سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سوسیالیسم رویایی من - باقر مرتضوی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : کیم : میر

عنوان : هرکه نآموخت از روزگار .....
از اینکه برآنم داشت یاداشتی نوشته باشم اینست اینگونه مطالب سخیف وبدون پشتوانه که بعنوان نقد تحویل خواننده میشود ناشی از کینه طبقاتی آنهاست نقدی که !! فقط میبایست در نشریات کودتاچیان نوژه پیدایش کرد و به اقرار صریح رئیس آنها "ابتدا بسراغ رهبران و اعضای و کادرهای حزب توده ایران میرفتیم و پس از اعدام آنها سپس اقدام بدستگیری رهبران حکومت ج.ا.ا.میکردیم " شما فکر میکنید دار و دسنه "پول پوت-ینگ ساری "اگر میخواستند نقدی بر این کتاب بنویسند سخیفتر بود؟ حدسم بر اینست نه ! بلکه با تمام قساوت خود اندکی شاید رعایت اصول را میکردند و اگر هم اکنون حاکمیت بدست اینگونه افراد بیافتد کمتر از دار و دسته "نوژه"بمردم رحم میکردن ! خیر! واژه های بکار رفته و به ادبیات ادنی درجه بنگرید تا به روان اینگونه افراد شناخت پیدا کنید . این افراد حقی برای دیگران قائل نیستنند که سیاست خود را پیگیری کنند چون آنها ثقل و میخ رسن زمین هستند و همه باید به سر انگشت مدبرانه !!آنها هدایت شوند . باشد که در این درد عظمی غوطه ور و عمر سپری کنند
٨۰۲۹۰ - تاریخ انتشار : ۶ مرداد ۱٣۹۶       

    از : رضا فانی یزدی

عنوان : اهمیت جلد اول در کجاست
باقر عزیز،
با سلام و تشکر از تو که کتاب را تهیه کردی و نظرت را برایم و برای همه نوشتی.
جلد اول در حقیقت برای این است که زمینه تاریخی آن دوران را بفهمیم، تاریخ را از نگاه یک جوان انقلابی، توده ای که در آن دوران زندگی و مبارزه را تجربه کرده نوشته ام. صحبت از آن نبوده که با آن موافقم یا نه، آن چیزی بود که اتفاق می افتاد و آنچه ما می کردیم در آن زمینه تاریخی بود که برای ما معنا پیدا می کرد. برای خودم و بسیاری دیگر از دوستان جلد اول جالبتر بوده چون تا به حال کسی در آن مورد کاری جدی نکرده است. اینکه ما چه می کردیم و چرا آن کارها را می کردیم ، چرا نسل ما آن همه هزینه را براحتی می پذیرفت و هر کدام ما جدای از آنکه در کدام طرف ایستاده بودم بی محابا همه چیز را فدا می کردیم، این را در آن زمینه تاریخی است که می توان فهمید . زندگی تشکیلاتی چه بود و هزار چیز دیگر که هرگز به قلم نیامده. کتاب دوم در مورد زندان و شکنجه و سختی های مربوط به آناست که بسیار نوشته اند، گرچه هر داستان و روایتی ارزش ویژه خودش را دارد اما فضا همان فضای غم و اندوه ، شکنجه و آزار شبانه روزی است و اعدام و زندان و آسیب های جسمی و روانی و بدبختی های حاصل از آن. حکایتی است اندوهبار که نویسنده آن یک بار دیگر همه آن درد و رنج را تجربه می کند و شاید بدتر از بار اول و خواننده نیز روحش و جسمش آزرده می شود از شنیدن و تجسم کردن آن همه قساوت و بی رحمی. اما البته باید گفت که فراموش نشود و دیگر اتفاق نیفتد.
چون گرفتارم مختصر توضیحی دادم ولی به دلیل احترام به تو لازم است مطلبی مفصل تر در توضیح این دو جلد بنویسم که چرا باید زمینه تاریخی را گفت، و چرا اینگونه گفته ام و چرا با آنچه امروز و یا دیروز شما می دیدید متفاوت است. احتمالا دوستان دیگری نیز برداشت مشابه با شما داشته باشند. فقط یک نکته در نوشته ات برایم بسیار تعجب آور بود که هنوز پس از سی سال که از آن دوران گذشته است به حزب توده که میرسی همان احساس تنفر گذشته در درونت موج می زند و تصور می کنی که توده ای ها و یا رهبران و اعضای گروه های دیگر تافته جدا بافته بوده اند.
تلاش می کنم که هر چه زودتر توضیحی بدهم که چرا جلد اول را باید می نوشتم و چرا آنگونه باید می نوشتم.
٨۰۲٨۲ - تاریخ انتشار : ۴ مرداد ۱٣۹۶       

    از : سیامک مویدزاده

عنوان : دست مریزاد
باقر جان ... درکت از حقوق بشر، درکی انسانی و والاست، اما متأسفانه اکثر جریانات "حقوق بشری" چنین درکی ندارند و عملاً جریانی در تقابل و علیه سوسیالیست ها و کمونیست ها هستند و بعضاً بودار و مشکوک می باشند. لذا لازم بود به این "حقوق بشری" ها هم برخوردی دوگانه می شد و تفاوت نگاه خودت را با آنها نشان می دادی تا مثل خیلی از "سوسیالیست" های سابق، متهم به این گونه "حقوق بشر"ی ها نشوی! ا
یقیناً برخوردت به شریعتمداری و حزب خلق مسلمان و ... نیز از همین موضع و نگاه هست، که از حق انسانی آنها دفاع می کنی، اما در اینجا نیز لازم بود ماهیت واقعی آنها را ناگفته نمی گذاشتی و به آنها نیز برخورد دوگانه می کردی، تا مثلاً متهم نشوی که چون آذری هستی، از آنها حمایت کرده ای و رگ ترکیت گل کرده! ا
ولی واقعاً کار بسیار باارزشی است، نقدی سیاسی، مستدل، مستند و در عین حال محترمانه و دوستانه.
باز هم دستت درد نکنه و بار هم از این کارها بکن،
٨۰۲۷۱ - تاریخ انتشار : ٣ مرداد ۱٣۹۶       

    از : اصغر الهیاری

عنوان : برای آقای محسن رضوانی
با سلام به جنابعالی اعم از اینکه شما همان "محسن رضوانی" مورد بحث آقای مرتضوی هستید یا نه.
دوست عزیز ، تردیدی نیست که دستاوردهای جنبش ۱۰۰ ساله ی کمونیستی و کارگری را گرامی میداریم. ولی فراموش کردید که اشاره کنید ؛ تمام فداکاری ها و جانبازیهای راهیان این جنبش با ارزیابی های نا بخردانه غیر علمی و دست کم گرفتن سرمایه داری جهانی به باد فنا داده شد. نگارنده بعداز انقلاب بهمن برای اولین بار با قطعنامه های احزاب برادر که در سالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۶۹ صادر شده بود آشنا شدم . فهمیدم که رهبران "سوسیالیزم واقعا موجود" در آن سالها به این نتیجه رسیده بودند که:« گذار سرمایه داری به سوسیالیزم با موفقیت اجرا شده و مناسبات سوسیالیزم برگشت ناپذیر است»
تازه فهمیدم چرا شوروی و طرفدارانش چنان سیاست هائی در قبال جنبش های رهائی بخش اتخاذ میکرد ، چرا در مقابل دکترین جیمی کارتر و قرارداد کمپ دیود سیاست بایکوت را دنبال کرد، چرا از کودتای چپ های افغانستان حمایت و سپس به آنجا لشگر کشید، چرا با حکومت هائی مثل محمد رضاشاه با غرب رقابت میکرد. وقتی «رفقا» به آن نتیجه رسیده بودند که گذار سرمایه داری به سوسیالیزم با موفقیت اجرا شده خُِب دلیلی وجود نداشت که با مبارزه جوئی برای سوسیالیزم و نجات انسانها سرمایه گزاری کنند. آمریکا و متحدشان را رفتنی بحساب میاوردند و تو گوئی بی پروا با «دم شیر » بازی میکردند.
نکته ای که همیشه می پرسم این است : چرا منتقدان اردوگاه شرق با مضمون قظعنامه های ۱۹۶۰ و ۱۹۶۹ برخورد جدی نکردند . اگر این کار صورت گرفته است خواهشمند ست آدرس / آدرس های چنان پلمیک ها را در اینجا بگذارید.
بهر صورت اسم آن سهل انگاری ها را چپ روی ، خوش خیالی و هرچه میخواهید بگذارید ولی ماجرای سوسیالیزم و سرمایه داری شبیه داستان خرگوش و لاک پشت می باشد که اصلا با پیشینه ی این جنبش شریف سنخیت نداشته و باید خیلی کار کرد تا اعتماد مردم را دوباره جلب نمود. این کار شدنی است فقط با فروتنی و پشتکار.
٨۰۲۶۴ - تاریخ انتشار : ۲ مرداد ۱٣۹۶       

    از : سیامک رهگذر

عنوان : اشاره به چند نکته...
ابتدا انتقاد به سایت اخبار روز که هنوز غیر حرفه ای کار میکند. مثلاً همین مورد عکس در کنار این مقاله که من خواننده نمیدانم این عکس جناب باقر مرتضوی است یا فانی یزدی؟ اگر عکس آقای فانی یزدی است آیا او اجازه اش را به شما داده که از تصویرش روی سایت خود استفاده کنید؟ لطف کنید در زیر هر عکس یا در کنارش نامگذاری هم بکنید تا مشخص شود عکس چه کسی در کنار یک نوشته هست.
خطاب به کاربر گرامی- محسن رضوانی - دلیل اصلی شکست کمونیسم در کشورهای بلوک شرق سابق فقط اشتباه کاری و بی تجربه گی رهبران سابق کمونیسم در این کشورها نبوده بلکه عیب اصلی نظریه کمونیسم را باید در ساختار سیاسی و شکل حکومتی آن دید که باعث تمرکز قدرت در دست تنها یک حزب کمونیستی یا یک طبقه کارگر میبیند و بقیه طبقات باید مطیع سیستم حاکمه باشند. این تمرکز قدرت تنها در حزب کمونیسم بدون فعالیت و آزادی احزاب مختلف دیگر خودبخود اتوماتیکوار به دیکتاتوری و سوء استفاده قدرت توسط یک قشر کوچک نخبه جامعه که در راس حزب کمونیسم قرار دارند ختم میشود. در ضمن اقتصاد مبنی بر کمونیزم هم پیشاپیش ورشکستگی و عقب ماندگی را برنامه ریزی میکند و چونکه کنترلی نیست بدلیل نبود دموکراسی و آزادی بیان در کمونیسم مطمئن باشید که از حقوق بشر هم خبری نیست چیزیکه شما وعده اش را میدهید و نوشتید:" کمونیسم علمی ، تئوری پیشرفته ی رهائی کل بشریت است وغنی ترین منبع بشر دوستی است که انسان تابحال شناخته است." بعنوان یک کمونیست سابق به شما میگویم دلتان را به وعده های سر خرمن خوش نکنید بلکه راه عملی مهار کردن سرمایه داری را در چارچوب همین آزادیهای موجود مثل کشورهای اروپائی باید پیدا کرد. همانطور که حکومت اسلامی با دموکراسی میانه ای نمیتواند داشته باشد ساختار کمونیسم هم نمیتواند با دموکراسی همخوانی داشته باشد. هر ایدئولوژی تمامیت خواه ناخواه به دیکتاتوری چه از نوع اسلامی اش و چه از نوع کمونیستی ختم میشود. فکر میکنید مائو چطور توانست شصت میلیون چینی بکُشد تا میخ قدرتش را محکم بکند؟
نکته دیگر انتقادی که به خود جناب باقر مرتضوی وارد است اینست اگر که ایشان معتقد میباشد آقای فانی یزدی صداقت لازمه و صلاحیت سیاسی آنچنانی در نوشتن خاطرات خود را ندارد دیگر این همه قربون و صدقه رفتنش در خطاب به فانی یزدی برای چیست؟
آیا نباید به کسانی که هنوز سعی دارند بر سر جنایات رژیم آخوندی سرپوش بگذارند و آب پاکیزه روی دستشان بریزند خیلی راحت گفت آقاجان داری ماله کشی میکنی. چطور ممکن است کسی سیاسی کار بوده یا باشد و هنوز بعد از ۴۰ سال حکومت زور و جنایت و فساد ملاها بگوید برخی کسان این رژیم انقلابی بودند یا عملکردشان درست بوده؟ حق با جناب مرتضوی است که خمینی دجال یکی از جلادترین و مرتجع ترین افرادی است که با دروغهایش سر برخی ساده لوحان چپ سیاسیکار اوایل انقلاب را هم کلاه گذاشت اگرچه ماهیت خمینی ابله پیشاپیش آشکار بود مثل این سخنرانی اش:" این طبقه روشنفکر باید خودش را اصلاح کند. ما هرچه میکشیم از این طبقه است. من به این روشنفکرها هشدار میدهم که اگر دست از فضولی برندارند قلمهایشان را میشکنم و تمامشان را ظرف چند ساعت به زباله های فنا ریخته خواهند شد. لکن اینها آدم بشو نیستند... آنهائی که صحبت از دموکراسی میکنند از افراد طایفه‍ی بنی قرثه هم بدترند، باید همه‍ی آنها را اعدام شوند...ما به اذن خدا همه را سرکوب میکنیم." پیام رادیوئی خمینی مرداد ۱۳۵۸. توجه کنید که خمینی این آخوند بی شرف در ابتدای انقلاب چه میخواست و چه برنامه ای داشت. خیانت حزب توده پاک نشدنی است!
٨۰۲۶۲ - تاریخ انتشار : ۲ مرداد ۱٣۹۶       

    از : جمشید صفاری

عنوان : کودتای نوژه
این درست است که آقای فانی یزدی طبق نقل‌قول‌های آقای باقر مرتضوی اشتباهات زیادی در خاطرات خود دارد و این درست است که به گمان من او خیلی بد از نظریات سیاسی گذشته خود دفاع کرده است، اما آقای باقر مرتضوی نیز خیلی تند می‌رود و اشتباهاتی مرتکب می‌شود که کمتر از اقای فانی یزدی نیست. به عنوان نمونه ، او از کودتاچیان نوژه به عنوان یک "سازمان سیاسی "نام می‌برد، که البته درست است، اما به صورتی این را می‌گوید که گویی این سازمان سیاسی، سازمانی نظیر مثلا حزب توده یا رنجبران یا دیگر سازمان‌های سیاسی بودند که هدفشان بهروزی مردم این مملکت بود. آقای مرتضوی شاید نداند( و چرا نمی‌داند؟) که کودتاگران نوژه قرار بود که آن‌قدر بکشند که مردم بهراسند و از خانه هایشان بیرون نیایند. در گفت‌وگوهای آنها عبارت" ۲ میلیون نفر را بکشید، اما موفق شوید" مطرح شده بود. هدف‌بمباران‌های آنها شهر و مردم بود. آقای مرتضوی می‌توانند به راحتی چند تن از نظامیان جان به در برده توده‌ای را پیدا کنند و از آنها بپرسند که چه فکر می‌کنند و دوستانشان چه فکر می‌کرده‌اند و آنگاه اگر آنها جز این به ایشان پاسخ دادند که" ما اقتخار می‌کردیم که کودتایی به مراتب بدتر و خونبارتر از ۲۸ مرداد را افشا کردیم" آنگاه برای نظامیان توده‌ای اشک بریزند. اگر نظامیان توده‌ای و حزبشان تنها یک اقدام کرده باشند و آن نجات مردم از کودتای دهشتناک نوژه باشد، مردم این کشور بعدها که تاریخ را به درستی نوشتند، از آنها ستایش خواهند کرد.
٨۰۲۵٨ - تاریخ انتشار : ۱ مرداد ۱٣۹۶       

    از : محسن رضوانی

عنوان : مردگان را مردگان به خاک سپردند
روزی می رسد زندگانی که در موضع رهائی کل بشریت از بربریت کنونی سرمایه داری و امپریالیسم هستند ،هنوز به جهانی بدون استثمار انسان از انسان باور دارند بار دیگر وفادار به آرمانهای کمونیسم و پایند به واپسین کلمات قهرمانان کمونیستی - پرواز را بخاطر بسپرید ،پرنده مردنی است ، تاریخ را باز نویسی خواهند کرد. صد سال مبارزه ی بی امان طبقه کارگر و جنبش چپ و کمونیستی ایران را با لکه های سیاه ، با جاسوس بازی دشمنان آن نمی توان به تباهی و سیاهی کشید و برای توجیه آن ، یا پشت کردن به کمونیسم و سوسیالیسم ، میلیون ها انسانی را که جانشان را در را ه سوسیالیسم وکمونیسم فدا کردند فراموش کرد .بشر یک حقوق دارد وبس و آنهم برابری وآزادی است که در جوامع تابحال موجود طبقاتی بر آورده نشده است و در تجربه ی اولیه ی طبقه کارگر هم بر اثر انحرافات رهبری ،کمبود تجربه در جامعه نوین ،بورژوازی از درون بار دیگر قدرت را پس گرفت.اما امروز موج نوینی برخاسته که به گذشته برخورد درست علمی می کند به جمعبندی از اشتباهات تئوریک وعملی گذشته می پردازد و ضمن دفاع از دستاوردهای این جنبش با دریت تر به پیش میرود. کمونیسم علمی ، تئوری پیشرفته ی رهائی کل بشریت است وغنی ترین منبع بشر دوستی است که انسان تابحال شناخته است.
٨۰۲۵۷ - تاریخ انتشار : ۱ مرداد ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست