سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

توسعه آداب هم زیستی مسالمت آمیز است - اکبر کرمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ایران ایلخانی.

عنوان : آقای اکبر کرمی،شادی کجا و من کجا؟
برای من بسیار سخت و ناگوار است که اینچنین قلم بزنم،بااینحال چاره ای نیست و بناچار باید بعرض حضرت عالی برسانم:ای که خود ره را ندانی،رَه نمایی کی توانی؟!
نوشته اید که شهروندان باید به حقوق خود آشنا شوند و از هر راهی که خود مناسب می دانند آنرا تصاحب کنند،سوال اینجاست مگر در طول ۳۹ سالِیِ که گذشت ،شهروندان با حقوقشان غریبه بوده اند،مگر غیر از این بوده است که در طول و عرض این ۳۹ سالِ،عوام و خواص در صدد آن بوده اند که از هر راهی،از دادن رشوه و گرفتن نزول و خوردن ربا و پذیرش زد و بند و پارتی بازی و جایگزین کردن روابط به جای ضوابط و غیرو ذالک ...حق و حقوقی را که نه جنبه قانونیش پیداست و نه حد و مرزش مشخص است، را به چنگ آورند،مگر جز این است که دزد و شاکی و قاضی و وکیل و وزیر و مهندس و معمار همه همداستانند و هم و غمی بجز گلیم مندرس خویش ندارند و ایران یتیم و صغیر و بیوه زنی است به غارت رفته مال و جان که یار و یاور و همراه و همدرد ندارد و آنچه زیاد دارد سینه زن و مُرده خور و قیمه خور و رانت خور و فست فود خور است،بنابراین شما یا حواستان نیست،یا حواس مخاطبتان را دستکم گرفته اید،وگرنه اینهمه سهل انگاری حیرت انگیز و تاسف بار است،چرا که در معاشرت ها و روابط اجتماعی،همگان اعم از استاد و شاگرد، سخنران و مستمع،مهمان و میزبان،بانوان را سرکار عالی خطاب می کنند و واژه جنابعالی و حضرتعالی در انحصار آقایان می باشد و کسی به جنس مونث جناب نمی گوید و مگر آنکه طوطی صفتی باشد که رَه به معنی نبرده باشد و در قاب صورت مانده باشد.
الغرض.
شما که عنایتی به دست نوشته خود نمی کنید و کلمات را از حق طبیعی درست نوشتن محروم می کنید و چه را جه و کارشناسانه را کاشناسانه و یادد اشت را یاداشت می نویسید،شما که پاسخی در خور اعتناء به مخاطب خود نمی دهید،از کدام حقوق و کدام شهروند و کدام راه و پهنه حرف می زنید؛شما که عملا ابتدایی ترین رسم و رسوم و اصول و آداب بحث و گفتگو را رعایت نمی کنید،پس چطور به خودتان اجازه می دهید که از مقوله گسترده و مهمی مثل فرهنگ سازی سخن بگوئید؟!
در آخر.
چنین به نظر می رسد که شما یا معنی ادعاء کردن را نمی دانید،یاکم لطفی میکنید و عنایت نمی کنید،وگرنه نسبت ناروا به من نمی زدید،چرا که آنچه در یادداشت مکتوب من آمده است،هیچ ربطی با ادعای کاذب شما ندارد،شما خانهء را نخریده،در فکر دکوراسیون آن هستید و من اولویت اولم سقفی ست که در حال ریزش است و زمینی که دیر یا زود دهان باز می کند و ساکنین متوهمش را می بلعد،بنابراین به شما توصیه می کنم یادداشتم را سرفرصت بخوانید و مورد مشخص و قابل ذکری اگر یافتید،در حساب مناقشه نکنید و در عفو مضایقه کنید،تا صریح و روشن پاسخ بگیرید.
صراحتم را به حساب فرهنگ سازی واریز کنید و جسارتم را فاکتور بگیرید.
٨۰٣۲۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱٣۹۶       

    از : اکبر کرمی

عنوان : از دست غلط های املایی !
جناب ایلخانی عزیز
درود و مهر
از اصلاح غلط هایی املایی سپاس گذارم.
در مورد ادعای حضرت عالی با شما هم راه نیستم. آن چه من گفته ام با آن جه شما آورده اید به دو پهنه ی گوناگون مربوط اند. شهروندان باید به حقوق خود آشنا شوند و حق دارند که از هر راهی که مناسب می دانند تلاش کنند آن حقوق را استیفا کنند، شهروندان هم تشخیص حقوق خود و هم در تشخیص راه های رسیدن به آن ها نیازمند مشاوره و گفت و گو های کاشناسانه اند. و این پهنه ی دیگری است که به موضوع یاداشت من بر می گردد. شاد باشید.
٨۰٣۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱٣۹۶       

    از : مهران ادیب

عنوان : آقای کرمی، بی مهابا یا بی محابا؟
"علم های دیگر" و علم ناباوری ها یا شناخت ناباوری های بسیاری وجود دارد." کجا وجود دارد؟ آخوندها هم این جوری حرف نمی زنند. علم های دیگر یعنی چه؟
آقای آجودانی نمیداند چه می گوید. این درست. اما سخنان شما فراتراز حرفهای بی مایه استاد آجودانی رفته است.
٨۰٣۱۵ - تاریخ انتشار : ۹ مرداد ۱٣۹۶       

    از : ایران ایلخانی.

عنوان : آقای کرمی،قلتیدن یا غلتیدن.
همزیستی مسالمت آمیز بین فریب داده و فریب خورده،بین حاکم و محکوم،بین غارتگر و غارت شده،رویای ذهنی است که عینی نمیشود،آری زندگی زیباست،منتهی نه برای پیرمردی که همه دار و ندارش پسری است که او را به سربازی برده اند‌ و شرم مجال شیون و زاری به او نمیدهد.
آری زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست،ولی وقتی تعریف واحد و مشخصی از سیاست و فرهنگ وجود ندارد،وقتی سیاست و فرهنگ تابع میل و سلیقه و نظر اقلیت «حاکم» است و شانی برای حقوق اکثریت «محکوم» قائل نیست،وقتی تمام ابزار و ملزومات توسعه سیاسی و اقتصادی و فرهنگی در اختیار نظام مشرکین است،وقتی جامعه مجموعه متناقضی از استانداردهای دوگانه است و منفعت و مصلحت فردی ارجع بر منفعت و مصلحت جمعی است،وقتی اکثریت غارت شده برای لقمه ای نان چپ می زنند و به راست می پیچند و اقلیت غارتگر برای بقای خویش چپ و راست می زنند و نرمش رذیلانه می کنند،بحث فرهنگ سازی و توسعه آداب همزیستی مسالمت آمیز محلی از اعراب ندارد،بنابراین باید در ابتدا تکلیفمان را با غارتگران روشن کنیم و آنگاه از فرهنگ سازی و توسعه آداب همزیستی مسالمت آمیز سخن بگوئیم.
٨۰٣۱۰ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣۹۶       

    از : اکبر کرمی

عنوان : فرهنگ، اقصاد و سیاست روی دیگر اطلاعات، جرم و انرژی است.
دوست عزیز
در اهمیت اقصاد تردیدی نیست؛ اما این یاداشت ادامه ی گفت و گویی است که به سیاست زدایی از ایران اهتمام نشان می دهد. گفت و گو از اهمیت اقتصاد، فرهنگ یا سیاست در بستری پیشاعلمی به داستان مرغ یا تخم مرغ می رسد! با این حال اگر صلح و آمیزش اجتماعی مسالمت آمیز را به زبان اقتصادی بازنویسی کنیم با دغدغه های شما چندان فاصله نخواهد داشت. دست کم حدی از قانون، حقوق بشر و نهادهای حقوقی مناسب برای حل و فصل دعاوی گام های نخستین توسعه ی اقتصادی اند. شاد باشید.
٨۰٣۰۷ - تاریخ انتشار : ۷ مرداد ۱٣۹۶       

    از : رهگذر ایرانی

عنوان : توسعه، داشتن اقتصادی کارا و صادرات محور است.
این مقاله خیلی ایدآلیستی است. نویسنده محترم به عارضه ها نگاه کرده است تا به ریشه ها. نویسنده می بایست جامعه ای را هم که امروز این جوری اداره می شود،‌ مثال می زد. کدام جامعه در جهان است که با آداب هم زیستی مسالمت آمیز به توسعه رسیده است؟ اصلا‌‌ این همزیستی مسالمت آمیز یعنی چه؟ کی تعریف کرده است؟ کی؟ کجا؟ برای چه؟

نوشته اند که؛ "فرهنگ بدون سیاست فاصله ی چندانی با سیاست بدون فرهنگ ندارد." این جمله بازی زبانی زیبا، اما توخالی است. فرهنگ بدون سیاست یعنی چه؟ مگر سیاست بی فرهنگ و فرهنگ غیرسیاسی هم داریم. آخوندی روی منبر می گفت که؛ عُمر شبی هزار بار فلان می داد. مومنی از پای منبر فریاد برآورد که؛ ای شیخ، تو یا معنی هزار را نمی دانی، یا تا حالا فلان نداده ای .

کسانی که به فرهنگ بند می کنند و اهمیت آن را گوشزد می کنند، نمی دانند که برای تغییر فرهنگ و آداب و سنت های آن،‌ باید به زیربنای آن، یعنی "اقتصاد" پرداخت. هر سخن دیگری،‌آدرس غلط دادن است.
٨۰٣۰۵ - تاریخ انتشار : ۷ مرداد ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست