سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

خامنه ای و تصمیم دشوار! - احمد پورمندی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : علی اردلان

عنوان : دیدن پیچش مو
آقای پورمندی ضمن تشکرازپاسخگوئیتان، شمادرجائی ازکامنت خودمی گوئید:
خامنه ای با عبور از کریدور ریاست جمهوری به رهبری رسید و طبعا این سناریو که رهبر آینده هم یکی-دو بار رای مستقیم مردم را پشتوانه مشروعیت خودش قرار بدهد، سناریوئی اشتهابرانگیز است و اقتدارگرایان مایل نیستند که فقط خاتمی و روحانی از این برتری برخوردار باشند. به باور من، اگر نبود نگرانی نسبت به مرگ خامنه ای در طول چهار سال آینده، رئیسی را برای دور بعدی نگه می داشتند اما این نگرانی ظاهرا وجود دارد(پایان نقل قول).
باتوجه به آنکه نه خامنه ای ونه کس دیگری ازاصحاب قدرت، درموردرهبرشدن ایشان اطلاعی نداشته، لذارییس جمهورشدن وی(آنهم رییس جمهورتقریبا هیچکاره)نمی توانسته برای خامنه ای سکوی پرتاب محسوب شود(همانطورکه امروز برای هیچ فرددیگری نمی تواندباشد).اساسا قدرت ولی فقیه ازرای مردم ویاازمحبوبیت وی نزدتوده هامنشاء نمی گیرد،بلکه ولی فقیه راهیئت حاکمه دردرون خودش وباتوجه به توازن قوای موجود، تعیین می کند.لذارییس جمهورشدن ویامحبوب بودن نزدمردم برای کانون قدرت حائز اهمیت نخواهدبود.
اصولا اشتباه چنین تحلیل هائی ازآنجا نشات می گیردکه سیاست ولی فقیه را، باراست افراطی، کاملا یکسان ودریک راستادرنظرمیگیرد.اگرخامنه ای ودستگاه عریض وطویل بیت اش، با یک جناح حکومت کاملاهمراستابود،مطمئناتابه حال طومارجمهوری اسلامی درهم پیچیده شده بود(به همین دلیل اپوزیسیون واقعی ازآشتی میان جناح هااستقبال می کند).تاآنجائیکه به نظرمیرسدهردوجناح حکومت(راست میانه رو وراست افراطی)مدیریت خامنه ای راپذیرفته ودرنزاع های درونی خود،به نقش اودرصدوررای نهائی باورمنداست.
دراین شرایط که جمهوری اسلامی درموقعیتی دشوارقرارگرفته، سخت نیازمند نمایشات شبه دموکراتیک وافتخارات سیاسی وحتی فرهنگی شبه مدرن وشبه انسانی درسطح بین المللی ست.بهمین دلیل است که خامنه ای مراسم حکومتی ۲۲ بهمن امسال رابسیارمهم می پندارد چراکه اصلاح طلبان راهم وارداین بازی کرده است. اما انتخابات پیش رو می تواندبرای ولی فقیه معضلی بزرگ بوجوآورد:
انتخاب خامنه ای برای این دوره بی شک روحانی ست، بخاطرآنکه طبق سنت دوره های قبل، این رییس جمهورهم بایددو دوره ای شود، و اینکه هنوز به روحانی وتیم اش دراوضاع وخیم کنونی احتیاج دارد.ولی مشکل این است که درجناح مقابل کسی باقی نمانده که بتواندتاحدودی باروحانی همسنگی کند(قالیباف باافشاگری های اخیرو نیزآتش سوزی پلاسکو بی آبروترشدو...).پس چگونه بایداین انتخابات راباشوروحالی کنترل شده وبایک مهندسی آزموده شده به پیش بردکه هم نمایشی ازدموکراسی رابه جهانیان ارائه دهدوهم آب ازآب تکان نخورد.خامنه ای ازدوقطبی سازی دراین شرایط هراسناک است واحمدی نژادرابهمین دلیل ازرقابت کنارگذاشت.پس نمی تواندفردی مهم ازجناح راست افراطی رابه صحنه بکشاند(چون اگرمی خواست چنین کندچه کسی بهترازاحمدی نژادبود).حال بااین فرضیات وچنانچه اگررییسی رابه قول شما گزینه اصلی خامنه ای برای جانشینی بدانیم، چرابایداوراواردصحنه ای خطرناک کندکه منجربه دوقطبی شدیددرسطح حاکمیت وبادرجه ای پائین تردرسطح جامعه گردد.مطمئنا خامنه ای بهترازهرکسی می داند که راست افراطی فاقدهرگونه پایگاه اجتماعی قابل اتکائی ست وخیلی ازچهر های سرشناس این جناح موردتنفرشدیدمردم هستند، پس چرابایدباتحمل یک بی آبروئی ویک تقلب آشکاردیگرتتمه آبروی خودرابه حراج بگذارد(فقط بخاطراین وسوسه که رییسی هم بعنوان رهبرآینده ازپایگاه رای مردمی برخوردارباشد).نه چنین سناریوئی اصلا باعقل جوردرنمی آید، خصوصا وقتیکه می دانیم رای مردم یامیزان محبوبیت فردی هیچ نقشی درتعیین رهبری ندارد.
یعنی اگر فردسرشناس بیآوردباعث تنش درون جامعه خواهدشدواگریک فردمعمولی وبی ارزش واردصحنه کند، خطرعدم استقبال وبرگزاری یک انتخابات سردو فرمایشی زیادخواهدشد(مگراینکه این آدم کم نام ونشان یک فردمنفوروفتوژنیک مثل احمدی نژادباشد).بااین آدم زشت روی بدسابقه وکم ارزش(ازلحاظ سیاسی واجتماعی)می توان طبقه متوسط ترس خورده رااز بازگشت کابوس احمدی نژادوتیمش به هراس انداخت.یک رای سلبی دیگر ویک بدوبدتردیگردرسطح فیلم های ملودرام وخیلی باکلاسش راه انداخت.
اما چراآقای پورمندی فکرمی کنند که سپردن آستان قدس رضوی حکم ولیعهدی را دارد؟یعنی این همه سال آقای واعظ طبسی که بالاخره معلوم نشدچطورمرده ولیعهدایشان بوده؟من بااین نظرکه رییسی کاندیدطیفی ازراست افراطی برای جایگزین رهبری باشدمخالفتی ندارم ولی کاملاباین نظرکه رییسی فردمنظر خامنه ای برای جانشینی ست مشکل دارم.آخرچرارییسی؟ خامنه ای به چه علتی بایدرییسی راجانشین خودکند؟پسراوست؟برادراوست؟مگراین رییسی کیست وچه نسبتی بادارالخلافه مسلمین دارد؟مگر خامنه ای احمق است که بگذاردهمان بلائی راکه خودش برسرسیداحمدوخاندان خمینی آورد، سرخانواده خودش بیاورند؟این سناریو واین شایعات باهیچ منطقی جوردرنمی آید.نمی دانم شایدعده ای عمداچنین شایعاتی رابرای گمراه کردن مردم پخش می کنند تا دروقت مقتضی کارت برنده روشود.البته ممکن است که هنوز راه دستیابی مجتبی خامنه ای به مقام رهبری هموارنشده باشد وهنوزمشکلات بزرگی برسر راه خامنه ای برای جانشینی او وجودداشته باشد ولی مطمئنا این موضوع یک روندپیچیده وحساب شده ای راطی کرده وخواهدکرد(مرگ رفسنجانی درهمان پروسه قرارداشت وممکن است کسان دیگری هم دراین روندجان خودراازدست بدهند).
من یک احتمال دیگرراهم پیش بینی می کنم وآن رهبری بیت خامنه ای ست نه مجتبی خامنه ای.بیت رهبری یک تشکیلات بزرگ است که احتمالا نیروی ویژه سرکوبگرهم دراختیاردارد.دراین سال ها جایگاه بلامنازع خودرادرمیان ارگان های حکومتی کسب کرده وارتباطات خاص خودراشکل داده است.بااین پیش فرض، درگیری های مربوط به رهبرشدن یک فردخاص، پیش نخواهدآمد.مسائل فقهی نیز توسط یک دایره فقهی داخل بیت که شامل یکی دونام معروف ازآیت الله های جیره خوارباشد، حل خواهدشد(ازروزاول ولی فقیه باتنهاچیزی که کارنداشته مسائل فقه ای بوده است).
این هادرصورتی متحقق میشودکه حکومت درنزاع خودباآمریکا وکشورهای منطقه ازخودمقاوت وپایداری نشان داده و مانع ازاستحاله درونی حکومت گردد.می دانیم که خواسته بدون شرط کشورهای متخاصم باجمهوری اسلامی،مهارکامل آن وعقب نشینی آن ازکشورهای منطقه است(خواسته ای که بدون استحاله درونی حکومت وتفوق جناح طرفدارغرب وکنارگذاشتن نهادهای غیرانتخابی ازعرصه قدرت امکان پذیرنیست).
۷٨٣۹۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۵       

    از : احمد پورمندی

عنوان : سپاس و چند یادآوری
آقای اردلان گرامی!
با تشکر از تلاش شما در تدقیق برخوردبا امر انتخابات. روشن است که من و شما نه برای داغ کردن تنوری مواجبی می گیریم و نه برای کور کردن اجاقی انعامی! فکر می کنیم که انتخابات ریاست جمهوری، بنا به سابقه تا امروزش، مهم است و به همین خاطر باید آن را زیر نظر گرفت.
- در مورد برخورد خامنه ای با موسوی، من متوجه فرقی بین برخورد شما با یادداشت خودم نشدم و ظاهرا که یک حرف را زده ایم
- در مورد شواهدی که حکایت از تفاهم مراکز اصلی قدرت روی رئیسی به عنوان جانشین خامنه ای داشته باشند، طبعا ما که در بیت و مرکز سپاه آدم نداریم و هکر های پیشرفته ای هم در اختیار ما نیستند که مغز خامنه ای را هک کنیم. اما آیت الله کردن رئیسی، سپردن تولیت آستان قدس- که یکجور ولیعهد نشین در ج.ا. است- به رئیسی و حضور فرماندهان عالی رتبه سپاه در بیت رئیسی و ارائه " گزارش" به او، نشان دادن توجهات ویژه "رهبری" به رئیسی در رسانه ها و سر انجام راه اندازی پذیرائی با غذای گرم از بیش از یک ملیون زائر اربعین به خرج رئیسی، از جمله شواهدی هشتند که این گمانه زنی را تائید می کنند.
- من هم روی پر ریسک بودن فرستادن رئیسی به دوئل با روحانی ، مکث کرده ام و در نهایت آنرا از نگاه خامنه ای، گزینه بدتر می فهمم. اما معلوم نیست که او هم همینطور فکر کند!
- خامنه ای با عبور از کریدور ریاست جمهوری به رهبری رسید و طبعا این سناریو که رهبر آینده هم یکی-دو بار رای مستقیم مردم را پشتوانه مشروعیت خودش قرار بدهد، سناریوئی اشتهابرانگیز است و اقتدارگرایان مایل نیستند که فقط خاتمی و روحانی از این برتری برخوردار باشند. به باور من، اگر نبود نگرانی نسبت به مرگ خامنه ای در طول چهار سال آینده، رئیسی را برای دور بعدی نگه می داشتند اما این نگرانی ظاهرا وجود دارد.
- شاید انتخابات این بار همانطور که اشاره کردید، " خشک و فرمایشی" بشود. اما بنا به تجربه، در معادلات جهانی و منطقه ای، برای خامنه ای بسیار مهم است که انتخابات " پرشور" برگزار شود.
دوست گرامی آقا یا خانم م !
۱- سناریوی شما هم می تواند یک احتمال باشد. احتمالی که قدری پیچیده و نامعقول به نظر می آید. اگر رئیسی کاندیدای مشترک بیت و سپاه برای جانشینی باشد، پایداری چرا باید در فکر خراب کردن او و ضایع کردن آینده خودش باشد؟
۲- همانطور که اشاره کردید، رهبر شدن این یا آن، تا وقتی در بر پاشنه ولایت مطلقه میچرخد، "تفاوتی حیاتی" نیست اما "تفاوت" هست و بنا بر این در حد خودش مهم هم هست.
۳- مرا نادیده بگیرید، اما از کجا به این نتیجه و اتهام زنی رسیده اید که سوسیال-دموکراسی دغدغه زحمتکشان را ندارد. تاریخ ۱۵۰ سال اخیر جهان این را به من و شما می گوید؟
۴- بخشی از نتیجه گیری شما درست است و من می خواهم که با هم صبر کنیم و ببینیم که تصمیم مراکز قدرت در مورد انتخابات ریاست جمهوری چه خواهد بود . ولی هدف این یادداشت، اساسا دعوت به دیدن گوشه ای از پیچیدگی های روند انتخابات است. من در دور قبلی اشتباه کردم و به روحانی رای ندادم . ولی این بار اگر رقابت بین روحانی و شماری از اقتدارگرایان باشد، تردیدی در رای دادن به روحانی ندارم، گرچه بحران همه جانبه را بسیار عمیق و ویرانگر می بینم و می دانم که استراتژی توسعه اقتصادی امرانه که محور اصلی برنامه روحانی بود، شکست خورده است و تداوم آن هم نتیجه ای ندارد! اما برای آنکه حداقل شانسهای عبور ازبحران فراهم شود، روحانی بهتر از آن دیگران است و گزینه دیگری هم نداریم.
۷٨٣۶۲ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۵       

    از : masoud memar

عنوان : حضور جناب « م »
شما گفتید : « آیا استبداد حاکم نتیجه روحیات فردی علی خامنه ای است یا اصل ولایت مطلقه فقیه؟ » . مختصر حضورتان عرض میکنم که در کشور ایران از مشروطه تا به امروز ساختار حقوقی کشور صرفأ دستاویزی است دست پوزسیون و اپوزسیون برای پیشبرد اهداف خویش بنحوی که اعمال خود را توجیه و قانونمند جلوه دهند . سخن از ساختار حقوقی بمثابه علت و پایه و اساس رویدادها و خروجی کنش ها در جوامعی قابل صدق است که حداقل پوزسیون یا اپوزسیون به ساختار حقوقی موجود پایبند باشند . برای مثال محمد رضاشاه پهلوی در ۵۷ قول داد که به قانون اساسی کشور برگردد . یا امروز کسانی در حبس بسر میبرند که خواهان اجرای بی تنازل قانون اساسی کشورند. ساختار حقیقی در واقع برای ولی فقیه و ساختار حقوقی تره هم خرد نمیکند از راست افراطی تا اصلاح طلبان ٬ اما هر دو برای پیشبرد اهداف خود از تنها ابزار موجود استفاده میکنند. در چنین جوامعی ساختار حقیقی است که تعیین تکلیف میکند و حتی قادر است ساختار حقوقی را بنفع خویش تغییر دهد . اگر به تاریخ چهار دهه جمهوری اسلامی نیز مراجعه کنید خواهید دید که مخالفان جدی اصل ولایت فقیه در ساختار قدرت امثال خامنه ای و مصباح یزدی بودند چون با ولی فقیه موجود مخالف بودند. بنابر این شخصیت فردی ولی فقیه برای جامعه اهمیت ویژه ای دارد تا مفاد قانون اساسی .
۷٨٣۵٨ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۵       

    از : م

عنوان : مقدمه چینی برای گام های بعدی
۱- چرا نگارنده از دید دیگری به قضیه نگاه نمی کند؟ و آن اینکه اتفاقا جبهه پایداری برای بی حیثیت کردن رئیسی، وی را نامزد اصلی جناح راست معرفی کرده تا بعد از باختش به روحانی رهبر شدنش هم منتفی شود. جبهه پایداری با علم به اینکه در صورت کاندید شدن رئیسی، جناح مقابل راحتتر قادر خواهد بود مردمی که در حال حاضر تمایلی به مشارکت در رای گیری آینده ندارند را بسیج کرده تا بار دیگر کاندیدای نظر کرده بیت رهبری را با شکست مواجه کنند، این پیشنهاد را داده تا راه را برای رهبرشدن مصباح یا فرد مورد نظر مدرسه حقانی فراهم کرده باشد.
۲- اما مهمنر اینکه آیا اصلا رهبر شدن رئیسی یا روحانی یا دیگری برای مردم و کشور ما تفاوتی حیاتی خواهد داشت؟ آیا استبداد حاکم نتیجه روحیات فردی علی خامنه ای است یا اصل ولایت مطلقه فقیه؟
۳- البته طبیعی است که نگارنده بعنوان یکی از طرفداران پر و پا قرص سوسیال دمکراسی (آنهم از آن نوعی که تونی بلر، شرودر یا اولاند نمایندگانش هستند) بیش از آنکه دغدغه زحمتکشان (یا آنطور که خود آنها را می نامد "لایه های تحتانی جامعه ") را داشته باشد، سنگ "روشنفکران"، "طبقه متوسط فرهنگی"؟! یا "بدنه کارشناسی"؟! دولت روحانی و از همه مهمتر "الیت جامعه" را به سینه زده و حکومت را از خشم و نفرت آنان می ترساند. اما ای کاش ایشان مقصود خود از "الیت جامعه" را روشن می کردند که ببینیم مقود ایشان امثال زیباکلام ها، سریع القلم ها و شکوری رادها یا اتاق فکرهای هواداران راست جهانی هستند یا خیر.
۴- نتیجه گیری من از این یادداشت که تنها برای نشاندن خواننده در انتظار تصمیم حیاتی ولی فقیه طی هفته های آتی نگاشته شده اینست که ایشان فضا را برای دعوت صریح به شرکت در رای گیری اردیبهشت و دمیدن در تنور آن فراهم نیافته و بدینوسیله خواسته اند برای آن مقدمه چینی کنند.
۷٨٣۵۴ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۵       

    از : علی اردلان

عنوان : بازارگرمی
گویاطرفداران اصلاحات ، ازسردی انتخابات پیش روبه هراس افتاده وبه همین دلیل ازهم اکنون، شروع به بازارگرمی کرده اند.
اولا عدم ردصلاحیت موسوی فقط به خاطرمحبوبیت موسوی نبود، بلکه این فکربودکه خامنه ای واحمدی نژاد خودرا ازقبل برنده می پنداشتند.همین تفکرمتفرعنانه احمدی نژادباعث شدکه درمناظرات تلویزیونی چهره ای زشت ازطرفداران خامنه ای ترسیم شود ونیزباعث گردیدکه احمدی نژادکمپین انتخاباتی خودراخیلی دیر ودرروزهای آخرفعال سازد(والبته دخالت چندعامل دیگرکه به شکست کمپین احمدی نژادمنجرگردید).
ثانیاچه شواهدی باعث شده که آقای پورمندی فکرکنند، رییسی رهبرآینده مملکت ومنتخب خامنه ای برای این پست است؟وبارجوع به این تئوری من درآوردی ازپیش طراحی شده، به تحلیل صحنه انتخابات ریاست جمهوری آینده بروند؟چون قراراست رییسی رهبرشودپس حضورش درصحنه انتخابات ریاست جمهوری یک مفهوم بیشترنخواهدداشت:حتما وبه هرشکلی بایدرییس جمهورشود.
متاسفانه این استدلال آقای پورمندی ضعیف وعامیانه است.به این دلیل ساده که هیچگاه کاندیدرهبری رابه صحنه رقابت ریاست جمهوری نمی کشانند.این هااگرتااین حداحمق بودند(آنطورکه آقای پورمندی راجع به آنهافکرمی کند) هرگزنمی توانستندچهل سال برماحکومت کنندوبازرنگی ازمخالفین خود طرفدارانی شرمگین بسازند.
من ازیک سال قبل گفته ام وبه این موضوع اعتقاددارم که باتوجه به روش سیاسی خامنه ای و نیزشرایط دشوارجمهوری اسلامی درمنطقه ودراجرای برجام، روحانی دوباره رییس جمهور خواهدشد.منتهی ازآنجائیکه دراین دوره ، نیت خامنه ای خیلی زودآشکارشده، بنابراین صحنه انتخابات ازشوروشوق همیشگی تهی گشته است.به همین خاطررای دهندگان حرفه ای وهمه عوامل موظف جناحی، ازهمین الان شروع به سناریو سازی ودرگیری های زرگری، برای گرم کردن انتخابات نموده اند.
انتخابات ۹۲ یک صحنه گردانی بسیارپیچیده برای پیشبرداهداف نظام بودکه باهمکاری همه جناح هاانجام گرفت.اما دراین دوره مسئله برای راست افراطی کمی فرق کرده.آنهابرخلاف رهبرشان باادامه کارروحانی موافق نیستندودرفکرحذف تکنوکرات هاوبورژواهای نولیبرال ازصحنه قدرتند(چراکه آنهاراجاده صاف کن آمریکادرپروژه استحاله وحذف نظامی امنیتی هاازصحنه سیاسی واقتصادی می دانند). تا الان این مبارزه جناحی باظرافت خاصی توسط بیت رهبری مدیریت شده تااصل "حفظ نظام" دچارخدشه نشود. مسئله مهم دراین میان سیاست های خامنه ای ست برای بالانس این دوجناح، که به نظرمن سرانجام به یک انتخابات خشک وفرمایشی مبدل خواهدشد. کافی ست یک چهره منفور وبی ارزش رادرمقابل روحانی قراردهند تاباتز انتخاب میان بدوبدترهمه چیز به خیروخوشی پایان گیرد(اگراین چهره منفور رییسی باشدباز تئوری شمادچاراشکال می شودونظرمن درموردآلترناتیونبودن رییسی به اثبات می رسد).
۷٨٣۵۲ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست