سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

انتخابات – ملاحظات و تأملات - محمدرضا نیکفر

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : masoud memar

عنوان : جستجوی علل و چرائی رفتار عمومی !
آقای نیکفر شما ادعا میکنید که بحث ها پیش نمیرود. بحث ها بین اپوزسیون ! ( بین خودی ها ) پیش نمیرود یا بین شما با جامعه؟ مگر تا بحال بحثی بین جامعه با اپوزسیون مد نظر شما صورت گرفته بود که حالا پیش نمیرود ؟ تا به امروز تنها چیزی که بوده صرفأ دادن رهنمود یا تحلیل یا نسخه پیچی بصورت یکجانبه بوده است و نمیشود آنرا بحث نامید. در بدترین حالتش هم به مردم القابی نظیر گوسفند و خلایق هر چه لایق ٫ اهدا کرده است. انتخابات ۹۶ رکورد ۷۶ را شکست اما معنی میدانی آن این است که حکومت در بحرانی ترین موقعیت و وضعیت حتی نسبت به ۷۶ بسر میبرد ٫ چرائی تنها نگذاشتن حکومت در حال بحران و ورشکستگی از سوی مردم را باید جستجو کنید. امروز همه افراد برای جامعه شناخته شده هستند بنابر این صرفأ ادعای هر سیاست یا ارائه هر طرحی قادر به عوض کردن این واقعیت نخواهد شد که پشت این برنامه چه کسانی ایستاده اند. یعنی ماهیت فرد یا جریانی حائز اهمیت است نه صرفأ ادعا ی طرح و برنامه. شما میگوئید : « وضع بحرانی است، اما دراماتیک نیست؛ و ابراهیم رئیسی هم اگر رئیس جمهوری می‌شد، تغییر رادیکالی پدید نمی‌آید: برجام، که می‌رود غیر خودی شود، خودی می‌شد؛ برگشتی صورت می‌گرفت به برنامه‌های اقتصادی احمدی‌نژاد آن هم به صورت نیم‌بند، و وضع در مجموع آشفته‌تر می‌شد، آشفتگی‌ای که ضررش را بیشتر رژیم می‌دید و چیز چندانی را در وضعیت مردم تغییر نمی‌داد » شما یا نمیدانید یا میدانید که حاصل وضعیت آشفتگی ۸ سال حکومت جبهه پایداری بیشترین ضربه را به مردم زد نه به حکومت. بنابر این خواست جامعه بخصوص از ۸۸ به این سو چنان مصمم است که هسته سخت حکومت بخصوص رهبری را رصد و بنوعی کنترل میکند تا دست و بالش را از گلیم درازتر نکند و آماده نرمش های قهرمانانه بیشتری باشد و فلسفه * مهندسی رهبری توسط جامعه * کار فیلسونانی نظیر شماست نه من.
۷۹٨۱٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣۹۶       

    از : اشکبوس طالبی بهمن بیگلو

عنوان : مدخلی بر نظریه transformation یا نظریه دگرگونی از درون - انتخابات و تاملات
أقایٌ نیکفر سلام مقاله تحلیلی شما را که تأملی بر أنتخابات اخیر بود ، دو بار خواندم در قسمت پایانی مقاله اشاره کوتاهی بر نظریه دگرگونی از درون داشتید که تقریبا متضاد نظریه revelution یا دگرگونی از بیرون است. ممن با مختصر أشنایی که با این تیوری دارم ، سعی می کنم نکات پایانی مقاله شما را بسط دهم ،
بر أساس این تیوری : ما انسان ها در کل با دو. د نیای متفاوت و یا با دو دریافت متفاوت از دنیای خارج وفرو ودر گیر هستیم ۱- دنیای واقعی یا دنیای واقعا موجود که می توأن واژه های ordinary, normal, usualو یا reality رابرای أن به کار برد ودره حقیقت دایره بسته ای که مرتب تکرار می شود و دیروز، امروز و فردایش تقریبا همان است ،
۲- در ورأی این دنیای واقعی یا دایره بسته، یک دنیای بسیار وسیعتبر و بزرگتر هم و جود دارد که به أن دنیای إمکانات یا worlds of possibilities می گویند. البته تا زمانیکه ما در دنیای ordinary زندگی می کنیم و نفس می کشیم به أن عادت می کنیم و هیچ دنیایی را در ورأی أن نمی بینیم ولذا قبول هم نمیکنیم. همین که به این دنیا قدمی می گذاریم رها می شویم وهرگونه تخیل - رویا و أرمان هم برایمان دست یافتنی میشوند ، تمام نظریه ترانسفورماسیون بر چگونگی گذار و transition از دنیای ordinary به دنیای possibilities بحث می کند ،اولین قدم برای رها شدن از دایره بسته یا زندگی تکراری عنصر أگاهی درونی شده و authenticity یعنی رها شدن از قید و بند هایی است که به طور نا خود أگاه جز سیستم های دفاعی روانی ما شده اند ،من متاسفانه برای واژه Authenticity معادل دقیق فارسی نیافته ام ، مهارت و خود أگاهی دوم برای گذار و شکستن دایره بسته inegrity است ، ما انسان ها به طور إرثی فاقد integrity هستیم و باید این مهارت را فرا بگیریم ، integrity به معنای احترام وتعهد به حرف و قول خود و انجام کاری که تعهد کرده ایم در وقت خودش است ، بدون integrity تعهد اجتماعی و مسیولیت اجتماعی و همکاری اجتماعی برای دگرگونی حاصل نمی شود، من برای معادل فارسی واژه integrity کلمه مناسب فارسی پیدا نکردم، سومین محرک برای ترانسفورماسیون یا دگرگونه شدن، اقدام عملی و یا Action است یعنی عنصر ایده و رویا و أگاهی را به عمل در أوردن ، برای مثال ما رتین لوتر کینگ و قتی از ألاباما فریاد زد که من انسانم و همه انسان هابرابرند ، در حقیقت پا ی خود را از دایره بیرون گذاشت و برای به عمل در أوردن این أیده در واشنگتن پایتخت نژاد پرستی ۴۰۰ ساله أمریکا فریا کشید که I have a dream در واقع در وادی به عمل در أوردن دنیای ممکنات در بیرون دایره ، قدم گذاشت وبهای زیادی هم پرداخت،،
همه ما در اعمال روزانه مان
دارای integrity نیستیم ، تیوری دگرگونی به ما یاد می دهد که چگونه می توانیم دوباره integrity از دست رفته و مخدوش شده خود را باز سازی کنیم و باصطلاح restore بکنیم . خب می توأن از این تیوری به انتخابات ایران و مباحث موجود هم نگاه کرد . گفتگوی سه ساعته أقایٌ عطا اله مهاجرانی و أقایٌ حسن شریعتمداری در بی بی سی هم دقیقا بر سر همین دو موضوع بود ۱- تفکر و عمل در درون دایره یا ۲- تفکر و اقدام و عمل در بیرون دایره و اقای شریعتمداری کمتر روی چگونگی گذار از دایره بسته به دنیای خارج از دایره پرداختند ومعادله ( جامعه- جامعه- دولت ) را بخوبی نشکافتندو شاید این معادله را بتوانگسترده تر کرد و به دیاگرام ( فرد- خانواده -جامعه- جامعه-جامعه- دولت- ولایت فقیه) رسید،. در پایان دوست دارم از یک تجربه جدید با هموطنان ایرانی را که همین تعطیلات پایان هفته پیش اتفاق افتاد با شما و خوانندگان تان در میان بگذارم تا شاید تصویری از خودمان ایرانی ها بدست بدهم،
،،، از هفته ها پیش حدود۶۰ نفر از دوستان و أشنایان را دعوت کردیم که به منزل تشریف بیاورند و شبی را در کنار هم با شادی بگذرانیم ، بساط والیبال و پینگ پونگ و خوردن و ونوشیدن و،،،،هم براه انداخته بودیم ،یک هفته قبل از مهمانی دوباره به یک یک خانواده ها زنگ. زدیم و أدرس دادیم و تکست هم کردیم . قرار بر این بود که ساعت ۴ بعد از ظهر همگی با لباس بیرون و راحتی بیایند تا هوا روشن بود از حیاط و گل ها و بازی و صدای أب لذت ببریم ، حدود ساعت ۳ تا ۴ شش نفر زنگ زدند و بهانه أوردند که به هزاران دلیل نمی توانند حضور پیدا کنند (no integrity ). فقط ۴نفر به موقع امدند، درست در همین گیر ودار هفت نفر زنگ زدند و دوباره أدرس خواستند گرچه جندین بار هم قبلا به خانه ما أمده بودند!!!؟؟؟ ،(lack of integrity). و شاید باور نکنید که ۳۵ نفر بعد از ساعت ۵ و ۶ نفر بعد از ساعت ۶ و چند رایی هم بعد از ساعت ۷تشریف اأوردند!!!!???? خب این طور که ومشرد کار کرد یا مهمانی داد و لذت برد??
احترام به حرف و کلام و قول احترام به خود است ، احترام به خود احترام به دیگری است، احترام به دیگری احترام به خانواده است ، احترام به خانواده، احترام به اجتماع است و احترام به اجتماع احترام به انسان است و احترام به انسان احترام به خود و احترام به طبیعتً و احترام به عالم هستی است ، قربانت- اشکبوس
۷۹٨۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣۹۶       

    از : مهیار رضایی

عنوان : واقعا که!
ریاکاری که شاخ و دم نداره! مگه آقای نیکفر سردبیر رادیو زمانه نیست؟ پس چرا این رسانه پیش از انتخابات آنهمه منفعل بود؟ پس چرا دقیقا همان کسان همان جوری در این رسانه نوشتند که در گویا نیوز و بی بی سی و سایت زیتون!؟ سراسر مقاله آقای نیکفر علی رغم ظاهر انتقادی اش چیزی جز نمایش خرد نداشت! وقتی چیزی نمایش است یعنی نمایش است! یعنی چه روشنفکری باید در قبال انتخابات گارد عوض کند و دیگر انتخابات را بازی و نمایش نداند؟ یعنی دروغ بگوید؟ اغلب سوالاتی که ایشان در این مقاله طرح می کنند درونی چنین خالی دارد. نمی شود بیرون گود نشست و گفت لنگش کن. آقای نیکفر در تمام مدتی که سردبیر رادیو زمانه بوده بیرون گود نشسته بوده حالا چه شده که رل غمخوار ایفا می کند نمی دانم! مگر اغلب همکاران ایشان در رادیو زمانه همان حزب اللهی های سابق که حالا اصلاح شده اند نیستند؟ مگر در سایت ایشان نظریات اغلب روشنفکران فرانسوی و امریکایی وقف دین نمی شود؟ ایشان همان که اوضاع رادیو زمانه را عوض کنند و کمی چهره مستقل به آن بدهند کافی ست
۷۹٨۰۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣۹۶       

    از : تقی روزبه

عنوان : الزامات جامعه محوربودن
نوشته آقای نیکفرحاوی نکات جالبی که با بسیاری از آن ها می توان موافق بود. اما نحوه ورودایشان به مساله تحریم و یا تمرکزتقریبا یک جانبه بر وضعیت خرد و... به گمانم حالی از اشکال نیست و نیازمند بحث و گفتگواست:
۱-اگر از جامعه محوری صحبت کنیم و اگر از تجربه های ممکن سخن گوپیم، و اگر بخواهیم در همین رابطه از تحریم صحبت کنیم، آن گاه لازم است بخودجامعه و مقاومت ها و کنش های موجود در آن باز گردیم. با چنین رویکردی معلوم می شود که اولا جامعه در رویکردها و انجام تجربه های ممکن یکدست نیست و تجربه ها و کنش های متفاوتی وجود دارند و انگاه لازم می شود روشن کنیم که از کدام تجربه های ممکن صحبت می کنیم؟ و این که اگر بازهم از یک تجربه فراگیرصحبت کنیم به ناچار داریم از اصول و دکترین صبحبت می کنیم. و ثانیا هرکس لازم است برای خود روش کند که در کدام یک از این کنشگری ها ایستاده است و رو به چه سمتی دارد. واقعیت آن است که بخشی از جامعه که از قضاکم هم نیستند با کنش تحریم نه معنای دکترین بلکه هم چون یک کنش واقعی و هم اکنون موجود متمایز می شوند و بقول نویسنده با وجودفضای دراماتیکی که از هرسو ساخته می شود، بازهم حاضر به شرکت در انتخابات رژیم نیستند . زیرا آن را دستمایه تقویت رژیم می دانند.
۲- اگر از سیاست ورزی در سطح خرد وکوتاه مدت صحبت می کنیم، انگاه لازم است بین گزاره های کلان معطوف به تبیین درازمدت از مولفه های عمومی حاکم برجامعه یعنی کلی ترین مشخصه هاپی که علیرغم تغییروتحولات شکلی و جزپی هم چنان اعبتاردارند
و شرایط خردپیوندمنطقی و علمی و البته متقابل برقرارکنیم و گرنه بدون این گونه چشم اندازهای عمومی قادر به در ک و تبیین و نقدروندهای خرد و مقام لحظه ها هم نخواهیم شد؛ همانطور که روندهای عمومی هم بدون پیوند و تصدیق یا تکذیب مداوم توسط روندهای جاری به یاوه تبدیل خواهند شد. براین اساس است که به رابطه معنادار بین فرسودگی قدرت و بازتولیدنسبی آن در انتخابات پی می بریم و در یک قوس بلند معلوم شود قدرت دایما درحال فرسودگی و وارفتگی است و پراز گسست ها و گسل ها که رژیم آنهم در قرن بیست و یکم و قرن بقول نویسنده عامل هاُ و شبکه های اجتماعی وشکستن انحصاررژیم، در متن انتخابات باهمه فراز و فرودها و زخم ها و بحران افرینی اش راهی برای بقاء و استمرارخودمی جوید.
۳-درمجموع در انتخابات اخیر رژیم به شمول هردوجناح مجبورشد برای جلب اقشاربینابینی یا همان بخش موسوم به خاکستری که گرچه تداخلی با طبقه متوسط دارد اما معادل آن نیست، از برخی خطوط قرمرخود عبورکند. و وعده هائی فراتر از ظرفیت خود بدهد. نبایدفراموش کنیم که میدان عوام فریبی بی مرزنیست و تاوان هم دارد. که این بیانگرافرایش فاصله جامعه با رژیم است. بخصوص از سوی اصلاح طلبان برای شکستن جوتحریم هم چون رقیب اصلی روحانی تلاش وافری صورت گرفت. تحلیل مشخص تر و خرد می گوید اگر فاصله جامعه با دولت هرچه بیبشترباشد بهمان اندازه رژیم ناچاراست که بادادن وعده های هرچه بیشتر و چنگ زدن بر سروصورت خود و یقه درانی در انظارعمومی به نوعی دست به خودویرانگری بزند که جز مصرف انرژی مازادبرتوان و روغن سوزی نخواهد بود...
۴- در حقیقت خروجی نهاپی جامعه منتجه و برآیندکنش های گوناگون، متفاوت و بعضا متضاداست که در آن هربخش جامعه متناسب با سطح تصور و آگاهی و یا منافع خود کنش خود را انجام می دهد. گفتگو یعنی دیالوگ بین این کنش های درون جامعه بویژه بین کنش معطوف به مقاومت نه به هردوجناح با اقشاربینابینی که گرچه برفاصله خود از رژیم افزوده است ولی نه انقدر که از پارادوکس به زیرپرچم جناح دیگر رفتن فرانر برود. گفتگوپی براساس تجربه هرکدام و البته از منظرکنشگری تحریم بسوی تقویت جبهه نه به هردوجناح و تثبیت و فراگیرترکردن آن و پیوندآن باسطوح دیگر مقاومت. از طریق گفتگوها و اندیشیدن برتجربه ها. این را هم باید براساس همان دیدجامعه محورافزود که با افزایش صفوف مقاومت در برابرسیستم و تبدیل شدن کنش نه به آن توسط اکثریت قاطع جامعه، شرایط دیگری را بر جامعه حاکم می سازد که درآن به قدرت چانه زنی و مطالباتی جامعه افزوه شده و البته چشم اندازفرارفتن از استبدادحاکم نیز هموارتر می گردد....
۷۹٨۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣۹۶       

    از : غلام سفید کوهی

عنوان : چرا نوشته تان رابه مطالب تحریمیها سنجاق نکردید؟
درود به خانم/آقای همنشین بهار٫
-چرا نوشته تان رابه مطالب تحریمیها سنجاق نکردید؟ جایش اینجا نیست!
-فکر نمیکنید که جٓو گیر آمار و ارقام رژیم شده باشید؟
-فرضیات تحریمیون همه بشدت ذهنی و مال شما همه عینی؟
-میدانید که کسی منکر رای میلیونی رانتخواران ریز و درشت رژیم نیست؟ و از ۴۲ میلیون شاید ۱۰ میلیون خواهان رژیم اند اگر یک رفراندوم کاملن آزاد بر گذار شود؟
-من که به تردید افتادم از دفاع شما از سر به دار شدگان توسط رژیم آنهم فقط توسط یک جناح آن که امید است در آینده بسیار نزدیک عکس آن ثابت شود!؟
با تشکر
غلام سفید کوهی
۷۹۷۷۴ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣۹۶       

    از : علی کریمی

عنوان : دو ناپیدای دیگر
هر رخدادی امکانی عرضه می‌کند برای مشاهده چیزهایی که پیش از آن چندان آشکار نیستند. نیکفر.
آنچه کمتر اگر نگویم هیچگاه به آن پرداخت نمی شود، و در انتخابات ۹۶ خود را نمایان کرد:
۱- بازده پربار خروجی دانشگاه های آزاد برای حکومت بود.پیامد نازل کردن ارزش های علمی و علوم انسانی و سطحی کردن دانش ، مدرک گرفته گانی را در جامعه انباشته کرده است، که بیشتر بازار و پست و موقعیت محورند تا به راستی دانش آموخته. جمعاتی که که هم در میان مردم آمد و شد دارند. و هم در دنیای دیجیتال حضوری فعال دارند. به شدت در رقابت برای زندگی بی درد یر و سرشار بریز و بپاشند. به گمان من جماعت درس خوانده ی دانشگاهای آزاد در قانع کردن مردم برای رای دادن به روحانی نقش بسیار مهمی را بازی کردند و می کنند و شاید بدیگر بار هم.
۲- ما سالهاست شاهد تنش فرهنگی و اجتماعی بخش مهمی از جامعه ایرانی هستیم که با هویت تاریخی و احتماعی حود در جنگ و گریزند. این بخش از مردم بیشتر از دیدگاهی نیهیلیستی به اصلاح طلبان دل بسته اند؛ چرا که نه راه برون رفت را می شناسند و یا می خواند، و نه از ارتدکس های حکومتی دل خوش.
۷۹۷۷٣ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣۹۶       

    از : باقر شیخ الاسلامی

عنوان : سپاس
دکتر نیکفر عزیز ، با تقدیم ارادت
دستت درست . بیشتر بنویس . بیشتر به چنین قلمهایی نیاز داریم .
بیشتر روده درازی کن . نترس که بگویند کی حوصله خواندن آنرا دارد . اهلش هستند و قلم شما هم فقط به اهلش بدهکار است .
از منظری دوست داشتم این مقاله قبل از انتخابات ، دیده میشد و البته با توضیحات مفصلتر در باره طبقات میانی و پنهان .
دستکم شما منتظر انتخابات آینده نمانید . در حوزه " جامعه " شناسی و " جامعه " پرداختی سیاسی باز هم مارا بنوازید ، بلکه تا قبل از انتخابات آینده دیگرانی هم به شما تآسی کنند و جدیتر و عمیق تر بنویسند . دست مریزاد .
۷۹۷۷۲ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣۹۶       

    از : همنشین بهار

عنوان : وقتی چیز غریبی می‌شنویم، نباید پیشاپیش آن را رّد کنیم
با سلام به آقای نیکفر و تشکر از این مقاله خوب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 تصور اینکه دستگاه قدرت به عمد رئیسی را به انتخابات فرستاد تا در دافعه او، مردم به صندوق‌های رأی، روآورند، ذهنّیت محض و دست‌کم‌گرفتن مردم هوشیار و رند ایران است که خطاهای بسیار از سر گذرانده، هزار بلا بر سرشان آمده و چشم امیدی به هیچ منجی و رهبر و امامزاده‌ای ندارند.
 این پندار که رئیسی را به صحنه فرستادند تا ضایع شود و مسیر «ولی فقیه» بعدی هموار گردد نیز، واقعی نیست. رئیسی به حلقه اصلی قدرت، نزدیک‌تر بود، بیشتر دست سپاه را بازمی‌گذاشت و به امثال مصباح یزدی و سعید قاسمی و عزت‌الله ضرغامی و مسعود ده‌نمکی و...تعلق خاطر داشت.
 با اینکه برای حلواحلواکردن رئیسی، شمار زیادی از طلاب، به ده کوره‌ها هم رفتند، همه رسانه‌های حکومتی و «چفیه به‌گردن‌ها» پشتش بودند، شماری از روحانیون به تپ و لپ افتادند و رهبر نظام هم گوشه چشمی به وی داشت، ولی رئیسی با تلاش مردم دماغ سوخته شد و مریدان و مراد و پدر زنش هر سه جا خوردند. امثال رسایی و جلیلی و محس رضایی کِنِف شدند و طالب‌زاده‌ها و حاج منصور ارضی‌ها و امیر تتلوها، بیش از پیش، از چشم مردم افتادند.
 اعوان و انصار رئیسی که اسیرکُشی سال ۶۷ برایشان قبحی نداشته و ندارد، این بار نیز همچون دوم خرداد سال ۷۶، بیست و چهار خرداد ۹۲ و اسفند ۹۴، نه تنها از رو نرفته، بلکه با عَلَم‌کردن رأی ۱۶ میلیون از به قول خودشان متشرعین، درانداخته‌اند که بینش و منش آقای رئیسی در میان توده‌های مردم خریدار دارد و جریان قدرتمند اصولگرایی، با محوریت ایشان وارد ریل اصلی خود خواهد شد.
 تحولاتی که در جامعه ایران روی داده‌، باز تعریف برخی مفاهیم را اجتناب‌ناپذیر کرده‌است. در گذشته اگر کسی از سنت فاصله می‌گرفت، انگاری به همان میزان از حقیقت دور افتاده بود. اما از دهه‍ی ۷۰ به این‌سو، با عرض‌اندام‌کردن هرچه بیشتر طبقه‍ی متوسط جدید، با نگاه جدیدی روبرو هستیم.
 طبقه متوسط جدید با طبقه متوسط سنتی یکی نیست و نقش آفرینی آن در دگرگونی‌های اجتماعی تردید برنمی‌دارد، بویژه که از خصیصه‌های حرفه‌ای و مشاغل فکری و تخصصی برخوردار بوده و دارای گفتمان جدیدی ازجمله خردباوری و تفکر انتقادی است.
 رشد شهرنشینی در ایران هم، در ۳۰ سال گذشته، قابل انکار نیست و جناح راست بی‌برنامه‌تر و پوسیده‌تر از آن است که به مضمون آن پی ببرد و به الزاماتش تن دهد. تنها در صدد است رئیسی را برای روز مبادا، در آب نمک بخواباند.
 سیاست علم ممکنات است. عالم ایده‌آل‌ها نیست. نه انتخابات به معنی واقعی کلمه، آزاد است و نه روحانی، گزیده ایده‌‌آل مردم. بویژه که وی از امنیتی‌ترین چهره‌های نظام بوده‌است. یکی از دستیارانش(علی یونسی) زمانی وزیر اطلاعات بود. وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی‌اش(علی ربیعی) بازجوی بیرحم دهه شصت بود. از این گذشته، مشاور فرهنگی‌اش(حسام‌الدین آشنا)، معاون اجرایی‌اش(محمد شریعتمداری)، وزیر فرهنگ و ارشادش(رضا صالحی امیری)، همچنین وزیر نیرو (حمید چیت چیان)، وزیر ورزش و جوانان(مسعود سلطانی فر)، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات(محمود واعظی)، وزیر امور اقتصادی و دارایی(علی طیب نما) و برادرش(حسین فریدون) همه و همه اطلاعاتی بوده‌اند. مصطفی پورمحمدی عضوهیئت مرگ در اسیرکُشی سال ۶۷ که جای خود دارد. آری برای حلقه سحت قدرت، روحانی غریبه نیست. اما برای مچاله کردن و رو کم‌کنی از رئیسی، مردم فرهیخته ایران که به احزاب آزاد دسترسی ندارند، چاره ای نداشتند جز آنکه او را در کوچه روحانی گیر بیاندازند و انداختند.
 همه کسانیکه از موضع ترقی‌خواهی، رأی ندادند حق دارند اما انتخاب درست آنها، نباید با بی‌احترامی به مردمی که دیدگاه آنان را باور ندارند، همراه باشد. رأی‌دادن ارزش مدنی مهمی است. در عربستان، در امارات، در قطر، اصولا انتخابات برگزار نمی‌شود. مردم شریف ایران را درک کنیم. با شور و شادی ساعت‌ها در صف می‌ایستند نه برای اینکه دل خوشی به روحانی دارند و یا این انتخابات را آزاد آزاد می دانند، خیر. برای اینکه از جغدهای جنگ و امثال ترامپ و تُرکی الفیصل و جان بولتون بیزارند و به این دلیل که امثال رئیسی به دارکشیدن پاک‌ترین فرزندان این میهن را توجیه نکنند و به ریش و گیسوی او نخندند.
با کمال احترام: همنشین بهار
۷۹۷۶۵ - تاریخ انتشار : ٨ خرداد ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست