سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تعداد دیگری از کارگران بازداشت شدند

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : حمید

عنوان : کارم از گریه گذته است چون می خندم
قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟
از کجا ، وزکه خبر آوردی؟
خوش خبر باشی ، اما ، اما
گرد بام و در من
بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه زیاری ، نه زدیار و دیاری ، باری
برو آن جا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که ترا منتظرند
!قاصدک
.در دل من همه کورند و کرند

دست بردار از این در وطن خویش غریب
قاصدک تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید
که دروغی تو، دروغ
که فریبی تو، فریب
!قاصدک ! هان ، ولی … آخر …. ای وای
راستی آیا رفتی با باد ؟
…با توام ، آی ! کجا رفتی ؟ آی
راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟
مانده خاکستر گرمی جایی؟
در اجاقی – طمع شعله نمی بندم – خردک شرری هست هنوز؟


با درود

"ما پیروزیم چون حق با ماست"
امیدوارم که سخنان «جن زاده» محمدرضا عارف کسانی را که کاسه گدایی در دست دنبال چیز نذری
بیدار کند والا شما خانم و یا اقا هر که میخواهی باش معلوم میشود که « ژن » شما دارای اشکال است
حالا تخته گاز بدو که ثابت بکنی « ژن » مامان و بابات اشکال نداشته؟!
باور کنید داشته، والا کسی برای بدست اوردن ازادی دست به دامن اخوند و مهدی گاو میشود؟

در پایان مجسم کن که این اتفاق در قبل از سال ۱۳۵۷ اتفاق افتاده بود، چه حنجره ها و یقه ها که
پاره نمی شد؟!؟ کسی هست به من بگوید که ما را چه شده است!!
٨۰۲٨۱ - تاریخ انتشار : ۴ مرداد ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست