سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

اریک هابسبام: آینده از آن سوسیالیسم است

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر هوشنگ اطیابی

عنوان : فطرت انسان جامعه گرایی (سوسیالیستی) است نه بهیمی
نوع انسان از بدو تمدن های اولیه تاکنون بدون زندگی اجتماعی، پایبندی به منافع جامعه و بهره مندی از مزایای زندگی اجتماعی نمی توانسته زندگی کند. آنچه خصوصیات و غرایض حیوانی وی را همواره پایدار داشته است جوامع طبقاتی و برتری جویی و زیاده خواهی های همراه آن به رغم نیاز به اجتماع و بهره مندی از آن است. انواع تحقیقات روانشناسانه نشان داده که انسان نوع دوست و یاریگر همنوع خود است و فطرتش آسیب رساندن به دیگری نیست. حتی در جوامع به شدت طبقاتی در زمان جنگ، قحطی و فجایع طبیعی، انسان ها صرفنظر از منافع طبقاتی به محافظت از جوامع خود می پردازند.
دفاع از فطرت های بهیمی انسان ها و تاکید بر ابدی و ازلی بودن آن تنها در جهت حفظ منافع بخش کوچکی از جوامع انسانی- یعنی طبقات قدرتمندی که ثروت جامعه را تصرف کرده اند- نیست. این با فطرت انسان و واقعیت گریزناپذیر زندگی اجتماعی وی در تناقض آشکار است و نمی تواند ابدی باشد مگر آنکه انسان به زندگی بهیمی خویش بازگردد.
٨۰۷۵۵ - تاریخ انتشار : ۵ شهريور ۱٣۹۶       

    از : امیر هوشنگ اطیابی

عنوان : خواندنی ترین آثار از تاریخ دانی بزرگ
با تشکر از مترجم محترم برای این ترجمه ی ارزشمند که معرف خوبی است برای «اریک هابسبام» (Eric John Ernest Hobsbawm) یکی از بزرگترین تاریخ نویسان معاصر. به حق می توان گفت که وی به جذاب ترین و موجزترین شیوه تاریخ دو قرن اخیر را نوشته است به طوری که خواننده از خواندنش خسته نمی شود. هرآنکس که به تاریخ معاصر علاقمند است صرفنظر از گرایش های سیاسی-ایدئولوژیک نمی تواند از خواندن این کتاب ها صرفنظر کند. همچنانکه برای اندیشمندان، تاریخدانان و آکادمی های تاریخ دنیا آثار اریک هابسبام از مهمترین مرجع ها محسوب می شود.
لازم به یادآوری است که مهم ترین کتاب های اریک هابسبام به همت حسن مرتضوی، علی اکبر مهدیان و ناهید فروغان، در دو دهه ی گذشته به فارسی ترجمه شده است:
۱. «عصر نهایت ها: قرن کوتاه بیستم» (The Age of Extremes: The Short Twentieth Century, ۱۹۱۴-۱۹۹۱)، ترجمه ی حسن مرتضوی- تهران: نشر آگاه ۱۳۸۰؛
۲. «عصر امپراطوری» (The Age of Empire: ۱۸۷۵-۱۹۱۴)، ترجمه ی ناهید فروغان- تهران: نشر اختران، ۱۳۸۲؛
۳. «عصر سرمایه» (The Age of Capital: ۱۸۴۸-۱۸۷۵)، ترجمه ی علی اکبر مهدیان- انتشارات ما، ۱۳۷۴؛
۴. «عصر انقلاب: اروپا» (The Age of Revolutions: Europe ۱۷۸۹-۱۸۴۸)، ترجمه ی علی اکبر مهدیان- ناشر: مترجم، نشرکت چاپ خواجه، بهار ۱۳۷۴؛
با نهایت تاسف و تعجب، در میان انواع محافل چپ ایرانی، به ندرت به این تاریخدان برجسته و آثارش پرداخته شده است.
٨۰۷٣۵ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : کلاه پهلوی
جناب و یا سرکار خواننده نظریه ای را شروع و مطرح نموده اند که محتاج تفسیر مختصر و نتیجه گیری ساده است و گرنه " این سخن پایان ندارد...".
درک اینکه " مالکیت " از غرائز اصلی انسان است احتیاج به " نوروساینس، همه تحقیقات مغز و اعصاب، همه دستگاه های بررسی مغز، علم روانکاوی، علم روانشناسی، علم رفتار شناسی،" ندارد. نگاه ساده به رفتار کودک شش ماهه آنرا ثابت میکند. زمانی که این حس مالکیت به " حرص " تبدیل شد, منجر به " کاپیتالیسم " و " امپریالیسم " میگردد که نتیجه آن " چندان بخور کز دهانت بر آید و " ترکیدن " خواهد بود. این مطلب را - با تفسیر مختصر - به گمانم شیرازی ها سالها پیش در یک رباعی خلاصه کرده بودند :

کلاه پهلوی [ سوسیالیسم ] جای عمامه - بنه بر سر و گرنه می نهندت
لباس پهلوی [ سوسیالیسم ] کوت است و شلوار - بکن بر تن و گرنه می کنندت

مجهولات این معادله یکی طول مدت این روند و دیگری امکان بقای بشریت است که کسی جز خداوند از آن آگاه نیست - اگر به خداوند معتقد باشیم.
٨۰۷٣٣ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣۹۶       

    از : امیر هوشنگ اطیابی

عنوان : خواندنی ترین آثار از تاریخ دانی بزرگ
با تشکر از مترجم محترم برای این ترجمه ی ارزشمند که معرف خوبی است برای «اریک هابسبام» (Eric John Ernest Hobsbawm) یکی از بزرگترین تاریخ نویسان معاصر. به حق می توان گفت که وی به جذاب ترین و موجزترین شیوه تاریخ دو قرن اخیر را نوشته است به طوری که خواننده از خواندنش خسته نمی شود. هرآنکس که به تاریخ معاصر علاقمند است صرفنظر از گرایش های سیاسی-ایدئولوژیک نمی تواند از خواندن این کتاب ها صرفنظر کند. همچنانکه برای اندیشمندان، تاریخدانان و آکادمی های تاریخ دنیا آثار اریک هابسبام از مهمترین مرجع ها محسوب می شود.
لازم به یادآوری است که مهم ترین کتاب های اریک هابسبام به همت حسن مرتضوی، علی اکبر مهدیان و ناهید فروغان، در دو دهه ی گذشته به فارسی ترجمه شده است:
۱. «عصر نهایت ها: قرن کوتاه بیستم» (The Age of Extremes: The Short Twentieth Century, ۱۹۱۴-۱۹۹۱)، ترجمه ی حسن مرتضوی- تهران: نشر آگاه ۱۳۸۰؛
۲. «عصر امپراطوری» (The Age of Empire: ۱۸۷۵-۱۹۱۴)، ترجمه ی ناهید فروغان- تهران: نشر اختران، ۱۳۸۲؛
۳. «عصر سرمایه» (The Age of Capital: ۱۸۴۸-۱۸۷۵)، ترجمه ی علی اکبر مهدیان- انتشارات ما، ۱۳۷۴؛
۴. «عصر انقلاب: اروپا» (The Age of Revolutions: Europe ۱۷۸۹-۱۸۴۸)، ترجمه ی علی اکبر مهدیان- ناشر: مترجم، نشرکت چاپ خواجه، بهار ۱۳۷۴؛
با نهایت تاسف و تعجب، در میان انواع محافل چپ ایرانی، به ندرت به این تاریخدان برجسته و آثارش پرداخته شده است.
٨۰۷٣۰ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣۹۶       

    از : اصغر الهیاری

عنوان : پیشنهاد «خواننده » چیست؟
یعنی چه :«سیر طبیعی تکامل انسان او را به کاپیتالیسم کشاند »
انسان متفکر ، اجتماعی با پویائی و کنجکاوی و اندیشه ی خلاق و کشف قوانین طبیعی توانست با اختراعات جدید و تکامل ابزار تولید خود را در برابر مصائب و خطرات طبیعی مجهز و مناسبات اجتماعی را تکامل دهد در هر مرحله ای یا همیشه جنبه های منفی مثل قتل یکدیگر و جنگ های وحشتناک نیز وجود داشته است و دلیلی ندارد که پس از طی تمام مراحل تاکنونی در مناسبات کاپیتالیستی زمین گیر شود.
حتما خبر دارید که کتابهای مارکس و همکرانش تجدید چاپ می شود و بحرانهای کاپیتالیستی درد بی درمان است و فروپاشی «سوسیالیزم واقعا موجود» بمعنی «پایان» تکامل نیست . اگر واقعا بحث جدی می کنید بهتر است بجای برخورد بچگانه با شخصیت هائی چون کارل مارکس برخوردی خردمندانه با پیشینیان متفکر نمائید هیچ دانشمندو دانش دوستی مثل شما با داروین ، نیوتن و اینشتین برخورد نمی نماید اگر چه کشفیات قوانین طبیعی پایان ناپذیر است. تاریخ علوم ، اختراعات ، اکتشافات ، فلسفه و.و. بما نشان میدهد که تلاش پیوسته انسانها در هر قلمروئی مگمل یکدیگر بوده است و قابل مقایسه با انواع رقابت جمعی مانند مثلا «دو امدادی» می باشد. در فلسفه از ارسطو و سقراط و افلاطون شروع شد به برتراندراسل رسیده و پایان ندارد . شما اگر چشم اندازهای روشن تری از مارکس و راهیان سوسیالیزم دارید لطفا نشان دهید وگرنه با این نوع برخورد غیر منطقی شبهه ایجاد می کنید.
جایگزین مناسبات سرمایه داری چیست؟
٨۰۷۲۴ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣۹۶       

    از : خواننده

عنوان : جناب الهیاری؛
اینها (جنگلی، برده وار، قبیله ای ، فئودالی) مراحلی بودند که انسان در مسیر تکاملش از آنها گذر کرده است. بقایای این مراحل را هنوز هم در انسان و جوامع انسانی می بینیم (برده داری مدرن، کلان زمینداری، گرایش اغلب انسانها به گروه = همان قبیله گرائی). سیر طبیعی تکامل انسان او را به کاپیتالیسم کشاند.
شما متوجه متن و منظور آن نشده اید و فکر می کنید من مدافع کاپیتالیسم هستم. شما بد بودن و ویرانگری کاپیتالیسم را از طبیعت و خوی انسانی جدا می کنید. در حالی که اینطور نیست.

مارکس با تکه بر علوم زمان خودش تئوری اش را بنا کرد. این علوم اما در مقایسه با امروز هیچ نبود. کل نوروساینس، همه تحقیقات مغز و اعصاب، همه دستگاه های بررسی مغز، علم روانکاوی، علم روانشناسی، علم رفتار شناسی، همه و همه بعد از مارکس پدید آمد. شناخت آن دوران از انسان، شناختی بسیار ضعیف و غیرعلمی بود. مارکس نمی توانست بداند (امکانی نبود که بتواند بداند) که انسان چیست و کیست.
٨۰۷۱٨ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣۹۶       

    از : اصغر الهیاری

عنوان : «طبیعت کاپیتالیستی»
« خواننده » میگوید: « [طبعیت] انسان سوسیالیستی نیست کاپیتالیستی است » و خیلی ساده ادامه میدهد «این تنها نکته ای بود که مارکس نمی دانست یا نمی خواست باور کند.»
عجب روزگاری شده ، «خواننده» نمی گوید چرا طبیعت انسان «جنگلی» ، برده وار ، قبیله ای ، فلودالی نیست و بی دلیل ادعا دارد که طبیعت انسان «کاپیتالیستی » است بدون اینکه تا امروز فهمیده باشد که کاپیتالیسم محیط زیست را بورطه ی نابودی کشانده است.
ایا بهتر نیست در مورد لیستی که بعنوان کارنامه ی ۱۰۰ ساله راهیان عدالت اجتماعی تهیه کرده اند ضادق باشند و لیستی هم برای دنیای کاپیتالیتسی تهیه کنند بخصوص بعد از فروپاشی «سوسیالیسم واقعا موجود»
٨۰۷۱۷ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣۹۶       

    از : کیا

عنوان : خوننده محترم
انچه بیان گردید واقعیت زمان ماست ولی تضادها در کوچه کنار جهان خارج ازذهن ما همچنان موجود است و همچنین در جوامع انسانی.
اینکه سوسیالیسم در کار و در راه است اجتناب پذیر به نظر میآید وبهتر این است که با شیوه عملی با آن برخورد شود تا ناموزون.
تلفات انسانی را نباید بحساب آنهایی«کومنیستها»کذاشت چونکه سرماداری وحامیانش بیشتر مقصر ند.
٨۰۷۱٣ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣۹۶       

    از : خواننده

عنوان : کیای گرامی
کار در آزمایشگاه انسانی به قیمت جان و آزادی و رفاه انسانها تمام می شود. لابور ۷۰ ساله شوروی و کوبا و غیره، به آنجا ختم شد که دختر استالین و دختر چه گوارا به کاپیتالیسم پناهنده شدند. البته اینها فقط دو نمونه مشهورند. میلیونها انسان چنین کردند. هزاران کمونیست ایرانی از شوروی گریختند و با کمال میل به دامن امپریالیسم پناه آوردند.
برای انسانی که تعصب ندارد، همین نمونه ها کافی اند تا نشان دهند که سوسیالیسم زیباترین حالت زندگی انسانی است که در عین حال، بخاطر طبیعت انسان، ممکن و میسر نیست.

انسانهای واقعاً سوسیالیست یا واقعاً مارکسیست آنقدر کم اند که شما در عمرتان تعداد انگشت شماری خواهید دید. اینها استثنا هستند. قاعده همین کاپیتالیسم و انسان پول و قدرت پرست است. سوسیالیسم در ابعاد بزرگ یک رویای دست نیافتنی است.

اتفاقاً اگر میخواهید علمی و آزمایشگاهی برخورد کنید باید نتیجه منفی آزمایش را، که نه یک بار و نه در یک محل انجام شد، بپذیرید.

فرداً سوسیالیست باشید. این نیک ترین صفت است. اما آنرا بعنوان یک فرم حکومتی فراموش کنید.
٨۰۷۰٣ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣۹۶       

    از : کیا

عنوان : به خواننده
سوسیالیسم یک تجربه علمی است که به زمان احتیاج دارد.
ودرست مثل کار در آزمایشگاه میتواند بارها تکرار و تصحیح شود.
طبیعت انسان به سرمایه داری نزدیک است ولی در تکامل بشر و جوامع آن راهی جزء سوسیالیسم در نهایت امکان پذیر نیست.
٨۰۷۰۲ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣۹۶       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست