سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مارکسیسم و بوم‌شناسی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : م مینایی

عنوان : نگاهی دیگر
با تشکر از ترجمه ارزشمند خانم راجی،

به نظر می رسد قصد بلامی فاستر در این نوشته ضمن بیان زمینه های مشترک و نشان دادن اهمیت تئوری مارکسیستی در تحلیل رابطه بین اکولوژی و مارکسیسم تاکید برحیاتی بودن نقش اقدام مشترک مردم در برابر آن هم باشد. مقاله اما ضرورتاً پرسشی مهم را در رابطه با چگونگی کارکرد اقتصاد سرمایه داری در جهان کنونی در برابرمان قرار می دهد. آیا تاکید بر رشد اقتصادی یا به عبارت موجزتر انباشت سرمایه که بخشی از مئطق درونی این سیستم است رشد برنامه ریزی شده در چارچوب این سیستم ( کاپیتالیستی) را به امری متناقض بدل نکرده است. اجازه بدهید سوال را به شکلی دیگر مطرح کنم: ایا اساساً در سیستم کاپیتالیستی امکان توسعه عقلایی اقتصادی وجود دارد؟
آیا رشد و توسعه اقتصاد مهلک کاپیتالیستی صرفاً نتیجه انتخاب سیاستهای بد است و با سناریوی اصلاحات سیاسی قابل ترمیم و حل است؟ آیا با انتخاب رهبران عاقلتر و دلسوزتر می توان بر این فلاکت اقتصاد کلان غلبه کرد؟

اگر موضوع بحث مدیریتی نباشد چه؟ اگر رشد و انباشت نتیجه منطق درونی سیستم باشد چه؟ اگر برای فائق آمدن بر وجوه شرورانه یِ توسعه اقتصادی شکست خورده کاپیتالیستی - فقر فزاینده و خرد کننده، نابرابری، بیکاری و ظرفیت تولیدی بلااستفاده – خرد کردن دسنگاه دولتی ضرورت یابد چه؟
در این مورد خاص، چشم انداز مارکسی کاملاً روشن است. بنا به تعریف مارکس سرمایه نه یک چیز( ابزار تولیدشده یِ تولید)، بلکه پروسه یِ ارزش خویش-افزا ( مبادله) است. سرمایه داران کارگران مزدی را استخدام می کنند و ارزش تعیین شده یِ اجتماعی (مزد) را به آنها می پردازند تا ارزش بهره مندی ( مصرف) موجود در طبیعت را به کالاهای قابل فروش تبدیل کنند. ارزش اضافه حاصله در مجدداً پروسه تولید برای کاهش هزینه و افزایش بهره وری تولید سرمایه گذاری می شود. رقابت این پروسه را ضروری می کند. بطور ادواری سرمایه داران با سرمایه گذاری بیش از حد منافع خود را تشخیص نمی دهند و و سیستم اقتصادی دچار بحران و فلاکت می شود.
در آغاز قرن گذشته اما سوختهای فسیلی اضافه تولید را بطور قاطعی افزایش دادند و تجارتهای کوچک محلی منوپولیزه تر شده و برسر فتح بازارهای جدید و کاهش هزینه ها، بی آنکه به کاهش قیمتها بیاندیشند، به رقابت پرداختند. همین امر نیز به افزایش تولید در غیاب مصرف منجر و موجب کاهش رشد وبحران های ادواری شد.
اضافه تولید مصرف بیشتر هم می خواهد: می شود مصرف کرد، سرمایه گذاری کرد و یا هدر داد. از منظر پل باران و پل سوئیزی رکود وضعیت طبیعی اقتصاد سرمایه داری است زیرا سرمایه گذاری ظرفیت تولیدی بیشتری ایجاد می کند که نیازمند مصرف لاابالیانه و حیف و میل کورکورانه است. اگر چنین نشود آنگاه بیکاری، کاهش تولید، افزایش نابرابری اجتماعی و فقر یکه تازی می کند. سفته بازی مالی هم مثل سالهای ۹-۲۰۰۸ کمکی نخواهد کرد.
به نظر اما هیچکدام از موارد فوق کمکی به ایجاد بستر مناسب برای تحول بزرگ نمی کند. انسانها مجبور به زندگی تحت محدودیت های طبیعی هستند و در عین حال باید به فکر تامین شغل و غذا بود. اگر منطق رشد و انباشت در درون سیستم برپا شده آنگاه راه حل در تغییر سیستم خواهد بود.
۷٨۴۶۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹۵       

    از : آرمان شیرازی

عنوان : بیماری سرمایه داری چنان ریشه دوانده ست که نه درمانش به چشم ست و نه همراهیش اندر دل...
هم میهن گرامی، خانم فرزانه راجی، درود و سپاس بر شما! کار ارزشمندی بود که دست روی گرهگاه کنونی تاریخ انسانی میگذارد...

آرزو سرکش و چشم بسته به پرواز در آنجا که "شدن" نا شدنی ست
خرد اما چه دردمند و غمین ست به کار, تا به زمینش آرد!
۷٨۴۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست