عنوان : ریشه در آب باید بود و سر در آفتاب!
هم میهنان گرامی! بیگمان میتوان در هر نوشتار کمبودهایی یافت.... اما بهتر است بجای برجسته کردن کمبودها و خرده گیری (سوی منفی), به برشماری آموزه های آن و گسترش و بکاربری آنها (سوی مثبت) در شرایط کشورمان بپردازیم. شوربختانه, چنین روش برخورد در فرهنگ سیاسی-اجتماعی ما ایرانیان بسیار کمرنگ است. راستی چرا بیشتر سوی منفی هر کار را میبینیم؟ چرا ازین جایگاه (تریبیون) بگونه ای خردورزانه برای راه اندازی گفتگوی سازنده بهره نمیگیریم و همچون سنگ اندازان از پشت دیوار ناآشنایی, بیگانگی و دوری-گزینی "سخن" میگوییم؟

آیا نمیتوان گفت که فراگیر بودن چنین روشی تاکنون یکی از دلائل عمده ی دور ماندن نیروهای سیاسی از یکدگر بوده است؟ آیا نابجا خواهد بود اگر انتظار داشته باشیم که با زندگی در جوامعی که سایه ی مذهب را از سر خود کم کرده اند یاد بگیریم که هر گام مثبت را در هر پهنه ارج بگذاریم و در پی استوار سازی و نیرودهی خوی همکاری و همراهی باشیم؟
در همین اخبار روز میبینیم که برخی پانویسان (کامنت گذاران) نامهای عجیب مانند "بیهوا", "فردا شاید", "هپل هپلی" برخود میگذارند! آیا این از امنیت خواهی است یا شکلی از "فرهنگ" است؟ با چنین "فرهنگ" آیا ما را راهی به جایی خواهد بود؟
۷٨٨٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣۹۶       

عنوان : وقایع تاریخی
با تشکر از نویسنده ....نه حکومت استبدادی ودیکتاتوری...نه دولت رفورمیستی ودر خدمت مدیران نظام سرمایه داری...زنده باد چپ سوسیالیست دمکرات رادیکال
۷٨٨۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣۹۶       

عنوان : چقدر ترین؟
آقای رهنما همان پارگراف کوچک سر مقاله شما چهار بار از پیشرفته تری، پیچیده ترین، ترین ، ترین، استفاده کرده. اینهمه نیاز به عالیترین و جلوترین بودن در منافات کامل با روح کمونیسم که به همسان بودن و همقواره بودن است، قرار ندارد. متاسفانه من روح ترجمه شما را پر از تمایل به جلودار بودن دیدم.
۷٨٨۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣۹۶       

عنوان : معما چون حل شود آسان شود!
ابتدا با تشکر از زحمات آقای رهنما در ترجمه این متن و خسته نباشید! با خواندن متن پیداست که با تلفظهای اسامی آلمانی به غلط آورده شده کاتب باید غیر آلمانی بوده باشد مثل لیبکنخت که درستش لیبکنشت (Liebknecht ) است و دهها مورد دیگر که تو ذوق میزند برای ایرانی آلمانی زبان! بعد از نگاهی به گذشته سوسیال دموکراسی در آلمان که در این متن تا حدود زیادی هم به واقعیتهای اتفاق افتاده نزدیک است بغیر از یک مورد چونکه سوسیال دموکراتها در آلمان هیچوقت جنگی را بپا نکردند شاید جریانی در آن بخاطر شرایط خاص آندوران همراه جنگ طلبان شدند تا بعنوان وطن فروش انگ زده نشوند. ولی هرچه بوده و هست خلاصه رهبران سوسیال دموکراسی علیرغم برخی اشتباهات باز مانع از دنباله روی کورکورانه از دیکتاتوری کمونیسم آنهم در آلمان شدند و راه درستی را انتخاب کردند وقتیکه امروزه جایگاه خوب کشور آلمان را که در اکثر زمینه ها مقام اول را دارد میبینیم که اکثر دستآوردها از زحمات و جانفشانی سوسیال دموکراتها ( و کمونیستها ) بوده و هنوز هم هست. ای کاش ما بجای کمونیستهای ایرانی چهارتا سوسیال دموکرات از نوع آلمانی اش را داشتیم! کمونیستهای ایرانی در اوایل انقلاب حرف سوسیال دموکرات مثل شاپور بختیار را هم نادیده گرفتند که بیچاره چقدر از خطر اسلامیزه شدن ایران توسط خمینی دجال هشدار داده بود ولی کمونیستهای کمسواد ایرانی او را ضد امپریالیست میدانستند و دنبالش راه افتادند و همراهی اش کردند تا خودشان را بعداً به کشتارگاه ببرد! راه میانه سوسیال دموکراسی بخاطر حضور جریان راستگرای قوی که توسط سرمایه داری و سرمایه داران اکثراً راستگرا در آلمان حمایت مالی و رسانه ای میشود شاید بهترین راه حل باشد و برای همین است که نفوذ کمونیستها در جامعه آلمان ناچیز یا بیرنگ است چونکه با رشد کمونیسم راستهای ناسیونالیست افراطی در آلمان هم قویتر میشوند و باز بساط جنگ و خشونت و غیره راه میافتد. در ضمن انگلیسیهای فلک زده بجای تاریخ نویسی برای آلمان بهتر است به بدبختیهای خودشان بپردازند که هنوز عقب مانده ترین شکل حکومتی که سلطنت یا مونارشی باشد را دارند و برای شاه و شاهپرستی سینه میزنند. آلمان ولی نشان داد که با سرنگونی مونارشی و سیستم فدرال بهترین شکل حکومتی را دارد که در آن سالیانه میلیونها یورو برای اعضای مفتخور خانواده سلطنتی هزینه نمیشود. بعنوان یک سوسیال دموکرات عضو SPD در آلمان میگویم که زنده باد سوسیال دموکراسی ولی نه بزرگ به کمونیسم که شکل دیگری از استبداد و دیکتاتوری را در دل خود دارد! نگاهی به کره شمالی کمونیستی یا چین بیاندازید یا کشورهای سابق کمونیستی که همگی ورشکسته شدند. یا در قسمت دیگر آلمان که آلمان شرقی بوده و حکومت مطلقه چهل ساله کمونیستها که کارنامه شان چقدر سیاه بوده. امیدوارم که خود آقای رهنما عاقلتر از این حرفها باشد که برای ما یک جامعه کمونیستی را نسخه بپیچد یا آرزو بکند؟ همین امروز نگاهی به گزارشهای خبری از ونزوئلای سوسیالیست بکنید که پلیسش چه سرکوبی میکرد. کمونیسم هم کمتر شانسی به موفقیت در عرصه عمل خصوصاً در زمینه های اقتصادی دارد گذشته از شکل ساختاری اش که آنروی سکه دیکتاتوری است. ولی تجربه سوسیال دموکراسی آلمان بما نشان داد و میدهد که سوسیال دموکراسی به آزادیها و ارکان دموکراسی وفادار است. راز موفقیت آلمان امروزی! زنده باد سوسیال دموکراسی و سوسیال دموکراتها در هر کجای دنیا که پیروزی از آن ماست!
۷٨٨۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣۹۶       

عنوان : باد-ریزه ها, همواره بر زمین فتاده و پوسانند!
هم میهن گرامی, آقای سعید رهنما, درود و سپاس بر شما! نوشتار شما بسیار ارزشمند و آگاهی رسان بود.
پیام آموزشی-تاریخی آن, از نگرگاه من, این بود که احزاب (چپ) باید بکوشند که با خواسته های وسیع ترین نیروهای تغییر (یا بهتر بگویم, پیشرفت) خواه جامعه همخوان باشند تا بتوانند تحولات اجتماعی را بگونه ای بی بازگشت پدید آورده و سپس قانونمند کنند.
بامید آنکه کلیت این پیام در تفکر و دیدگاه حاکم بر جریانات چپ کشورمان تاثیری ماندگار بجا بگذارد. وگرنه, با تاسف خواهیم دید که میوه ی تغییر پیش از رسیدن در وزش بادهای هرز (چپ به افراط و یا چپ براست) به باد-ریزه هایی بدل خواهد شد که افتاده بر زمین اند و پوسانند...
بهروز و پایدار باشید!
۷٨٨۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱٣۹۶