سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تاکتیک جدید مقابله با اعتراضات ضد سرمایه داری در آلمان! - عظیم هاشمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : کاظم رسولی

عنوان : عینکی تازه بدست بیاورید خانم محترم
خانم محترم عینکی را که شما بر چشم دارید و با ان هستی،پدیده های هستی و امور زندگی را ،میبینید ،شماره درست و دقیقی نیست خانم بزرگوار چرا؟
زیرا امروز سالهای نخستین قرن بیستم نیست .هر انسانی که بر ضد نظام اقتصادی مالکیت شخصی ،سرمایه داری باشد، میتواند ،کمونیست یا سوسیالیست نباشد.شما بر همین پایه نادرست به بنده برچسب غلط میزنید و با همین پیمانه تمام حوادث و پدیده ها را ارزیابی میکنید .بنا بر معادلات علمی چنین ارزیابی ها که بر اساس پایه غلط باشد ،نشان میدهد که شما نمیتوانید و قادر نیستید مسائل سیاسی را درست، منطقی و علمی ارزیابی کنید.
من سوسیالیست نیستم خانم.من کارگری هستم معمولی که مخالف نظام نا عادلانه اقتصادی امروز جهان هستم.که معتقدم ..و سخت هم معتقدم که باید دزدان بزرگ ،که مانند خدایان بزرگ زمین ملیاردها انسان را همچون برده ،به زنجیر کشیده اند،باید از میان برداشت....به درک فرستاد همین!
مدیران محترم سایت اخبار روز با عرض پوزش اگر امکان داشت این نوشته دوم را درج بفرمائید ممنونم اقایان.
٨۰۲۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣۹۶       

    از : فریبا علیخانی

عنوان : سیاست، علم ممکنات
برای دوستانم عظیم و کاظم و سیامک که عاشقانه به عرصه ی سیاست می نگرند، با نگاهی که رئالیسم را با رمانتیسم در می آمیزد. با نگاهی که خود را آماده ی فدا شدن در راه هدف می بیند و انتظار دارد زحمتکشان نیز او را بفهمند و در پس پشت بیایند.
عزیزان؛ سیاست علم ممکنات است. و مثل هر "بازی" وابسته ی امکانات – شرایط – مهارت و توانمندیست. برای هر یک از این موارد بایست زحمت کشید و ذره ذره ساخت، تا توان شرکت در یک مسابقه ی کوچک را پیدا کرد. با "مرگ" بر این و "زنده باد" آن، نه دمکراسی بدست می اید و نه عدالت!
سیاست یک بازی گروهیست و برای پیروزی در آن نیازمند پارامترهای بسیاریم. اینکه همه روزه دهانمان را پر کنیم و "مرگ" نثار امپریالیسم و سرمایه داری داخلی و نیروهای امنیتی – نظامی و ... کنیم، دردی دوا نخواهد شد. اگر چاره ساز بود می بایست در ۱۲۰ سال گذشته یک نمونه موفق می داشتیم.
شما بعنوان فرد، جمهوری اسلامی ایران بعنوان حکومت، ابتدا بایست بپذیرید که می خواهید در این میدان که سرمایه داری حرف اول را میزند بازی کنید. آنگاه قاعده و قانون بازی را خواهید پذیرفت. سپس اگر شرایط مساعد شد و شما توان و مهارت لازم را کسب نموده بودید و در سطح جهانی دوستان قابل اتکا داشتید آنگاه شاید بتوانید تیمی تشکیل دهید تا مقرارات بازی را کمی به نفع زحمتکشان تغییر دهید. فراموش نکنید شاید! چون طرف مقابل نیز در این مدت بیکار نخواهد نشست. اما روش شما می گوید نه! ما نه بازی می کنیم و نه این بازی را قبول داریم.
نتیجه ی ساده؛ فردا کارخانه را تعطیل می کنند شما و دیگر زحمتکشان شرمنده به سر سفره خالی با خانواده خواهید نشست. حتما ً به بچه خواهید گفت: دخترم/پسرم من حاضر نیستم تحت این شرایط ظالمانه کار کنم! او خواهد گفت: پس اشتباه کردی بچه دار شدی. پس می بینید که به این ساده گیها هم نیست که من با قلبی پر خون زیر همه چیز بزنم و بگم این بازی ظالمانه است مرگ بر سرمایه داری و زنده باد سوسیالیسم که نمی دانم چگونه باید ساختش.
٨۰۲۰٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣۹۶       

    از : عظیم هاشمی

عنوان : توان در چه سمتی؟
توان در چه سمتی؟
… وقتی صدایم را صدای خاموشان می سازم، به بیرون از سپهر واقع پناه نمی برم. واقعیت همچنان سرچشمه اصلی الهام من باقی مانده است، با همه شادی ها، رنج ها، تاریکی توفان ها و برق روشنائی هایش. من حکایات خردی را روایت می کنم که رسالت کمک به رویت تاریخ فراگیر انسانیت را بر دوش دارند. مثل سنگفرشی از موزائیک، که کاشی های رنگی که کنار هم گذارده شوند، ترکیب آنها آخر سر تابلوی واقعیت را بر می سازند. من کل جهان را از طریق داستان هایی خرد می بینم، مانند نگریستن به اتاقی از ورای سوراخ کلید. این شیوه ای است که من امکان زیستن، با همه وجود، با همه انرژی ممکن را به خوانندگانم می نمایانم. دلائل گریستن بی نهایت اند. اما دلائل خندیدن هم هستند. مهم آنست که هم ایمان به
توانائی در ستایش واقعیت و هم باور به شهامت رسوا کردنش را نگهداریم.
خانم علیخانی محترم!شاید متوجه شدید که این نوشته چه کسی است
ادواردو گالیانو
که در «رگ های گشوده» چنین میگوید«آیا هر چیزی را به جز دست به سینه زدن بر ما منع کرده اند؟ فقر و تهیدستی بر اجرام آسمانی نوشته نیست؛ عقب ماندگی ثمره مشیت گنگ و تاریک الهی نیست. سال هائی برای انقلاب هست، دوران هائی برای رستگاری. طبقات حاکم با ابلاغ دوزخ به همگان، هیبت ستیهنده سازش ناپذیری به خود گرفته اند. به نوعی، راستگرایان حق دارند که خود را با خرد و نطم هم ذات پندارند: این نظم ادعائی روزانه بیشترین تعداد مردم را تحقیر می کند، اما به هر حال نظم است دیگر؛ و این آرامش تضمینی است بر ابنکه بی عدالتی همچنان ناعادلانه باقی ماند و گرسنگی، گرسنگی زا.» «اوتوپی در افق به چشم می آید (…) دو قدم به او نزدیک می شوم، او دو قدم از من دور می شود. ده قدم پیش می روم و افق هم به ده قدم دور تر می گریزد. هرچقدر هم که پیش بروم، هرگز به او نخواهم رسید. پس
"شهرآرمانی به چه دردی می خورد؟ به درد اینکه افتان و خیزان خود را به پیش رانیم
!خانم گرامی
بفرض اینکه اانچه بیان کرده‌اید را بتوان کشفی دانست که شما بر آن دست یازیده اید و قبول کنیم که
گریبنگیرمردم آلمان،فرانسه، یونان،اسپانیا ویا ایران و غیره ... شده باشد اماآنچه ادواردو گالیانو بیان نموده است آیا جز واقعیت چیز دیگری می باشد؟
گفتید که توان انجام کاری که مورد نظر شماست وجود ندارداما چه خوب است بگویید آن دیگرانی(اگر نگوییم دست بسینه گان) که مورد نظر شما هستند در حال انجام چه کاری هستند؟ آیا آنها حتا کسانی که بخواهند افتان وخیزان در راهی رهسپارندکه خوشایندشان نیست را بر می تابند؟
و در آخر اینکه آیا بجز این است که ممکن است حتا توان براه انداختن میلیونهانفر هم داشت اماآنرا در جهت مقابله با کسان یبکار برد که شهامت رسوا نمودن خشونت دارند؟
شاد زی مهر افزا
٨۰۱۹۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۶       

    از : کاظم رسولی

عنوان : عالمی نو ..و ادمی نو
خانم محترم حرکت تاریخ و ذرات هستی ، وتکامل طبیعت و اشکال اینده در دست من و شما نیست و لحظه های اینده با تفکر و خواسته ما ،عمل نمیکند و شکل نمیگیرد ،متاسفانه!
نوشته کوتاه شما در دید من ،بر واقعیت های روز منطبق نیست و بیشتر به اندرز و امید،استوار است.ذلت و خواری انسان را ،تشریف بیاوریددر این نقطه کره زمین ،امریکای جنوبی ببینید.این جا انسان در منتهای بدبختی،زشتی و ذلت است.موجودی زائد و به تشبیه دیگر:بیچاره و کاملا فقیر.هیچ انسانی خشونت ،کشتار و خونریزی را دوست ندارد و تائید نمیکند، اما واقعیت های روز سخن از حوادث و اینده ئی دردناک و وحشتناک دارد.
کره زمین به تخم مرغی شباهت دارد با سوراخ های متعدد،خانه ما در حال نابودی ست.تمام بدبختی بشر و زندگیش و خطرات نابودی خانه اش ،حاصل عملکرد نظام مقدس مالکیت شخصی ست بر ابزار و امکانات زمین که متعلق به تمام افراد خانواده دارد.
هیچ مستبد،قدرتمندی که دولت ها را ، ارتش و تمام امکانات را در اختیار دارد ..از منافع خود دست بر نمیدارد.نمونه ئی در تاریخ نداریم،هند معلول نافرمانی مدنی و دخالت ایالات متحده بود که استعمار پیر رضایت داد و ترک اشغال نمود.
تشکل انسانها که شما از کلمه اعتصاب ،استفاده نمودید ،در دست انسان نیست،امروز انسانها بیشتر و بیشتر بدین نتیجه رسیده اند که باید خود دست به زانو گیرند..زمان و شرائط تغیر کرده اند.اخرین نمونه اعتراضات ارام وال استریت یک درصد بوددر نیویورک که دولت به اصطلاح دمکرات ایالات متحده با ان افتضاح از هم پاشیدش!
هنگامی که از نوجوانان دبیرستانی میپرسی : چرا مردم فقیرند؟ در جواب میگوید:کاپیتالیسم!
من نمیدانم محدودیت نوشتن چقدر است ،امیدوارم درج شود ،خانم محترم تمام بدبختیهای انسان،فساد،فقر،فحشای ملیونی دختران ما...فرزندان ما در این ۵ قاره ،همه فلاکت امروز حاصل حرص و ازو طمع مالکیت خصوصی ست،دزدان بزرگ،اقلیتی اگاه یا به زبانی دیگر مافیای تحصیل کرده و قدرتمند،گروهی اقلیت و اینها مانند ماشین فاقد هر گونه کردار و احساسات و اخلاق انسانی اند بیرحم و قصی القلب که منافع خویش را به قیمت از بین بردن همه بشریت میخواهند و چنین موجوداتی اصولا واژه هائی چون : مسالمت ،دوستی،ارامش و صلح و این قبیل ،بوئی نبرده اند و بیگانه اند و خلاص شدن از چنین جانورانی جز از راه خشونت ممکن نیست.تجربیات گذشته این را ثابت میکند تاریخ این را نشان میدهد. عقل کوچه و بازاراست که میگوید:
تکرار کار بیهوده و نتیجه معکوس داده شده گذشته، کار خردمندانه ئی نیست.گفتن این مطلب مار کشیدن ،، ونه مار نوشتن است! در سنگر خوش باوری بودن جز ساکن شدن و از دست دادن تحرک و کوشش،نتیجه دیگری ندارد. ما اینده تاریکی در پیش داریم .تمام ارقام و اسناد در باره تندرستی کره زمین در اینتر نت موجود است.مردمان جهان اکثرا خسته،بی خیال ، بمانند اسیر درتار عنکبوت ،فقط و فقط روز را شب و شب را روز میکنند .مانند ماشین های متحرک ...جهان رو به نابودی ست .و متاسفانه این مقوله " عدم خشونت" توسط کارشناسان سرمایه داری با رسانه های در دست و ارگانهای متعدد شان اثرات مخربی روی ملت ها گذاشته است و..ترس ،ترس برادر مرگ است.انسان امروز نیاز مبرم به اهرم هائی چون ،شهامت،امید به سعادت مندی و بهروزی،عشق به زندگی و طبیعت دارد تا دست گیرد به زانو و برخیزد و سرنوشت خویش و نسل اینده را رقم زند.شر و تاریکی در نهایت رو به انفجار و نابودی ست.روشنائی و خوبی وزیبائی پیروز...اما با نقش انسان و بکمک انسان!
٨۰۱۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۶       

    از : سیامک رهگذر - از آلمان

عنوان : بی توجهی خانم فریبا علیخانی در کجاست!
گویا خانم علیخانی از آندست طرفداران شیوه های مبارزه فقط "صلح طلبانه" باشند که راضی نیستند حتی از دماغ کسی خون بریزد؟ باید توجه کرد که طرف مقابل و مخالف ما علاوه بر سلاح در دستش مهمتر از سلاح " پول یا سرمایه" در دستش دارد و میتواند امنیت و دیگر چیزها را برای خودش بخرد ولی مردم عادی و عامی نمیتوانند. شخصاً بعنوان مقیم آلمان شاهد ساعتها گزارش و فیلمهای مستند در باره این وقایع هامبورگ در رسانه های کشور از راستش گرفته تا چپش بودم. حضور بیست هزار پلیس در شهر یک میلیونی هامبورگ نشان از چی دارد؟ در هامبورگ که بیشترین میلیونرهای آلمان ساکن هستند نگذاشتند حتی دیوار خانه میلیونری خط بیافتد و همه میلیونرها کاملاً حفاظتشان تامین شد ولی مال و منال مردم محله های پائین شهر و قشر متوسط هامبورگ را پلیس بیخیال شد. وقتیکه تصاویر هجوم پلیسهای وحشی به تظاهر کننده ها را میبینی آدم وحشت میکند و باورش نمی شود که اینها پلیسهای آلمان بودند یا پلیسهای وحشی ترکیه اردوغان؟ بعداً گفتند که کمکی از کشورهای اطراف مثل بلژیک و اتریش هم در بین پلیسها بودند و الان دارد یواش یواش گندهای دیگر رفتار وحشیانه پلیس در میاید و صدها شکایت از طرف مردم عادی بر علیه پلیس شده است. برای من هم قابل توجیه نیست سرکار خانم علیخانی که چرا باید به هر قیمت شده منافع یک مشت سرمایه دار زالو صفت را حفظ کرد حتی شده به قیمت جان مردم عادی آنوقت اعتراض خشونت آمیزی بر علیه سیستم بهره کشی و ناعادلانه نکرد و منتظر رحمت و بخشش سرمایه داران باشیم؟ نه باید از حلقومشان سهم مردم فقیر را بیرون کشید حتی شده با خشونت! شما فکر میکنید اگر تظاهرات گاهی خشونت آمیز همین اعضای حزب سبزها که امروز در مجلس آلمان جا خوش کردند نبود سیستم سرمایه داری آلمان حاضر بود قدمی عقب بنشیند و از نیروگاههای اتمی دست بردارد و به فکر سالم سازی محیط زیست آلمان بیفتد؟ شاید خبر ندارید که یوشکا فیشر از اعضای کادر بالای جنبش حزب سبزهای آلمان در ابتدای مبارزات خود مبارزه خشونت آمیز را رد نمیکرد و خودش عکسش هست از اولین کسانی بوده که توی خیابانها پلس کتک میزده و سنگ پرت میکرده ولی بعدا یکی از بهترین وزیرهای امور خارجه آلمان هم شد و یکی از مخالفین سرسخت شراکت آلمان در حمله آمریکا به عراق بود. میخواهم بگویم وقتیکه دشمن شما با اسلحه اش میخواهد که شما را از سر راهش بردارد شما نمیتوانید با دسته گُل به استقبالش بروید. ببینید حداقل ۱۵۰ میلیون یورو دولت آلمان از سرمایه مردم و مالیات هزینه کرد که آدم خل و چل و دیوانه ای امثال ترامپ و پوتین دیکتاتور و اردوغان مسلمان فاشیست یا رئیس سردسته دزدهای برزیل و غیره که بیایند دو روز مفت بخورند و بخوابند و فقط چهارتا عکس یادگاری با هم بگیرند. جالب اینجاست که تصمیمات این نشست هیچگونه پایبندی به سند امضا شده را هم در برنداشت و ندارد و سر آخر رئیس هرکشوری ساز خودش را زد و رفت. مشکل ما هم با یک خانم مرکل است که یک نادان سیاسی به تمام معناست. باور کنیم و اعتقاد داشته باشیم اگر خشونت و زورگوئی طبقه حاکمه سرمایه دار را با خشونتهای خیابانی جوابگو نباشیم این قشر زالو صفت حریص تر و اشتهایش برای غارت ثروت کره زمین بیشتر میشود. باید مقاومت را اگر از راه دیالوگ نشدکه مشکلات را حل کرد با مبارزات حتی مسلحانه تشدید کرد اگر طبقه سرمایه دار حاضر نیست بر سر عقل بیاید و ثروتش را در اختیار رفاه عمومی جامعه و مردم قرار بدهد!
٨۰۱٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۶       

    از : فریبا علیخانی

عنوان : خیزش و خزش
آقای رسولی گرامی، من هم چون شما و در کنار شما بر همین خاک زندگی می کنم و چون شما رنجها و آلام زحمتکشان و غارت هست و نیستشان را می بینم لیک در حد توانم دهانم را باز می کنم و از رویاهایم سخن نمی گویم. وقتی من حتی نمی توانم زحمتکشان یک محدوده ی کوچک جغرافیائی را به اعتصاب (که روشی غیر خشونت آمیز است) فرابخوانم چگونه سخن از "این نظام را باید بیکباره برانداخت" بزنم. اینگونه سخن گفتن از سوئی همان است که محافل راست افراطی خواهان آنند تا بهانه ای برای محدودیتهای بیشتر و سرکوب من داشته باشند. و از دیگر سو نشانه ی بی مسئولیتی من نسبت به جامعه و دیگر انسانهائیست که تحت تأثیر حرفهای من جان و مالشان به خطر می افتد.
آیا بهتر نیست لقمه را به اندازه برداریم؟ و با روشهائی که در حد فهم و توان همین مردم است در گشایش فضای سیاسی گام برداریم. تا بتوانیم اندک اندک به سمت جهانی دیگر "جهانی انسانیتر" پیش بریم.
٨۰۱٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۶       

    از : کاظم رسولی

عنوان : ضرورت انتخاب راه و روش
یکی از شگرد های کارشناسان روانی در اطاق فکر و قلب سرمایه داری ،تبلیغ عدم خشونت است! کارشناسان سیستم سرمایه داری از تجربیات هندوستان در مرحله نخست و بعد از جنبش های اخیر خاورمیانه ،افریقا و امریکای لاتین بهترین نتایج را به لحاظ روانشناسی مردم (خصوصا طبقات متوسط که همیشه با محافظه کاری های خود در عقب صف جنبش ها جا میگیرد) بهترین نتایج را که همین عدم خشونت باشد..توسط عوامل خود و رسانه های تحت فرمان خود..در مغز ملت ها تزریق میکنند.
طبقه ئی که تمام امکانات و ثروتهای کره زمین را طی سالهای متمادی با خون ملت ها ،از ان خویش ساخته است ،به هیچ امکانی،به هیچگونه طریقی ،از دست نخواهد داد مگر اینکه از جایش بلندش کنی! تعارف هم نداریم فقر و بیچاره گی ملت ها بیداد میکند.ملیونها کودک و انسان گرسنه روزانه میمیرند.ملیونها دختر بچه در اقصی نقاط این کره زمین روزانه بارها جسم و روح خود را به مشتی حیوان میفروشند..این نظام را باید بیکباره برانداخت..مسالمت امیز..عدم خشونت..اینها همگی مشتی جملات فریبنده است برای فریب ملت ها..ازادی و سعادت بشر در این مرحله از تاریخش،بهائی دارد که باید بپردازد ..خون..بهای ازادی خون است..جنایت کار و غارت گر ,سرمایه داران بزرگ امروز جهان از جلد "انسانیت" خارج گشته اند تنها و تنها یک امر برایشان حیاتی ست و مهم:پول قدرت و بازار..همین.وقتی با اعتراضات و مخالفها از اموال دزدیده شده اش نمیگذرد..پس نمیدهد باید بلندش کرد و به درک فرستادش..نظام سرمایه داری جهان را به کثافتی تبدیل کرده است که دیگر هیچ چاره ئی جز:انهدام کره زمین برای این عالم باقی نگذاشته است.خانم علی خانی..در کدام جهان زندگی میکنید هم میهن محترم؟انگار بدون دغدغه و مشکل روزگارتان در ارامی و راحتی میگذرد..بله"
٨۰۱۷۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۶       

    از : فریبا علیخانی

عنوان : وارونه گی
آقای مبشری با تشکر از خبر ارسالی " ... تبلیغات رسمی همه دروغ بود." امروز نزد چشم پزشک رفتم و سرراهم تلویزیون را انداختم در سطل بازیافتیها. دکتر گفت: وارونه دیدن تو، مشکل چشمی نیست توصیه می کنم نزد دکتر مغز و اعصاب بروی.
٨۰۱۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۶       

    از : سهراب مبشری

عنوان : ورای تبلیغات رسمی
خانم علیخانی. همه کسانی که پلیس هامبورگ دستگیر کرده بود آزاد شده اند. تبلیغات رسمی همه دروغ بود. با احترام،‌ سهراب مبشری.
٨۰۱۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱٣۹۶       

    از : عظیم هاشمی

عنوان : خشونت چیست؟
خانم فریباعلیخانی درود بر شما با این قلب زلال و پرعاطفه !
شما که به چنین درک وبینشی دست یافته اید که می‌تواند با ماسک زدایی از چهره‌های مورد نظر،سیاهی داعشی آن‌ها را آشکار نمایدآیا امکان دارددیدگاه مغز گرمتان که مهار قلب زلال و پرعطوفتتان را برعهده آن گذاشته اید در مورد خشونت بیان نمایید؟

اگر شما زحمت چنین بیانی را قبول نمایید و شخصاً با این مغز سرد و قلبی که نوشته اید خشوننتبار باید خواندش عاجز از درک دیدگاه شما باشم،اماحداقل این نتیجه در برخواهد داشت که گرمی لازم را به افراد دیگری بر ساند تا گرفتار رفتارهای غیر متمدنانه چنان ماسک زده گانی نگردند.
در چنین صورتی آن‌ها با قلبی زلال ومغزی گرم بهتر خواهند توانست د ر ریل روشهای مدنی وغیر خشونت بار مورد نظرتان گام بردارند.
آیا بازهم از بیان دیدگاه خوددر مورد خشونت خود داری خواهید نمود؟
همواره قلب پر عاطفه وزلالتان تپنده باد!
٨۰۱۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹۶       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست