سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

به بهانه سخنرانی آقای مهندس شریعتمداری در مراسم چهلم دکتر یزدی - بهرام خراسانی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : پژمان صدیقی

عنوان : به : خواننده
اقای محترم اولا بنده با عرض پوزش از اشتباهی که در نوشته شد..مصدق و زمان ناصرالدین شاه..منظور مرحوم امیر کبیر بود.در زمان مرحوم مصدق ..برای مثال پدر بزرگ علوی از نویسنده گان مشهور و دارای مرام مارکسیستی که از معممین مشهور ایران بود و سخت طرفدار مصدق..و یا بودند معممین دیگری ،منتها در اقلیت بسیار کم و هستند گروه اقلیتی که نگاهی منطقی تر دارند نسبت به مذهب.مذهب را جدای سیاست و امور اداره کشوری میدانند.اینکه ما در همه مسائل بطور صد در صد امور را ارزیابی و تحلیل کنیم که ،شما هم میدانید تحلیل منطقی و درستی نیست دوست عزیز..همه چیز نسبی ست.مسلما شما از بردن نام نوری و کاشانی و امثالهم قصد مزاح دارید با بنده زیرا همه میدانیم تاریخ غم انگیز ۲۸ مرداد را..وماجرای دلارهای معروف به "بهبهانی و کاشانی " را که در بازار تهران پخش کردند.منظور بنده از ان پیام این است که در همه طبقات اجتماعی ،در تمامی پدیده ها و عوامل ،همیشه هم نیروهای خوب و نیک و خیر هست و نیز ،نیروهای زشتی و بدی و شر..نیز هست.ما نمیتوانیم همه چیز را مطلق ارزیابی کنیم و شما هم باید اینرا خوب بدانید.این یک دید و تحلیل منطقی ست به همه امور سیاسی/اجتماعی و غیره .همین.
خوش باشیدو سلامت باشید
٨۱٨۹۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣۹۶       

    از : خوا ننده

عنوان : آقای پژمان صدیقی منظورتان کدام روحانیت است؟ شیخ فضل الله مشروطیت یا بهبهانی و کاشانی دوران ملی شدن نفت؟
۱-"شیخ فضل الله که اکنون از رادیکال های غیر مذهبی می ترسید، امام جمعه سلطنت طلب تهران را در تشکیل سازمانی با نام انجمن محمد (ص) یاری کرد و از همه مسلمین صدیق خواست تا برای دفاع از شریعت در برابر مشروطه طلبان «کافر»، در میدان توپخانه جمع شوند. بیشتر مردم به این تقاضا پاسخ مثبت دادند و بقول یک شاهد مخالف: «مرتجعین با تمام قوا در این میدان بزرگ جمع شدند.» این جمعیت از گروه های مختلف تشکیل شده بود: روحانیون و طلاب، بویژه از حوزه درس شیخ فضل الله، درباریان و مستخدمان بویژه لوطی های مسلح، دهقانان اراضی سلطنتی ورامین، کارگران ساده و فقرای بازار تهران . هزاران تن از صنعت گران، قاطرچی ها، خدمتکاران و شاغلان رده پایین «اقتصاد کوچک» قصر سلتنطی. ... شیخ فضل الله در آن گردهمایی فکر برابری را بدعت خارجی خواند،بی ثباتی، تنزل اخلاقی و تزلزل فکری را به نفوذ مخرب «آن ملکم ارمنی بی دین» نسبت داد و اعلام کرد که لیبرالهای مجلس همانند ژاکوبنهای فرانسه به سوی سوسیالیسم، آنارشیسم و نیهیلیسم (پوچ گرایی) میروند.جماعتی که با این سخنان تحریک شده بودند ... آماده می شدند تا به مجلس شورای ملی حمله ور شوند...» از کتاب ایران بین دو انقلاب نوشته یرواند آبراهامیان.
۲- خوشبختانه اسناد سیا پول گرفتن کاشانی از بابت همکاری با کودتا منتشر کرده اند که نیازی به شرح دوباره آن در اینجا نیست.
حال آقای صدیقی بگویند منظورشان این روحانیت است یا کیست!
٨۱٨٨۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱٣۹۶       

    از : ۲۳ ساله

عنوان : چرا؟؟
https://www.youtube.com/watch?v=YS۱g_ZdTwUs
سلام
اما اسلامیستها هرگز شمشیرشان را از زیر نیسته بوپدند که حالا از رو ببندند. اما برای من یک مسئله بسیار مهم وجوپ دارد و آن اینکه چرا من چپی نمی توانم در ایران جایی داشته باشم. البته که رژیم فاشیستی ست و آدمکش است و آدمخوار و این ویدیو گواه آن است. اما چطور است که با اینهمه فقر و بی عدالتی حرف من در ایرن هریدار ندارد! چرا چپ اینچنین مهجور است؟؟؟!!!! چرا جوان و شاداب و پویا نیست؟؟؟!!! رهبری دوباره ساز زده که آمریکا خبیث استو اما شما بالا غیرتا این ویدیو را ببیتید و بعد نمره ی خباثت بدهید. البته این ویدیو قطره ای از خباثت آقا ست از آن اقیانوس خباثتشان. بنده یک بار دیگر هم گفتم که ادبیاتم در حد آقا نیست اما چون بنده در این زمینه شاگردی می کنم مجبورم از این سخنان گههربار ایشون استفاده ی بهینه بکتم. شما قضاوت کنید. بنده یکی از آن جوانهای مورد توجه آقا هستم. این امام علی دوران ما. من بیست سه هستم. ایشون در مورد هباثت آمریکا با شکسته نفسی قرمودند:
«آمریکا به ‌معنای واقعی کلمه، دشمن خبیث و اصلی است و این حقیقت نه از سر تعصب و نگاه بدبینانه بلکه ناشی از تجربه، فهم درست مسائل و دیدن واقعیات میدان است. الان هم [آمریکا] برای خراب کردن نتیجه مذاکرات هسته‌ای یعنی برجام نهایت خباثت را به‌عمل می‌آورد. کوتاه آمدن در مقابل امریکایی‌ها، آنها را جَری و گستاخ می‌کند بنابراین تنها راه، مقابله و ایستادگی است.». اما ایشون اگر چه قدرتشون در حد همتای آمریکاییشوپن نیست اما درجه ی خباثتشون بسیار بالاتر و والاتر است. در هر حال آقا زاده های نیدیک بیبت مبارک در رقابتی سهت در حال بردن دلارها و غارت کشورند بله بسوی وطنشان آمریکا. کسی میتواند پاسخم دهد که چرا نسل پیر چپ ما نتوانست چراغ راهنمایی برای ما شود. آیا انداختن همه ی تقصیر ها به گردن رژیم درست است؟؟؟ اگر چنین باشد پس چرا نارضایتی ملی و غیر چپی اینهمه فعال است اما من چپی شنونده ای ندارم. چرا؟؟؟
٨۱٨٨۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱٣۹۶       

    از : خوا ننده

عنوان : آقای هرمز کمی آهسته تر تا با هم بریم
آلمانی ها می گویند: "برای من رفتار یک حکومت با مخالفینش را تعریف کن، تا من سطح تمدن/فرهنگ آن حکومت را برایت بگویم". شما بعد از ۳۸ سال حکومت اسلامی مدعی می شوید که نام مهم نیست؟! نیروهای مذهبی ای که جامعه را به مسلمان و غیر مسلمان (کافر) و در درجه بعد به یکتاپرستان و ملحدان و سپس یاغی و منافق تقسیم می کنند، آیا قادرند دمکراسی، رفاه نسبی و آزادی ارئه دهند؟ پاسخ این را در ۳۸ سال گذشته نگرفته اید؟ دهه شصت را فراموش کرده اید؟ شما مشخص نکرده اید که از موضع یک مذهبی یا یک سکولار وارد بحث شده اید و مهمتر اینکه مشخص نکرده اید که مشکلتان اصلا سر چیست! مشکل نه نام کسانی که قرار است « هر چه در این دنیا باشد که دموکراسی و آزادی و رفاه نسبی به انسانها ارائه کند» بلکه ارائه کردن دمکرلسی و رفاه نسبی و آزادیست. خمینی هم وعده آزادی و رفاه را داد. آیا وجه تمایز آیت الله شریعتمداری با خمینی در اعتقاد شریعتمداری به دمکراسی بوده یا وام دار بودنش به تخت و تاج؟ قصد باز کردن پرونده پول های ساواک به مراجع را ندارم، اما اگر تعدادی از مراجع به پاسداشت آن پول ها خود را مدیون تخت و تاج می دانستند، خمینی بواسطه ابراهیم یزدی زرنگ تر از آنها از آب درآمد و برای معامله بزرگ یک راست سراغ کدخدا (امریکا) رفت.
٨۱٨٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱٣۹۶       

    از : پژمان صدیقی

عنوان : به : نظر دهنده : خواننده
شما نوشته اید:

این دمکراسی با توجه به خوی ضد کمونیستی مذهبیون که همواره خطر "فرادستی" نیروهای چپ را گوشزد می کردند،......
نقطه نظر و تحلیل شما در محاسبات سیاسی در مورد نقش روحانیون،نادرست است چرا؟بدلیل اینکه مگر روحانیانی که موافق مشروطه بودند و در صف مرحوم مصدق برای امضای اساسنامه به ناصرالدین شاه و صدراعظم امین السلطان،فشار وارد کردند،مگر دشمن مرام کمونیستی نبودند؟ اما درصف ازادی خواهان قرار داشتند. خواهان برقراری قانون و برابری احاد ملت بودند.برای دست یابی به مساوات و مواسات،برای ساختن مملکتی که عدالت و ازادی گسترده بشود برای ملت و مردم در برابر حقوق خود از امنیت قانونی برخوردار گردند،همبستگی و شراکت روحانیان مترقی مانند ،شریعتمداری،طالاقانی و یا در صدر مشروطیت ،نائینی ها و بسیاری دیگر از معممین،ضروری بوده و هست و خواهد بود شاید در اینده. اینکه تمام معممین تندرو و عقب افتاده اند نادرست است هموطن گرامی..هستند افرادی که مدافع ازادی مردم و عدالت برای همه میباشند. و مشارکت این بخش از مذهبیون در مراحلی تاریخی و دورانهای مختلف و شرائط مختلف ،ضروری ست و گاه ،پیروزی ازادی خواهان بسته به همراهی روحانیان نیز هست ،بوده و میتواند باشد.
اقای شریعتمداری با ملای نادانی و عقب افتاده غیر ایرانی چون خمینی ،زمین تا اسمان متفاوت بودند.پدر مرحوم شریعتمداری با ازادیخواهان مراوده و در ارتباط بوده و در مسائل سیاسی کشور بحث و گفتگو میکرده اند و همراهی.
٨۱٨٨۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱٣۹۶       

    از : هرمز

عنوان : باز رسیدیم به نقطه سخت ایدئولوژی
جناب خواننده، کامنت گزار در پیامشان طوری صحبت میکنند که گوئی هدف نهائی جهان حضور آنچه کمونیست ها می نامند بر سر قدرت است . این کاربر به این توجه ندارند که هر سیستم و مکتب سیاسی نتیجه اش مهم است نه، به دهان افتادن اسم و مرامش. کمونیسم نباشد هر چه در این دنیا باشد که دموکراسی و آزادی و رفاه نسبی به انسانها ارائه کند، قدمش روی چشم است. حتی اگر راه این مسئله را باز کند. اگر پایتان را روی یک کفش کنید که نه الا و للا باید کمونیست ها سر کار باشند، با خمینی و اصحابش چه فرقی دارید که پا توی یک کفش کرد که خمینیسم را سر کار بیآورد بقول خودش نه یک کلمه کمتر نه یک کلمه کمتر. بعبارت ساده تر، میزان و اندازه گیر ِ درستی یک جابجائی، چیز ی و شرایطی ست که ارائه میکند نه اسم ان و تاریخچه وابستگیش به این یا ان سیاستمدار. به آقای خراسانی نیز می گویم که حواسمان باید نه فقط از سوی اسلامیست ها بلکه هر موجود بیرحم و افراطی و بی صداقتی در آماده باش باشد که حتی اسلامی هم ممکن است نباشد.
٨۱٨۷۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣۹۶       

    از : پژمان صدیقی

عنوان : طبقه بندی
۱-دشمنان ملک و ملت: غارت گران و دزدان و استعمار گران بین المللی
۲-هدف : به خاک سیاه نشاندن ملتی..و غارت ثروتهایش
۳-دلائل موفقیت دشمنان:
نادانی و بی سوادی ملت ها،خودپرستی ها،اسیر تعصبات و خرافات دینی ،مقام پرستی ها وپراکندگی ها " عدم اتحاد ملتها و بیگانگی.نبود عشق به وطن و هموطن در جان ادمی و بی قیدی نسبت به اینده نسل های بعدی،فرزندان خویش.
۵- نیروی کمکی و سرنوشت ساز:
دستگاه عظیم تبلیغاتی و رسانه های در دست شماره ۱

۴-نتیجه و عاقبت ملت های این چنینی:
شماره ۱ با بودن شرائطی مطلوب از این دست،خمینی طلبه نادان و بی سوادی از نوادر محمدباقر مجلسی را که حتی قادر به تکلم زبان فارسی نیست را در استین مواظبت میکند ،چند تن دانشجوی بی سواد و نادان و تشنه مقام و شهرت را دور اخوند میچیند،دکورزیبای سیاست که ملا را باور کنند..!سپس میشود ایران امروز!
سرنوشت تباه یک مملکت و مردمانی که بروی نفت نشسته اند،میشود ایران امروز.
از تکرار حوادث چه سود،جز به حال خود و مملکت گریستن؟
اگر ما مردمانی بودیم که از گذشته اموخته بودیم که از ۲۸ مرداد باید میاموختیم که ۵۷ حادث نمیشد!
٨۱٨۷۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣۹۶       

    از : خوا ننده

عنوان : به آقای الهیاری
آقای الهیاری من نوشتم که با قسمت هایی که شما هم اشاره کرده اید هیچ مخالفتی که ندارم هیچ به فال نیک هم گرفتم. من تنها به سوالی که آقای شریعتمداری طرح کرده اند پاسخی دادم که خلاف نظر ایشان می باشد. آقای شریعتمداری با طرح این سوال که «آیا اگردو رجل سیاسی، یعنی سنجابی وبازرگان محکم همچنان درکنار شریعتمداری می‌ایستادند ... واقعا فرصت پیروزی کامل و یا نسبی طرح گذار قانونی و روشمند به دموکراسی ... فراهم میشد؟» و می خواهند شنونده را به این نتیجه برسانند که طرح آیت الله شریعتمداری که خواهان حفظ ساختار سلطنت بود تا ولیعهد به سن قانونی برسد ضامن گذار به دمکراسی می شد. این دمکراسی با توجه به خوی ضد کمونیستی مذهبیون که همواره خطر "فرادستی" نیروهای چپ را گوشزد می کردند، در بهترین حالت شبه دمکراسی آن هم نیم بند می بود. مگر آنکه شما معتقد باشید سرکوب چپ ها و ممانعت از فعالیت آزادشان در چارچوب دمکراسی ممکن است؟
٨۱٨۶۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣۹۶       

    از : اصغر الیاری

عنوان : پیشنهاد به «خواننده»
آقا یا خانم که با نام « خواننده » نظر داده اید . شما می دانید که آقای حسن شریعتمداری پسر آیت الله شریعتمداری است که با صراحت در جمع نهضت آزادی امروز می گوید: اسلام سیاسی آخرین نفس‌های خود را می‌کشد وحکومت دینی همه‌جا رفوزه شده است . البته هیچ انسان دموکراتی نمی‌تواند مانع فعالیت سیاسی افراد مذهبی باشد. نهایتاً افراد مذهبی می‌توانند مانند احزاب متعددی که در دموکراسیهای جا افتاده، مذهب را نه به عنوان عامل تعیین سیاست‌های خود، بلکه به مثابه امری شخصی و هویتی تلقی می‌کنند ، مانند حزب دمکرات مسیحی و یا سوسیالیست مسیحی آلمان، به فعالیت سیاسی دلخواه خود بپردازند.
حال گوی درمیدان اعضاء ودبیر کل جدید نهضت آزادی است تا چگونه بخواهند آن را بچرخانند .

بسیار خوب ، «خواننده» محترم، تمام حرفهای شما در مورد گدشته را فرض می کنیم
لازم و درست است. حالا با توجه به ۴۰سال تجربه شما چه ایرادی در این حرف امروز آقای شریعتمداری می بینید. لطف کنید بنده را راهنمائی کنید سپاسگزار شما هستم.
در ضمن آقای شریعتمداری را خیلی ها از قبل از انقلاب تا امروز می شناسند ولی ما همدیگر را نمی شناسیم . نترسید ! نظرتان را ابراز کنید و چیزی ، نکته ای به حرف آقای شریعتمداری اضافه کنید یا هر چه دلتان میخواهد بگوئید و نگاهتان به آینده باشد.
٨۱٨۵۲ - تاریخ انتشار : ۹ آبان ۱٣۹۶       

    از : خوا ننده

عنوان : حسنش را گفتی عیبش را هم بگو!
آقای خراسانی من سخنرانی آقای شریعتمداری را خواندم و البته که آن را جالب یافتم که خیلی صریح چشم در چشم باقیمانده نهضت آزادی برخی حقایق را (و نه کامل) راجع به نقش مخرب نهضت و رهبرانش بازرگان و یزدی بازگفته. و نیز با خواست جدایی دین از سیاست هم نمی توان مخالفت کرد. اما ایشان هم در همین سخنرانی بر یک نقطه مشترک بین پدرشان و خمینی ضحه می گذارند و آن خطر چپ یا "فرادستی" نیروهای چپ است. یعنی غیر مستقیم ایشان پیگرد چپ ها و رفع خطر آنان را موجه میدانند. بنابر این معتقدم حسنش را گفتی عیبش را هم ای کاش می گفتی! اما گویا زیادی بوجد آمده اید.
واقعیت این است که انقلاب در نهایت بدون خمینی هم به پیش می رفت. و در آنصورت بزعم آقایان مذهبی (آیات عظام شریعتمداری یا خمینی) "خطر" رهبری نیروهای غیر مذهبی (چپ) بالا میگرفت. هم خمینی و هم آیت الله شریعتمداری بدنبال راهکاری برای جلوگیری از این "خطر" بودند. آیت الله شریعتمداری راه را در حفظ ساختار سلطنت و بالطبع آن تداوم سرکوب چپ می دید ولی خمینی با واسطه گری ابراهیم یزدی و ریچارد کاتوم وارد معامله شدن با امریکا و دادن تضمین های لازم به آن کشور، که قلع و قمع چپ یکی از آنها بود، را راه "بهتری" یافت. در نتیجه پاسخ به این سوال آقای حسن شریعتمداری که طی سخنرانیشان طرح نموده اند: «... آیا اگردو رجل سیاسی، یعنی سنجابی وبازرگان محکم همچنان درکنارشریعتمداری می‌ایستادند ... واقعا فرصت پیروزی کامل و یا نسبی طرح گذار قانونی و روشمند به دموکراسی ... فراهم میشد ...؟» یک نه بزرگ است.
٨۱٨۵۰ - تاریخ انتشار : ۹ آبان ۱٣۹۶       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست