عنوان : نقد را مشخص کنید!
نویسنده دیگرانی/روشنفکرانی را متهم حسادت و عقده و فضل فروشی و همه چیزدانی می کند، اما گویا اگر خودش از فلسفه و جامعه شناسی و روانشناسی و ادبیات و ... بگوید و دیگرانی را "ملعون" بنامد، می شود "فرمایش متین". در ضمن، این همه نیش و کنایه و اشارات مبهم در هوا به چه کار می آید؟ کلی بافی هست اینها. حرفی اگر دارید بفرمائید، با نمونه هایش مشخص کنید که منظورتان چیست و کجاست و چرا؟ می فرمائید بیضائی می گوید که همه ی ما کرم های لجن زار استبداد هستیم، گفته است؟ کجا؟ یعنی ایشان خودش را هم کرم لجن زار می داند؟ فکر نمی کنم. دیگر اینکه این چه جور پزشک متخصص کتفی است که کتف راست را معالجه می کند اما در زمینه ی کتف چپ یک گاو نفهم است و به کار نمی آید؟
در آلمانی اصطلاحی هست به نام "دیوانه های تخصصی" (Fachidiot )، به کسانی اطلاق می شود که تنها در یک رشته مطالعه می کنند، و در زمینه های دیگر کاملا گاو تشریف دارند. بویژه در علوم انسانی "دیوانه تخصصی" شدن افتخاری ندارد و مایه ی بیسوادی محض در زمینه های دیگری می شود که مربوط به رشته ی تخصصی است. اگر چه اینجا توهین شد به گاو، گاو هیچ کار اشتباهی نکرده است و حرمتش محفوظ.
۷٨٣۲۷ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۵       

عنوان : متن را باید درست خواند
دوستانی که نظر داده اند معلوم نیست چرا باید از حرف متین و منطقی نویسنده برآشفته شده اند.حرفی که نویسنده زده درواقع چیزی جز فراخوانی به درک متقابل،همپرسه،گفت و گوی انتقادی و گریز از فرهنگ تک گویی نیست. نویسنده تلاش کرده است نشان بدهد همه ما دچار این عارضه شده ایم که دیگران را قبول نمی کنیم بیایید فهم های خود را کنار هم قرار دهیم و افق دید خود را گسترده کنیم. به نظر می آید نام بردن از دو تا فیلسوف به دوستان برخورده است.حرف درستی زده است این همه نوچه بازی در بازارروشنفکری.امیدوارم دوستانی که نظر داده اند کلیت مطلب و پیام کلی آن را از نظر دور ندارند.وقتی می گوید به قول بیضایی همه ما کرم های یک لجن زاریم لجنزار استبداد درواقع خود را تبرئه نکرده است. خود این نظرات نشان می دهد که جریان تحصیلکرده چقدر از قافله فهم مطالب انتقادی خود را محروم کرده است.
۷٨٣۲۱ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۵       

عنوان : یادش نه بخیر!
این نوشته مرا یاد ژست های روشنفکری دهه چهل ما میاندازد : "بروید عزیزان من ! مرا با شما پیوندی نیست" !! و هرچه قلمبه سلمبه تر روشنفکری تر . بنظر شما اگر برویم رو به قبله دراز بکشیم و منتظر بمانیم شایسته تر نیست؟
۷٨٣۱۷ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۵       

عنوان : ماشاءالله! خدا قوت!
آقا/خانم عباسی جان، قربان، قربانت گردم، شما خودت ماشاءالله علامه دهری. هم علم اخلاق و فلسفه می دانی، هم تاریخ، هم جامعه شناسی، هم روانشناسی، هم خیلی زیادی ادبیات دان، شکر خدا قاضی هم هستی. دستت درد نکند. معلوم است که هیچ عقده و نفرت و کینه ای به شخصی یا اشخاصی نداری و منظورت هیچکس نیست، بجز همان فلان فلان شده. با قلمت این روشنفکرهای عقده ای بدبخت خاک توسری را ضربه فنی کردی و فرستادی تو زباله دانی، دمت گرم!
۷٨٣۰۱ - تاریخ انتشار : ۲ اسفند ۱٣۹۵