از : آرمان شیرازی
عنوان : در رکاب توفان در پی ویرانی ایران...
در سال ۱۳۶۰, مجاهدین بدلیل ذهنیت ماجراجویانه و خودبزرگ بینانه به رویارویی زودهنگام با رژیم تبهکار اسلامی شتافت و سرنوشت خود و ایران را برای همیشه تغییر داد. از آن پس, شتابان پا در راه دگردیسی از یک نیروی مردمی به دار و دسته ای دسیسه باز نهاد... بخشی از نتایج اسفبار این دگرگونی اینست که بگفته ی هم میهنمان, "روبه", اکنون "مجاهدین مورد توجه آمریکایی ها و اروپایی ها قرار گرفته اند و ... مقامهای مهم سابق و سناتورهای با نفوذ (منظور جانیان و کارگزاران امپریالیزم) به دیدن و مشورت آنها می روند(؟!)"
در سالهای آغازی انقلاب, وجود یک رهبری خردورز, مسئول و دوراندیش در سازمان مجاهدین میتوانست هواداران پر شمارش را در جبهه ی پیشرفت و بهروزی ایران با دیگر نیروهای خواهان پیشرفت همراه کرده و نقشی ارزشمند در تاریخ کشورمان بازی کند. شوربختانه اما, رهبری کژاندیش (اگر خوشبینانه گفته باشیم) سازمان را به سویی برد که افتخار رهبر کنونیش, خانم مریم عضدانلو, اینست که "فرنگی ها (منظور کشورهای امپریالیستی) با آنها برای سرنگونی رژیم برنامه ریزی کنند"!
درناک تر از این چیست؟ هدر دادن جایگاه تاریخی مجاهدین و تبدیل آن به دریوزه گر تازش و ویرانی کشور (همانند عراق, لیبی و افغانستان) را چه میتوان نامید؟ نام این بیماری که هواداران کنونی مجاهدین را هنوز در "کما" نگهداشته چه هست و درمانش چیست؟
٨۰۱۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۶
|