از : مهیار رضایی
عنوان : درباره چپ
ضمنن خیلی به ویکیپدیای فارسی اعتماد نکنید، بسیاری از جوانان ایرانی جای اینکه بیایند از منابع درست ترجمه کنند به اطلاعات اینترنت فارسی بسنده میکنند، البته اینکه همزمان با انقلاب فرانسه به کسانی که در سمت چپ پارلمان مینشستند چپ میگفتند خللی در استدلال کوتاهم در کامنت اول وارد نمیکند! اما شما بهتر است درباره پارلمانتاریسم و تاریخش بیشتر بخوانید، واژهی چپ بسیار پیشتر از سال ۱۷۹۹ که انقلاب فرانسه کلید خورد متولد شد. باز بهتر است بدانید که قانون اتحاد، سال ۱۷۰۷ انگلستان و اسکاتلند را متحد کرد و تحت لوای پارلمان بریتانیای کبیر قرار داد و همین قانون سال ۱۸۰۰ ایرلند را نیز به این دو کشور افزود و از پیدایش پارلمان در انگلیس، مدام جناح آپوزیشن در سمت چپ مجلس مینشستند. پیشنهاد میکنم خیلی به ویکیپدیای فارسی اعتماد نکنید، گاهی آن را جمعی از دانشآموزان و دانشجویان مینویسند.
۷۹۹۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣۹۶
|
از : مهیار رضایی
عنوان : به هین زاهد و پارسای همه چیزدان
من نظریات سوسور و پیرس و امثالهم را سالهاست که درس میدهم جناب زاهد پارسا، سوسور را اشتباه فهمیدهای یعنی چه!؟ گزارهای از او نقل کردم بدون کلمهای بیش و کم، «ما در زبان چیزی به عنوان تکامل تاریخی نداریم، وضعیت هر زبانی در هر زمانی کامل است»، در ادامه هم این گزارهی سادهی سوسور را با زبانی ساده در کامنت قبلی توضیح دادم. وقت اضافه هم ندارم دوباره متن وارفتهی نیکفر را که در ویکیپدیا خودش را فیلسوف چپ هم میخواند بخوانم! کد که نمیاندازد، من یکی دیگر حتی اگر خامنهای خودش را چپ بخواند تعجب نمیکنم، فضای فارسی زبان است دیگر! وقتی قاتلی مثل روحانی میشود ناجی ملت شهیدپرور! عجیب نیست اگر ژورنالیستی مثل نیکفر هم بشود فیلسوف چپ! کارش هم این است که آپوزیشن یا اپوزیسیون را برای ملت معنا کند و از فرط این دانش ویکیپدیایی به خود ببالد. حیف که خرج اسم در مواجهه با ژورنالیست جماعت جز بدنامی در پی ندارد وگرنه میشد مطلبی نوشت و نشان داد چرا هر دو مقالهی این مثلن فیلسوف چپ میلنگد
۷۹۹۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣۹۶
|
از : رضا پارسا
عنوان : مردم اندر حسرت فهم درست
آقای رضایی، در مورد چیزی که اطلاع ندارید، اظهار نظر نکنید. چپ و راست از پارلمان فرانسه آمده است، نه بریتانیا. در مورد سوسور هم قضیه را غلط فهمیدهاید و خود شما همان فهم غلط را با مثال خودتان در مورد تاریخ لغت اپوزیسیون نقض کردهاید.
همان طور که در زیر مقاله آقای امجد نوشتهام، آقای نیکفر صریح و ساده حرف زده و استدلال آورده است. خلاصه حرفش این است که اپوزیسیون را نیرویی بدانیم که مردم را در خیابان عملا رهبری میکند. شما بگویید که این تعریف مفید نیست. و همین وضع مبهم موجود خیلی هم خوب است.
جناب سمیعی، صحبت سر عصبانی بودن نیست، صحبت بر سر ابهام است. وقتی ابهام زوده شود، تکلیف روش میشود. فکر میکنم کسانی عصبانی هستند که اگر پیشنهاد نیکفر عملی شود، دیگر نمیتوانند زیر سایه لغت اپوزیسیون لم بدهند، یا اینکه بدون خجالت اسم گروهشان را میگویند.
۷۹٨۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱٣۹۶
|
از : سمیعی
عنوان : مقاله آقای نیکفر
پایه و اساس متدولوژی غلط آقای نیکفر را نوشته منطقی و پربار مهیار رضایی ـ با عرض معذرت نمی دانم خانم یا آقا ـ روشن کرده است. از نوشته ایشان در این وانفسا هیچ نتیجه ای نمی توان گرفت جز اینکه ایشان از دست «اپوزیسیون» عصبانی هستند.
۷۹٨۹۴ - تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱٣۹۶
|
از : علی خوی
عنوان : کلاس درس امروز. فایده های اپوزیسیون را شرح دهید.
این رادیو زمانه یکی از شوونیسترین هاست. من و سایرین چندین بار در وب سایت این رادیو در رابطه با مقاله های ان کامنت گذاشته ایم ولی هیچ وقت منتشر نشده اند.
حالا طرف امده برای ما کلاس درس اپوزیسیون گذاشته. و این کار بنوعی دور کردن ذهن اپوزیسیون از رژیم و مشغول کردن انها دور خودشان است انهم در شرایطی که رژیم بیشتر از همه وقت زیر سوال رفته
۷۹٨۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱٣۹۶
|
از : مهیار رضایی
عنوان : مقاله ویکیپدیایی
من نمیدانم این مثلن مقاله چه هدفی را دنبال میکند فقط این را میدانم که چنین درک کجی در نهایت کژی دارد به شعور مخاطب توهین میکند، مثلا با ذکر خاستگاه اپوزیسیون در بریتانیا و اشاره به کار کرد اولیه اپوزیسیون فراموش میکند که بنویسد همین گروه مخالف دولت را چون در سمت چپ مجلس بریتانیا مینشستند چپ نیز میگفتند و واژه ی سیاسی چپ هم خاستگاهش همان مجلس بریتانیاست و با توجه به توضیح ایشان دیگر نباید از کلمه چپ استفاده کنیم چون خاستگاهش بریتانیاست و ... از طرف دیگر، مولف این مثلن مقاله هیچ درکی از زبان ندارد و نمی داند که قول سوسور و شکلوفسکی ما در زبان چیزی به عنوان تکامل تاریخی نداریم و موقعیت هر زبانی در هر زمانی کامل است. اینکه پیشنهاد دهیم کلمه ای را که حالا در معنایی فراگیر شده حذف کنید فقط برای اینکه قبلا در معنای دیگری بکار می رفته پیشنهادی باطل است نویسنده احتمالن درکی از غلط مصطلح که یکی از ترم های مهم زبان شناسی است ندارد و نمی داند اگر حتی کلمه ای در معنایی نادرست در بین مردم رواج پیدا کند فقط بخاطر اینکه همه از آن در همان معنا استفاده می کنند درست است و به آن غلط مصطلح می گویند. در مقاله پیشین ایشان نیز چنین خبط هایی فراوان بود و به مولف پیشنهاد می کنم بند اول مطلب شان را در ویکی فارسی هم دوباره منتشر کنند!
۷۹٨۴٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱٣۹۶
|
از : جمشید برومند
عنوان : مردم را دست کم نگیریم.
در این نوشته اشاراتی به بعضی کشور ها و کاربرد واژه اپوزیسیون شده که قابل ملاحظه است ولی به نقش مردم در آن کشور ها و ایران ، قانون اساسی و جنس حکومت اشاره ای نشده است.
مثالها:
یک ـ در جنبش قانونی شدن صنعت نفت ؛ مجلس ، دولت ، احزاب و مردم در مجموع همسو بودند و دکتر محمد مصدق در دیوان لاهه و شواری امنیت سازمان ملل متحد از حق حاکمیت مردم دفاع کرد.[ اساس حکومت این دوره قانون اساسی مشروطه] بود.
دو ـ بعداز کودتای ۲۸ مرداد مجلس قوانینی را در راستای منافع قدرتهای بزرگ از جمله قرارداد کنسرسیوم ، پیمان سنتو ، جدائی بحرین از ایران و.و. را "بفرموده " تصویب کرد در آنجا دیگر از قانون اساسی ، مردم ، احزاب خبری نیست . همه بله قربان گو و احسنت گو در مجلس و دولت [ اساس حکومت این دوره دیکتاتوری فردی شاه ] بود. در نبود شاه حکومت ساقط شد.
در سال ۵۷ صحبت از قانون اساسی به منزله طرفداری از حکومت دیکتاتوری شاه تلقی می شد.
۳ـ بعداز انقلاب حکومت اسلامی با زیرکی کامل برای رسیدن به اهداف خود ساختار حکومت را با احکام فقه و شریعه قالب گرفت و با لعاب " انتخابات " مردم را برای حمایت خود بسیج کرد. رفراندوم غیر قانونی و کذائی "جمهوری اسلامی آری یا نه ! " بدون وجود مجلس ، احزاب و قانون اساسی صورت گرفت و بر نتیجه ی ۹۸،۲ در صد آری آن خیلی تاکید می شد.
بعد ها مجلیس خبرگان با شرکت ۷۲ تن از پیروان خمینی تشکیل و قانون اساسی ولایت فقیه را تدوین شد و برای این سند هولناک پای مردم را بمیان کشیدند و با همه پرسی از مردم برای جنایات آتی خود تائیدیه گرفتند تا آنرا بعنوان چماق در سر مردم بکوبند.
أر تاریخ معاصر هیچوقت مردم چنین گسترده در "خیابان " نبودند. این بزرگترین فرق حکومت ملاها با حکومت گذشته می باشد.
این حکومت جنایتکار با کمک مردم چند "انتخابات " مجلس و ریاست ""جمهوری " برگزار کرده ولی از فعالیت احزاب خبری نبست حتی فعالیت همدستان و شر کای خود را تحمل نمی کنند.روسای "جمهوری" بدون برنامه و سیاست حزبی میایند و میروند بدون اینکه حتی به قوانین حکومت اسلامی جوابگو باشند. مقایسه محاکمه ی رئیس جمهور سابق کره جنوبی با احمدی نژاد و شرکاء که میلیارد ها دلار را معلوم نیست چکار کردند نشان می دهد که چقدر مردم ایران بی حق و حقوق هستند و حکومت بینهایت فاسد و تبهکار ...[ اساس این حکومت دیکتاتوری مافیائی ولایت فقیه ] می باشد خمینی مرد ، خامنه ای آمد و بعداز او نیز یکی دیگر خواهد آمد.
نتیجه : مردم ایران با حکومتی در گیر هستند که بخشی از مردم را در ساختار حکومت شریک کرده است. همیشه در تمام سالها ۵۰ در صد از مردم ایران در "انتخابات " مشارکت داشته اند که پای ثابت بوده اند.
آقای نیکفر به نکته ای اشاره می کند که نگارنده روی آن مکث می کند:
" خوشبختانه هیچ کدام از نیروهای THE opposition آنقدر گزافهگو نیست که مدعی شود آن بیش از ۱۶ میلیونی که در انتخابات اخیر (۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶) رأی ندادند، به فرمان آنها در انتخابات شرکت نکردند."
البته چون آمار و ارقام حکومت اسلامی اعتباری ندارد نباید هم به آن اهمیت داد.در رسانه های حکومتی آمده است که هنوز بر سر بالا و پائین بردن آرای رئیسی و روحانی دعوا ست . عجب انتخاباتی که رای ها را میلیون میلیون جابجا می کنند از "رای من کو" هم خبری نیست!
ولی می توان گریزی زد به دو "انتخابات" آخر ـ در سال ۹۴( مجلسین) و ۹۶ ریاست "جمهوری" میزان مشارکت در استان تهران ۵۵ در صد اعلام شده است.
در حکومت اسلامی با تمام دوز و کلک ها میلیونها نفر در استان تهران رای نمی دهند.
چه مدرکی از این مهم تر که با تمام جابجائی های آراء نمی توانند منکر شرکت نکردن میلیونها نفر در استان تهران شوند در این مورد آقای تابان در نوشته های اخیر خود اشاره کرد. بهتر است با بر جسته کردن این موضوع علیه عوامفریبانی که از واژه "تحریم" بسیار بی مورد سوء استفاده می کنند افشاگری کرد. تا آب را بیش از این گل آلود نکنند و از واژه "اپوزیسیون" هم بعنوان چماق علیه میلیونها نفر مردمی که در انتخابات شرکت نمی کنند سوء استفاده نکنند.
این مردم حضور دارند ولی حق انتخاب کردن نماینده و وکیل خود را ندارند.
ایران باید به جایگاه واقعی خود برسد . بالاتر از قبل از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ که قانون اساسی ، مردم ، احزاب و مجلس محوریت داشتند.
نظارت استصوابی شورای نگهبان باید لغو شود تا معلوم شود نمایندگان واقعی مردم کیانند.
.
۷۹٨٣٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۶
|
از : سیامک رهگذر
عنوان : بازی با کلمات؟
آقای نیکفر همه این چیزها را گفت تا نگوید که رژیم ملاها از کلمه اپوزیسیون به معنی ضد نظام و رژیم برانداز میفهمد و برای همین از هرگونه اپوزیسیون چه داخلی و چه خارجی ایرانیان در خارج نشسته وحشت دارد. برای کمک به توضیح بیشتر یا بهتر:از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد:
"مخالفان دولت یا اپوزیسیون در اصطلاح سیاست به مجموعه افراد و نهادهای مخالف اصل نظام سیاسی گفته میشود که در صدد براندازی نظام حاکم میباشند. این به ضرورت معنی مخالفت با اصل نظام حکومت نیست، بلکه ممکن است به مخالفت با آن بخش که دولت را در دست دارد تنزل کند. مثال این واژه در نظامهای پارلمانی در مورد گروههای مخالف دولت و یا در مورد گروهی از جامعه که با سیاستهای دولت موافق نباشند به کار برده میشود.ریشه لاتین کلمه (Opposite) به معنای ضد از کلمه اپوزیسیون میباشد. امروزه در کشور از این کلمه کمتر استفاده میشود."
به نظر من بکار بردن این واژه اپوزیسیون آنهم در یک ایران با ساختار دیکتاتوری اسلامی بدون وجود احزاب با برنامه های مخالف بر علیه نظام کاری بیهوده است تا زمانیکه دموکراسی در ایران نباشد. با حضور اسلام و نوع حکومتش برهبری ملاها باید این آرزو را به گور برد که بگذارند بعنوان آلترناتیو بجای نظام حاکمه گروهی در داخل ایران در اپوزیسیون نقش ببندد یا شکل بگیرد همانطور که دیدیم در اعدامهای دهه شصت رژیم خونخوار اسلامی هرگونه اپوزیسیون بر علیه نظام خودش را نابود کرد و فقط در این نظام خودیهای اسلامی حق ابراز نظر و حق وجود دارند البته تا زمانیکه زیر فرمان و سطله رژیم ملاها باشند وگرنه به سرنوشت حصر برخیها دچار میشوند حتی اگر از خودیهای دیروزی بوده یا باشند. بهرحال جا افتاده وقتیکه صحبت از اپوزیسیون است یعنی مخالفت با نظام یا دولت حاکمه منظور است که همان "مخالف نظام" تداعی میشود حالا به دلایل مختلف با نامهای احزاب یا افراد مختلف. اپوزیسیون نظام یعنی مخالف نظام! بقول ایرانیها: چه حسن کچل یا کچل حسن.
۷۹٨٣٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۶
|
از : خواننده
عنوان : ببخشید، کدام اپوزیسیون؟
چنان در باره چیزی بنامِ اپوزیسیون سخن گفته می شود انگار که چنین چیزی وجود دارد.
منظور همان ۱۰ نفر اینور و ۱۵۰ نفر آنور و ۱۵ نفر آنجا و ۷ نفر اینجا است؟
جمهوری اسلامی باهوش بود و اپوزیسیونش را از دلِ خودش ساخت. تمام.
۷۹٨٣۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۶
|
از : میرزا
عنوان : کاملا موافقم
با پیشنهاد شما برای کنار گذاشتن این واژه موافقم. پیشنهادی که دیر آمده باید خیلی پیش به این فکر افتاده باشیم. واژه های دیگری هم هستند که باید فکری به حالشان کرد زیادی شل و ول بکار میروند. یکیش هم خود همین" دموکرات،" است. اپوزیسیون دموکرات که البته برای تشخیص دموکرات بودن غیر از خودش هزار جور اما و اگر دارد، واژه را باید مورد مطالعه قرار دهد آنوقت معلوم میشود میتواند این لغت را به خودش ببندد یا نه.
۷۹٨٣۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۶
|