام تجارب سه ساله قرار نداشته اند از چگونگی کارها مطلع شوند دست به نوشتن این مطلب زدیم. "


این دو مقدمه به خوبی نشان میدهد که ضرورت اطلاع رسانی به جامعه حمید را وادار به نوشتن و انتشار بیرونی، کتاب تجربیات یک سال جنگ چریکی شهری ، و همچنین به خاطر انتقال تجربیات سازمان به اعضاء کتاب جمع بندی سه ساله نوشته شده است.
ودر جایی دیگر در جمع بندی سه ساله میگوید::این گروه به دنبال شکست مبارزه علنی سال ۳۹ الی ۴۲ ت به دنبال شکست چند کار سیاسی صرف به وجود امد که شرح جریان های فعالیت های پس از سال ۴۲ خود نیاز به نوشتن جزوه مستثنی دارد."
و درچایی دیگر در صفحه اول کتاب حماسه سیاهکل بار دیگر از گروه جزنی میخواهد :" به امید انکه خود رفقای مزبور روزی به این امر به طور مفصل به پردازند."
و نهایتا در صفحه دوم کتاب حماسه سیاهکل در رابطه با سفر هفته آخر دیماه به کوه مینویسد "تجربیات این یک هفته زندگی در صورت باقی بودن فرصت نوشته خواهد شد."
بنا براین با این سابقه وتفکر، میتوان انتظار داشت که حماسه سیاهکل را حمید با امید به انتقال تجربیات که خود تنها شاهدش بوده است نوشته است.
• شیوه نگارش
حمید نوشته «یک سال مبارزه چریکی در شهر و کوه» را عمدتا با ضمیر سوم شخص مینویسد ، سازمان هنوز جوان بود، و جمعبندی سه ساله را در شرایطی که سازمان کاملا شکل گرفته بودعمدتا از زبان سازمان ویا با ضمیر ما مینویسد.
اما کتاب حماسه سیاهکل برای اطلاع رسانی عمومی نبوده است، زیرا انچه که میبایست برای عموم اعلام گردد قبلا در کتابهای فوق مطرح شده بوده است.
بنابراین این نوشته بصورت خاطرات و عمدتا با ضمیر اول شخص نوشته شده است.
• زمان نوشتن حماسه سیاهکل
اگر این نکته را به پذ یریم که شرایط در ان روزها امکان نوشتن کامل کتاب را ،با خیال آسوده نمیداده است، شاید بیتوان نتیجه گرفت که کتاب در مدتی طولانی بصورت بخش بخش نوشته شده است. ارایه جزئیات زیاد در بخش هایی از این کتاب و اشاره کلی در بعضی از بخش های دیگر این گمانه را تشدید میکند.
اشاره به نکاتی که میتوانند کمک به تاریخ نوشتن کتاب را مشخص کنند:
حمید در صفحه ۸ کتاب حماسه سیاهکل اشاره میکند سلاحی که عرفات به صفایی داده بود فضیلت کلام هنگام شهادت ان را به کار برد.پس میتوان گفت بخشی از کتاب بعد از مرداد ۵۱ ،تاریخ شهادت فضیلت کلام ،نوشته شده است.
در صفخه ۲ تا۴ کتاب حماسه سیاهکل حمید درجملاتی که شخصیت شهریاری را توصیف میکند از او با فعل ماضی یاد میکند! ایا میشود گفت این بخش از کتاب بعد ازاسفند ۵۳ که شهریاری کشته شد نوشته شده است.؟
در صفحه اول کتاب حمید امید وار است که گروه جزنی روزی بطور مفصل جریانات قبل از سال ۴۶ گروه را به نویسد! بنا براین باید حمید بخشهایی از کتاب را قبل از فروردین ۵۴ نوشته باشد.
• اشتباه در تاریخ وقوع حوادث
با توجه به شرایط وتاریخی که این کتاب در ان نوشته شده است، خطا در ذکر تاریخ ها اجتناب ناپذیر بوده است.این خطا در تحلیل یک سال جنگ چریک شهری هم دیده میشود.هرگاه اشتباه در تاریخ دستگیری حسن پور،هفته اول دیماه به جای ۲۳ آذر در این کتاب را به علت کم بود اطلاعات بدانیم، اشتباه در تاریخ اعدام گروه جنگل را (۲۷ اسفند به جای ۲۶ اسفند)که کلیه رسانه ها ان را ذکر کرده بودند ، در کتاب تحلیل یک ساله چه چیزی جزئ خطای اجتناب نا پذیر باید ذکر کرد؟
نمونه دیگری از این گونه اشتبا ه های که به علت شرایط زمانی و مکانی اجتناب نا پذیر بودند، تاریخ باز گشت صفایی فراهانی از فلسطین است.حمید در جمع بندی سه ساله ان را زمستان ۴۸ میداند حال انکه بیژن در تحلیلی ا ز تکوین و تکامل گروه پیشتاز جزنی-ظریفی این تاریخ را تابستان ۴۸ ذکر کرده است.

دریاد داشت اقای سامع تاریخ انتشار جمعبندی سه ساله سال ۵۳ اعلام شده است،چریک های فدایی در نسخهای که منتشر کرده اند سال ۵۴ را نوشته اند.
همچنین ایشان انتشار تاریخچه فدایی توسط بیژن را سال ۵۱ ذکر کردهاند اما نوزده بهمن تئوریک ان را کمی قبل از شهادت گروه جزنی دانسته است.

• اطلاع سا واک از ارتباط همسر سعید کلانتری با گروه جزنی در زندان

در کتاب تشکیلات تهران حزب توده به روایت ساواک (مرکز بررسی تاریخی وزارت اطلاعات زمستان ۹۲) صفحه ۱۰۷ به نقل از واحدی پور از قول میهن قریشی ،در گزارش مورخ۲۲/۱/۱۳۴۷ ساواک امده است:
"..... رابط این عده خانم مشعوف بوده که اخیرا از زندان اطلاع داده شده که مامورین سازمان امنیت دنبال خانم مشعوف هستند امکان دارد از طریق تعقیب ان به مخفی شدگان دسترسی پیدا نمایند......."
۷٨۲۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست